مانشت حیدری
همانطورکە از نام مطلب هویداست در این نوشتە بیشتر بە تحلیل و برسی سطح بیداری ملی گروە جمعیتی بە نام "لر" میپردازیم کە دارای تاریخی کهن، فرهنگی غنی اما خفتە و بی خبر از معادلات بینالمللی و منطقە است.
در ادامە بە دلایلی کە موجب عقیم شدن این گروە جمعیتی شدە کە ادعای جدایی از کورد را دارد اشارە خواهیم کرد. حقایق و منابع ارائە شدە، برای آن دستە از انسانهایی است کە چشمی باز و وجدانی منصف دارند.
ادعایی مبنی بر کورد بودن لرها وجود دارد کە برای اثبات این ادعا استدلالهایی وجود دارد کە بر روی آنها فوکوس میکنیم. ابتدا باید خاطر نشان کرد کە برای تعریف یک ملت بە عناصر مشترکی کە ملت بودن یک گروە جمعیتی را بە اثبات برساند نیاز است. اولین عنصر، ریشە نژادی یا تاریخ و خواستگاە مردم مذکور است. منابع زیادی برای اثبات این ادعا موجود است کە ما بە برخی از آنها میپردازیم. ابتدا بە کتاب بزرگ مرد تاریخ بختیاری "سردار اسعد بختیاری" رجوع میکنیم کە بە سراحت لر را در زمرە کورد قرار میدهد و آن را از شعب کورد میشمارد. منبع دوم کتاب استاد "عبدالحسین زرینکوب" زادەی شهرستان بروجرد در استان لرستان و از تاریخدانان و زبانشناسان و مدرسان برجستە دانشگاەهای آکسفورد و کالیفرنیا است کە لر و زبان لری را از شاخەهای کورد دانستە است. منابع تاریخی نیز در این بارە وجود دارند، در حدود ١٧٠ سال پیش "احمد جود پاشا" در جلد اول کتاب خود اصیلترین کوردها را لرها، لکها و گورانها معرفی میکند. "شمسالدین سامی فراشی" فرهنگ نویس، فیلسوف و نویسندە دایرەالمعارف ترکی بنام "قاموس" کە در ١٣٠٦ قمری یعنی حدود ١٣٠ سال پیش منتشر شدە، لور را کورد معرفی میکند. در کتاب از بینالنهرین تا ماوراالنهر اثر "علی رودگر"، کتاب دایرەالمعارف بزرگ اسلامی، کتاب تاریخ مغول، کتاب سدەهای گم شدە، کتاب تاریخ گزیدە نوشتە حمداللە مستوفی در ٧٠٠ سال پیش و "دیاکانوف" خاورشناس روسی نیز در صفحە ١٢٠ و ١٢١ کتاب خود بە کورد بودن لرها اشارە کردە است. در منابع قدیمیتری همچون سفرنامە "مسالکالمالک" در حدود ١٠٩٠ سال پیش بە این مهم اشارە شدە است. در حدود ٥٠٠ سال پیش در نوشتەهای نویسندگان عرب نیز لر را شعبی از کورد نام بردەاند. کتاب تاریخ "شرفنامە بدلیسی" اثر "شرف خان بدلیسی" نیز در حدود ٥٠٠ سال پیش موضوع کورد بودن لرها را بە وضوح بیان کردە است.
نکتەای کە لازم بە ذکر میباشد این است کە دشمنان قسم خوردە زاگرس از تمام ابزار خود استفادە کردە تا این مهم را انکار کنند. برای نمونە کوردها را بە کورد سازی در مناطق لر محکوم میکنند کە لرها را فریب دادە کە خود را کورد بدانند.
برای پی بردن بە واقعیت باید در نظر داشت کە قدیمیترین کانال تلویزیونی کوردی عمری ٣٠ سالە دارد و این اتهام دشمنان زاگرس اتهامی واهی بیش نیست زیرا چنین کاری در طول ٣٠ سال و آن هم با یک کانال غیر ممکن است. شبکەهای استانی نظیر شبکە زاگرس متعلق بە استان "کرماشان" کە از شبکەهای تحت نظارت رژیم ایران است نیز برنامەهای خود را تقریبا صدرصد بە زبان فارسی اجرا میکند پس با این وجود نفرت و کینە دشمنان ما را در پشت این اتهامات و برچسب زنیها نشان میدهد.
از طرفی در صد سال گذشتە تا کنون زبان تدریس، رسانە و تمامی مقاطع آموزشی و پرورشی فارسی بودە در نتیجە چیزی کە عیان است فارسیزە کردن و ذوب مردم زاگرس در فرهنگ و زبان غالب (فارسی) بودە است. عنصر مشترک دوم برای اثبات ملت بودن هر مردمی منابع ژنتیکی میباشند. تحقیقات پژوهشگرانی مانند "دیوید کوماس و ماریانا فایرمن" در مرکز جهانی تحیقات ژنتیکی "دانشگاە تکزاس" نشان دادە است کە خواستگاە کوردها جنوب شرقی آناتولی، شمال بینالنهرین و زاگرس میباشد، با این وجود منابع ژنتیکی نیز دلیلی بر اثبات این ادعای کورد بودن لرها میباشد. بنا بر برسی DNA و کروموزوم Y کوردها نشان میدهد کە بیش از ٦٠ درصد شناسە ژنتیکG1 و G2 غالب بودە کە این نسبت تنها در میان مردم زاگرس وجود دارد کە آنها را از دیگر مردمان جغرافیای جعلی ایران متمایز میکند. از سویی دیگر یافتەهای مشترک پژوهشگران مرکز جهانی مطالعات ژنتیک جمعیت نشان میدهد کە ساختار ژنتیکی کوردها بیش از ١١ هزار سال قبل در شمال حاصلخیز و چند هزار سال قبل از پیدایش هندواروپاییها در منطقە قابل اثبات است و این سندی برای نشان دادن بومی بودن کوردها در این پهنە جغرافیایی میباشد کە در واقع بنیانگذاران تمدنهای منطقە بودەاند. یافتەهای دیگری نیز وجود دارد کە مجموعە کوردهای شمال (کورمانج)، کوردهای مرکز، کوردهای ساکن جنوب شرقی حوزە جغرافیایی کوردستان بزرگ (لکها، لرها و بختیاریها)، زازاها در شمال کوردستان، گورانها(کرماشانی، باجلانی، هورامی) تا شرق موصل امتداد دارند را ملت کورد معرفی میکند. در این تحقیقات یافتەهای دیگری نیز بە دست آمدە کە نزدیکترین ملل از لحاظ ژنتیکی بە ملت کورد را ارمنیها و یهودیها نشان میدهد.
فرهنگ، عنصر مهم دیگری است کە زبان، آداب و رسوم و پوشش و... را شامل میشود. البتە این مورد، قابل تغیر است برای مثال مردم استرالیا بە زبان انگلیسی تکلم میکنند اما خود را انگلیسی نمیدانند. اما ژنتیک و DNA غیر قابل تغیر و نسل بە نسل در انسان ثابت خواهد ماند. برای برسی فرهنگ باید نگاهی بە تمامی صفات مردم زاگرس انداخت، از جملە صفاتی کە در میان مردم زاگرس برابر و مشابە است جنگجو و مبارز بودن این مردم و عدم پذیرش ظلم میباشد.
دوستی با کوە و تفنگ و احترام بە حیوانات و دوستی با طبیعت خصیصە زاگرس است و هیچ یک از این مردم نمیتوانند دیگری را بە کمتر بودن این صفات محکوم کنند زیرا در تمامی زاگرس مشترک و برابر است.
ارزشها و طرز فکر، جزئی از فرهنگ محسوب میشوند، با نگاهی بە جامعە کوردستان میبینیم کە شایستگی انسان از اهمیت ویژەای برخوردار است بە همین دلیل شیر زن بانو "قدمخیر قلاوند"، بانو "بیبی مریم بختیاری"، بانو "مستورە اردلان"، بانو "مریم سید احمد خانقا" کسانی بودند کە از نویسندگی و تاریخ نگاری گرفتە تا رهبری مبارزات را بر عهدە داشتە و توسط مردم ستایش شدەاند کە نشان میدهد دید ملت کورد بە زن، همیشە دیدی شایستە سالارانە بودە و از طرفی اهمیت جایگاە زن در جامعە ما را عیان میدارد کە همیشە برابری در میان زن و مرد ریشە هزاران سالە در دل زاگرس دارد و دلیل ستایش برخی انسانها همیشە بر مبنای شایستگی آنها بودە است.
در مورد پوشش مردم زاگرس باید گفت، پوشش نیز از جملە مولفەهایی است کە در گذر زمان قابل تغیر است کە ما میبینیم تا زمان زمامداری قاجار پوشش مردم زاگرس یکی بودە و از آن زمان بە بعد است کە از لرستان بە بالا در پوشش مردم تغیراتی بە وجود میآید البتە هم اکنون نیز میتوان شباهتهای پوشش را بە راحتی مشاهدە کرد برای نمونە لباس مردهای بختیاری شباهت بسیار زیادی بە مناطقی از باشور کوردستان (کوردستان عراق) و یا پوشش زنان در کوردستان روژاوا بە مانند پوشش زنان در استان لرستان در روژهەلات (کوردستان ایران) دارد. رقص و شادی در سرتاسر جامعە کوردستان نیز بە یک شیوە میباشد. برای نمونە زمانی کە یک نفر شهید میشود کسی گریە نمیکند بلکە با موسیقی خاصی دستمال در دست را در آسمان میچرخانند کە فلسفە این چرخاندن دستمال در رقص کوردی خود بە معنی آزادی است. این عمل را در روژاوای کوردستان (کوردستان سوریە) و هم در روژهەلات کوردستان (کوردستان ایران) در مناطق "کرماشان، ایلام و لرستان بە پایین" میتوان مشاهدە کرد. در واقع کوردهایی کە در حاشیە خلیج زندگی میکنند تا کوردهایی کە در حاشیە دریای مدیترانە زندگی میکنند این فرهنگ مشابە را نیز دارند. در مورد زبان میتوان بە فرهنگستان لری اشارە کرد کە زبان کتابت "کوردی گورانی" در زاگرس را بە زیبایی تعریف کردە است کە در واقع زبان کتابت ما ریشە هورامی بە علاوە گویش یا لهجەای کە میخواستەاند با آن بنویسند بودە است. برای اثبات این مهم میتوان بە اشعار شاعران بزرگی همچون، "ترکەمیر آزادبخت، ملاحقعلی در زمان قاجار، الماسخان در قرن یازدە و دوازدە، ملاپریشان در قرن نهم هجری، ملا نوشاد اول و دوم و..." کە تقریبا همگی ساکن لرستان امروزی بودەاند و با لهجە لکی بە صراحت کورد بودن خود را در اشعارشان فریاد زدەاند رجوع کرد. در مورد زبان کوردی با استناد بر کتاب "دیاکونوف" تاریخنویس روسی باید گفت کە هخامنشیان غیر زاگرسی کە بر حکومت کوردی ماد تاختە و زبان و فرهنگ مادی را گرفتە و آن را تقلید کردەاند و درواقع میتوان از این بە عنوان اولین تهاجم فرهنگی فارس بر کورد در طول تاریخ نام برد و این امری طبیعی است زیرا آنکە دارای حکومت، زبان و فرهنگ بودە ماد بودە است و فارس بە این دلیل کە مولفە و شناسەای از خود نداشتە فرهنگ غنی ماد را بە غارت بردە است. فارس برای تحمیل خود بر دیگران غیر از ماد زبان پارت (اشکانیان) و سپس زبان عربها را نیز بە غارت برد تا بدین شیوە زبانی برای خود ایجاد کند کە تا اکنون نیز این غارت زبان کوردی عیان است. برای نمونە اگر در زبان فارسی کلمە "آینە" را تجزیە کنیم قطعا بە هیچ معنی و مفهومی نخواهیم رسید اما در زبان کوردی "ئاو" بە معنی آب و "وێنە" بە معنی مانند، همزاد است. نتیجە این تجزیە مشخص است یعنی همچون آب کە همزاد تورا در خود نشان میدهد. پس کلمە آینە در اصل کلمە کوردی "ئاوێنە" میباشد کە از سوی فارس بە سرقت رفتە است.
سود و زیان کورد بودن لر برای زاگرس
برای بحث در این بارە ابتدا باید پروپاگاندای رژیم ایران مبنی بر کوردسازی در استانهای کرماشان و ایلام توسط بخشهای دیگر کوردستان (کوردهای خارج از جغرافیای ساختگی ایران) را مورد برسی قرار داد. درواقع تکنولوژی و پیشرفتهای هر روزە آن تقریبا در قرن اخیر ابزار اساسی برای پیشبرد پروژەهای ملت سازی در جغرافیاهای گوناگون بودە است و ملتهای فاشیزم برای آسمیلە دیگر ملل و تحمیل خود بر آنها از تکنولوژی استفادە میکنند (پیش از تکنولوژی در جنگ دو امپراتوری اگر یکی بر دیگری پیروز میشد سعی در همگنسازی مردم آن با خود را نداشت، بلکە اجازە خودمختاری را بە آن میداد در واقع باید آنها را قتل و عام میکرد یا آن را بە صورت خودمختار در امپراطوری خود بە رسمیت میشناخت). حال با توجە بە پروپاگاندای رژیم ایران این سوال در ذهن متجسم میشود، باتوجە بە طویل المدت بودن پروژە ملت سازی و در مقابل با نظر بە عمر کم و حدودا ٣ دهەای قدیمیترین رسانە کوردی این امکان وجود دارد کە مردمی را از هویت خود دور کرد و بە آن قالب دیگر داد؟ جواب قطعا نە میباشد. چون این کار پروژەای طولانی مدت است و پیادە سازی آن در ٣ دهە آنهم با یک یا چند رسانە آماتور امکان پذیر نیست. از طرفی بە دلیل فشارهای رژیم ایران بر محققین و پژوهشگران این امکان وجود نداشتە کە کوردهای خارج از جغرافیای ساختگی ایران بتوانند مدارک و مستنداتی را جمعآوری کردە و بر اساس آن پروژە برنامەهای خود را پیش ببرند. موارد دیگر مانند سیستم آموزشی کە اصلیترین نقش را در این پروژە ایفا میکند توسط فاشیزم مرکز پایەریزی و ادارە میشود و حتی در گذشتە مجوز چاپ کتاب داستان کوردی را صادر نمیکرد چە رسد بە آموزش بە زبان کوردی. برای افشای این ادعاهای دروغین رژیم کافیست از اهالی کرماشان و ایلام یا یکی از روستاهای دور افتادە و بی بهرە از تکنولوژی آنها پرسید کە هویت تو چیست؟ جواب روشن است، قطعا خواهد گفت کە کورد است. اگر فعالیت رسانەهای کوردی را نیز مشاهدە کرد هیچگونە برنامە یا پروژەای از پیش طراحی شدە بە منظور ملت سازی در آن بە چشم نمیخورد، هرچە هست حقیقت و برنامەهایی سیاسی-فرهنگی بە منظور آگاهی رسانی میباشد. رژیم ایران هدف ملت کورد از چنین پروژەای را دسترسی کورد بە آبهای آزاد در گوش مردم لر زمزمە میکند کە کوردستان جغرافیایی بستە و برای فروش نفت بە جغرافیایی کە لر در آن زندگی میکند نیاز دارد. در واقع این ادعای رژیم ایران نیز پوچ است زیرا در آیندە بدون شک همسایگان کوردستان بە آن محتاج خواهند بود اگر چنین باشد کە رژیم ایران میگوید و هدف ملت کورد از نیاز بە لر دسترسی بە آبهای آزاد باشد، باید گفت چنین نیست زیرا اگر کوردستان تنها و تنها بخشی از آب خود را بە "بصرە" بدهد در عوض بصرە اختیار بنادر خود را بە کوردستان خواهد بخشید و چە بسیارند کشورهایی کە بە دریای آزاد راە ندارند اما اقتصادی مستقل و پیشرفتە دارند. کوردستان منابع نفتی، گازی، آبی و دیگر ذخایری چشمگیر و قابل توجهی دارد، پس در واقع کوردستان برای بهبود وضعیت اقتصادی خود چشم طمعی بە لر ندارد. اگر بخواهیم حسن نیت کورد را بیان کنیم نیاز است کوردستان باشوور را مبنا قرار دهیم چون میبینیم کە پستهای کلیدی سیاسی و لشگری را کسانی از مردمان لک، کلهر، جاف و هورامی با وجود کمی جمعیتشان نسبت بە دیگر کوردها در اختیار دارند یا برای نمونە در کوردستان باشوور دو لهجە رسمی کوردمانجی و سورانی وجود دارد پس هیچ کوردی سعی در حذف و یا تحمیل خود بر اقوام و لهجەهای دیگر ندارد بلکە منظور حفظ اتحاد و همبستگی ملی میباشد. بیشک در آیندە با استناد بر فرهنگستانهای مختلف کوردی جنوبی (لری، لکی، کلهری و هورامی) سعی در بازگردانی لغات اصیل کوردی خواهد شد و احتمالا زبان کوردی گورانی کە در گذشتە زبان آیینی و کتابت حکومتهای کوردی سرتاسر زاگرس بودە زبان کتابت این مردمان خواهد شد. هدف تنها بازپسگیری سروری مردمان زاگروس است کە با هدف استعمار خاک و تاراج منابع زاگروس، استثمار و ذوب زاگروسیان، ما را بە شیوەهای گوناگون تکە تکە و از هم جدا کردەاند.
استارت این جداسازی با روی کار آمدن رضاخان در اوایل قرن اخیر (١٣٠٠) و قیامهای ایلات کورد آغاز شد. این قیامها در مناطق ایلام و لرستان کنونی با استفادە از حملات زمینی پیدرپی، بمباران هوایی ارتش ایران، ترور و اعدام رهبران و تبعید ایلات سرکوب شد. درواقع پس از آن بود کە رژیم ایران با استفادە از تحریف تاریخ اقدام بە جداسازی ایلات آن مناطق و بعد کشیدن خط فاصلهایی بر معیار آیین و لهجە جغرافیاهای مختص بە هر ایل را بر نقشە خیالی خود نمایان کردند و عملا با لر و کورد خواند ایلات زاگرس و کاشتن تخم تفرقە، سیاست شوم خود را پایەریزی کرد. رژیم ایران بە دنبال آن اقدام بە تحریف تاریخ فلات ایران و ورای آن کرد. اتاق فکر رژیم فارسی حاکم بر جغرافیای سیاسی ایران بر اساس سفر آریاییها بە فلات ایران مردم این فلات را بە سە دستە یعنی ماد، پارس و پارت تقسیم کرد و بعد با جعل مکانهایی مانند قبر مادر حضرت سلیمان بە عنوان مقبرە کوروش هخامنشی و بازگرداندن اصالت کوروش (پارس) بە شهر ایذە جداسازی لر از ماد آغاز شد. در واقع جدایی لر از ماد بە معنی جدایی لر از کورد است. این درحالی است کە تاریخ سکونت مردمان زاگرس چندین هزار سال پیش از تاریخ تحریف شدەای است کە فاشیزم فارس ادعایش را دارد. رژیم ایران بە آن نیز راضی نشد و بخش دوم پروژە و خواندن لر و بختیاری را بر زبانها جاری کرد کە میتوان علت این جدایی را صلب عمق استراتژیک این مردم دانست، بە این معنی کە زمانی بختیاری از لر جدا باشد عملا عمق استراتژیکی ندارد کە در مواقع حساس بتواند بە آن اتکا کند. ابتدا لر را از کورد جدا کردند پس از آن بختیاری را از لر و اکنون در خود ایلات بختیاری نیز جداییها و خود برتر بینیهایی احساس میشود و نتیجە این جداییها گرایشات فارسی مردم آن منطقە بودە کە عیان است. حال بختیاری در آمادەترین و شکنندەترین شرایط قرار دارد کە هویت خود را انکار کند.
فاشیزم فارس چرخدندەهای ماشین تفرقە در ملت کورد را طوری چیدە است کە بە نکات ذکر شدە نیز قانع نشدە و روشهای مختلف دیگری را نیز همزمان بە کار میگیرد، امروز اگر ما در کرماشان شاهد تکلم بە آنچە کە فارسی کرمانشاهی نامیدە میشود هستیم نشان از آن دارد کە پیشتر سنگر ما در همدان شکستە شدە است. همدانی کە پایتخت حکومت ماد بود.
کورمانج خواندن کوردهای خراسان کە شما کورمانج هستید و جدای از کورد، نمونەای دیگر از این سیاست ضد کوردی فاشیزم ایرانی است کە سالها بە صورت پروژەای بر روی آن کار کردە است. بدین شکل ما امروز با واژەهایی مانند لک و لر کورد مواجەایم کە فلسفە وجودی آن نابودی زاگرس است کە استعمار فارسی پس از کاشت تخم تفرقە اکنون نشستە و بە بحثها و خود برتربینیهای ایلی و عشیرەای این مردم مینگرد.
در آخر باید گفت، مردمانی کە خود را لر و از کورد جدا میدانند و با تاریخ، فرهنگ و زبان مشترک خود با دیگر مردمان کورد زاگرس غریبەاند باید از خواب غفلت بیدار شدە و با چشمی باز بە موضوع نگاە کنند. واقعیت این است کە هیچیک از مردمان زاگرس سعی در ذوب مردم لر در خود را ندارند بلکە هدف پایان دادن بە استثمار و تاراج منابع و بازگرداندن سروری و شکوە بە زاگرس میباشد کە آن نیز مستلزم بیداری ملی و اتحادی تاریخی است.
محتویات این مقالە منعکس کننده دیدگاه و نظرات وبسایت کوردستانمیدیا نمیباشد.