کریم پرویزی
جمهوری اسلامی طی حیات سیاسی و استبدادی خود طی چندین مقطع و دوره تا مرز فروپاشی و نابودی رفت اما با هزاران حیلە، نیرنگ و تقلا و نیز با حراج ثروت و داراییهای کشور و حتی ایدئولوژی و باورهایش، خود را از خطر نابودی و مرگ نجات داد.
اولین مورد از این مساله را میتوان در جریان سالهای آخر جنگ ویرانگر رژیم خمینی و صدام مشاهده کرد کە آن زمان و طی جنگ شهرها، کە شهرهای ایران و عراق موشکباران میشد، جمهوری اسلامی مرگ را با چشمان خود دید و خمینی ناچار شد که جام زهر را بنوشد.
مقطع دیگر، بعد از رویداد تلخ رستوران میکونوس بود کە رژیم جمهوری اسلامی طی پروسهی دادگاه میکونوس، به عنوان آمر و عامل ترور دکتر سعید شرفکندی، رهبر حزب دمکرات کوردستان ایران، معرفی شد و خامنەای و رفسنجانی و سران رژیم، بە عنوان متهمین اصلی معرفی شدند. بعد از اعلام این حکم، کشورهای اروپایی روابط دیپلماتیک خود را با جمهوری اسلامی به حالت تعلیق درآوردند و در نهایت جمهوری اسلامی مجبور شد تروریستهای خود را از اروپا فراخواند و قراردادهای ملیارد دلاری را با اروپاییان منعقد کند تا خود را از این مهلکه نجات دهد.
اعتراضات سال ١٣٨٨ شمسی مورد دیگری بود کە طی آن ملیونها نفر بە خیابانهای تهران سرازیر شدند. خامنەای در آن مقطع تاریخی با مرگ و فروپاشی رژیم خود مواجه شد و برای رهایی از این مرگ حتمی با اوباما بە تفاهم رسید و بصورت پنهانی بە او وعده داد کە دست از برنامهی ساخت سلاح اتمی خواهد کشید، بە این شرط کە آنان نیز از معترضین پشتیبانی نکنند!
حال نیز بعد از دخالتهای رژیم اسلامی ایران در منطقە و اشاعه تروریسم، جمهوری اسلامی بار دیگر تحت فشار همه جانبهای قرار گرفتە و فشارهای اقتصادی، سیاسی و امنیتی، چنان این رژیم را برآشفته کە نە تنها توان تصمیمگیری را از آن صلب کرده بلکه هر بار و در گوشەای از ایران، که میکوشد ضعف و کمبود و مشکلاتها را لاپوشانی کند از این امر عاجز است و با شکست روبهرو میشود.
پیاز، گوجە، نان، بنزین، سیل، مرغ و تخم مرغ و... آنجنان رژیمرا در تنگنا قرار دادە کە توان هیچ اقدامی را ندارد، رژیمی کە مدعی مدیریت و کنترل جهان بود!
حال نیز رژیم اسلامی بە جای تامین نان و مایحتاج مردم و نیز کمک به سیلزدگان، نیروی سرکوبگر به مناطق آسیبدیده میفرستد تا مصبیتزدگان و لشکر فقرا را ساکت کند.
بە رغم این تعللها و ناکارآمدیهای بحرانزای رژیم، مسئولان عالی رتبەی جمهوری اسلامی نیز کە شاهد احتضار و جان دادن حکومت خود هستند، هر کدام به دنبال بهانەای هستند تا حساب خود را از رژیم جدا کرده و از این طریق از جان خود و ثروتی کە به غارت بردهاند، حفاظت کنند.
این رژیم کە از هم گسستە و بنیاد آن فروپاشیدە است، روی لبەی مرگ، به دنبال شاخەای است کە آن را بگیرد تا بە عمق پرتگاه نابودی سقوط نکند. ولی هزینەی رهایی و نجات از این مهلکه در این مقطع بسیار گران است و شاید دیگر چیزی در چنته نداشته باشد که در ازای تداوم حیاتاش، آن را بفروشد.