سوران شمسی
از آغاز بدست گرفتن قدرت در سال ١٣٥٧ از سوی جمهوری اسلامی در ایران تقریبا تمامی امکانات و سرمایه های کشوربه خدمت مقابله با خواستههاي دمکراتیک وآزاديخواهانه ملل تحت ستم کشور و به طبع آن ايجاد کانونهاي بحران و تشنج در خارج از مرزها و يا ايجاد کانونهاي جديد بحران درآمد. استراتژی رژيم تازە بە قدرت رسیدە برای مقابله با بحرانهای درونی وسرکوب خواستههای مشروع مردم ايران و بالاخص ملیتهای تحت ستم جهت دستیابی به آزادی و دمکراسی از انتقال و صدور بحران و ارتجاع به خارج از مرزها عبور میکرد. لذا تمامي ارگانها و در رأس آنها سپاه پاسداران بهعنوان بازوی اصلی نظامی و تروريستی نظام آخوندی بر پايه همين مسئله شکل گرفتند.
به قدرت رسیدن چنین رژیمی آغاز یک دوره مکدر و خونین در ایران بود که رویدادهایش تا امروز تمامی کشورهای منطقه را تحت تاثیرات ویرانگرش قرار داده است. مخصوصا خلقهای ساکن در این کشور از قربانیان اصلی سیستم حکمرانی جدید محسوب می شوند کە هر روز با خفقانی که بوجود آورده است بر عمر ننگینش می افزاید.
مردم ما، زیر پوشش زمخت فرهنگی که با روزگار امروزی هیچ سنخیتی ندارد، دچار خفگی شدهاند و حكومت نیز به تنگنا افتاده، و از سر یأس و نامرادی هر روز به جنایتی تازه دست میزند. 40 سال آزگار است که قدرت سیاسی را تسخیر کردهاند و مردم را به اسارت در آوردهاند ولی برخلاف تمامی سیاستهایشان برای اسیرکردن ارادە و شعور سیاسی ملیتها و قلع و قمع سیاسیون و تاراندن فعالین دانشجوین و ... ، از تسخیر روح مردم درماندهاند.
دشمنی رژیم با هويت و فرهنگ غنی ملیتهای ساکن در ایران شگفتآور است؛ بسياری از آنان به صراحت به هويت ملی ملیتهای ایران توهين میکنند؛ به دستور رژیم ، تنديس شعرا و بزرگان این ملیتها را از ميدانها برداشتند، نام بزرگان را از خيابانهای کشور پاک کردند، و شعر شاعران ملی را از ديوارهای شهرها پاک کردند و سپس بر روی آن ادیئولوژی خویش را نوشتند. معلوم نيست که اگر ارتشی خارجی ايران را اشغال میکرد آیا به اين اندازه با هويت ملل ايران میجنگيد؟
در نظام های دمکراتیک سعی می شود تا از طریق انبساط سیستمی امکان مشارکت بیشتر مردم فراهم گردد، ولی در رژیم های ديكتاتورو سنتی و نیز بعضی از دولت های نظامی محافظه کار سعی دارند مشارکت سیاسی را سرکوب کنند. اغلب رژیم ها بویژه آن هایی که در صدد ایجاد دگرگونی و اصلاحات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی هستند، از مشارکت سیاسی استقبال کرده و امکانات لازم را برای تسهیل آن فراهم می کنند. در رژیم های ديكتاتوروسنتى مانند رژیم حاکم بر ایران سعی نموده اند تا از طریق برگزاری انتخابات ساختگی و سایر اشکال مشارکت کنترل شده، بر مشروعیت خویش از منظر شهروندان و نیز خارجی ها بیفزایند. این رژیم ها با ایجاد راهی برای مشارکت، فعالان سیاسی را ارضا نموده و این احساس را دامن می زنند که آن ها در فرایند سیاسی نقش دارند.
و همين اگر مردم به قدرت خودشان ايمان داشته باشند و تكيه به قدرت خود بكنند .از بند آن آزاد مى شوند .
امروز به ناهمسانیهای میان دیکتاتور ودمکرات میاندیشیدم از واژهها که دور شدم به این رسیدم که یک دیکتاتور میترساند و یک دمکرات میخنداند. دیکتاتورها برای پابرجای ماندن شهریاری خود از هر ابزاری برای ترساندن بهره میگیرند ولی دمکراتها خود را بخشی از مردم میدانند و پابرجایی خود را با آرامش و شادی مردم میخواهند و بر این باورند که نیروی راستین همین مردم هستند نه یک تن.
در حالی که اعتراضات در ایران ادامه دارد و در میان نگرانی فزاینده بین المللی بر سر احتمال گسترش خشونت و سرکوب از طرف رژیم احساس می شود رژیم ایران باید به جای حمله و دستگیری معترضان به خواست های مردم گوش دهد.
اعتراضات که به مسائل اقتصادی و اجتماعی وسیاسی راه اندازی شده است ، به سرعت بشکل کلُی علیه رژیم گسترش یافته است و هر روز شکل جدی تری به خود می گیرد ،مشکل اصلی مردم ایران نبود آزادیها، وجود محدودیت ها، وجود فساد در تمامی اشکال خود و اوضاع خفقان آور است که از سوی رژیم بر مردم وضع شده است
مانورهای موشکی پوشالی و سراسر مضحک رژیم و سخنرانی سران رژیم که مانند رهبران دیکتاتور و همانند هیتلر رهبر نازی آلمان نشان از این دارد که سرنگونی چنین رژیمی نزدیک است و فقط برای بقا و طولانی کردن عمر حکومت به سخنرانیهای سراسر واهی و توخالی و فریب دادن مردم دست می زنند و از طرف دیگر دست به میلیتاریزه کردن شهرها می زنند و با کوچکترین اعتراضی شدیدا برخورد می کنند و سریالهایی تکراری برای گمراه کردن و یا فریب مردم انجام می دهند.
این اولین بار نیست که مانورهای نظامی یا سخنرانیهایی برای مقابله با اعتراضهای مردمی در کشور برگزار میشود. در گذشتە نیز در زمان برگزاری تجمعهای خیابانی بالاخض اعتراضات دیماه سال گذشتە و بعد از آن که تقریبا در همه شهرهای بزرگ و کوچک به درگیری با نیروهای امنیتی و انتظامی منجر شد، بخشی از مانورها و سخنرانیها به مقابله با اعتراضهای مردمی اختصاص داشت.
با شروع تحریمها و فشار اقتصادی اگر چه هنوز زود است که در مورد آثار برداشته شدن تحریمهای اقتصادی و تاثیر آن بر وضعیت زندگی و معیشت نیروی کار، ارزیابی دقیق و مشخصی انجام شود، اما میتوان گفت که برخورد با اعتراضها شدیدتر خواهد شد و همین سناریوها برای جلوگیری از اعتراضات مردم است
مگر خواست مردم چیست به غیر از یک زندگی عادی و به دور از مشکلات اقتصادی و سیاسی و دسترسی بە حقوق پایمال شدەشان؟ زندگی عادی کە با شرایط کنونی جهان همسو باشد و ملیتهای ایران همانند انسانهای امروزی و بە دور از ارعاب و ترس زندگی کنند؛ زندگی عادی، حق مسلم مردمی است که سالهاست برای به دست آوردن آن هزاران نفر قربانی داده اند.
حال آنکه ما در قرن ۲۱ زندگی می کنیم. دیگر عصر نظام های دیکتاتور و خودکامه گذشته است و حکومت ها باید به خواست های مردم تن بدهند، چون در غیر آن نابود می شوند.
تاریخ نشان داده است که انسجام مردم به خاطر خواست های شان می تواند باعث سرنگونی حکومت ها شود همچنانکه که می گویند، گرفتن جان آخوند ها ساده تر از گرفتن پول آنان است. سران رژیم خوب میدانند که ولایت فقیه هیچ مشروعیتی نزد ملیتهای ایران ندارند و اگر در گذشتە کسانی بودند کە تحت تاثیر تبلیغات دروغین دستگاههای پروپاگاندشان قرار میگرفت زین پس این تابوها شکستە شدە و هیچ جایگاهی نزد مردم جان بە ستوه آمدە ندارند؛ از این روست کە همگام با خواسته های مردم کشور حرکت نمیکنند، بیشتر جور و ستم را در حق مردمان ساکن در جغرافیای ایران روا میدارند و از حق مشروع آنان چشم پوشی میکنند؛ ازین روست کە جوانان بە ستوه آمدە در ویدیوهای منتشرشدە در فضای مجازی بدون هیچ ترسی اعلام میکنند دیگر همه چیز را از دست داده اند و تمام هست و بود شان را رژیم حاکم به غارت برده است بنا براین هیچ ندارند و غم هیچ ندارند و از توانایی ها و آماده گی های لازم برای مقابله با توطئه های رنگارنگ آخوند ها برخوردار هستند؛ و بدون تردید طولی نخواهد کشید که با پاسخ سخت مردم منزجر از وجود رژیم روبەرو خواهند شد و آنچە عیان است نزدیک شدن بە واپسین روزهای عمر پر از فاجعە سیستم ولایت فقیهی است.
محتویات این مقالە منعکس کننده دیدگاه و نظرات وبسایت کوردستانمیدیا نمیباشد.