کوردستان میدیا: مصطفی هجری، مسئول اجرایی حزب دمکرات کوردستان ایران بە مناسبت ٣٠امین سالروز ترور دکتر قاسملو در همایشی در سالنی در کنار پارکمان اروپا سخنانی ایراد نمود.
متن سخنان بدین شرح است:
مهمانان ارجمند/دوستان گرامی
درود صمیمی ما را پذیرا باشید!
ما در این ایام در حالی ٣٠امین سالگرد شهادت دکتر قاسملو دبیرکل حزب دمکرات کوردستان ایران و یارانش را گرامی میداریم کە در ١٣ جولای ١٩٨٩ بە دست دیپلومات تروریستهای رژیم جمهوری اسلامی ایران ترور شدند. از اینکە شما دوستان گرامی با ما هستید سپاسگزاریم.
این ترور در حالی انجام شد کە هیئت حزب دمکرات برای مذاکرە و حل مسئلە کورد توسط رژیم بە شهر وین دعوت شدە بودند. آری در تفکر این رژیم مسئلە ملیتها و دگراندیشان ایران کە خواهان آزادی و دستیابی بە حقوق مشروع خود هستند کە از سوی این رژیم پایمال شدە است، حتی خواست مشروع نزدیکترین پایەریزان و یاران این رژیم کە ذرەای تفاوت با تفکرات رژیم داشتە باشد تنها از طریق ترور فیزیکی حل میشود و یا برای ترور شخصیتی آنان نقشە پیریزی خواهد شد. در این مورد رژیم ایران کارنامەای پر از شرمساری دارد کە همە شما از آن مطلع هستید. سرگذشت آیت اللە شریعمتداری، آیت اللە منتظری جانشین خمینی، رفسنجانی از پایەریزان رژیم و ریاست جمهوریهای سابق ایران و صدها و هزاران مورد دیگر نموونەهای بارز این سیاست رژیم هستند.
ما و جهان شاهد همە این اتفاقات بودیم، اکنون سالروز ترور دکتر قاسملو و یارانش است و بدین جهت گرد هم آمدەایم و برای شخصیت و اندیشەهای مدرن این بزرگمرد سر تعظیم فرود میآوریم و تنفر و انزجار خود را از این سیاست رژیم ابراز میداریم. اما این مناسبتها نە میتواند رفتار رژیم را در خارج تغییر بدهد و نە در داخل کشور سیاست رژیم را اصلاح کند.
ـ تغییر رفتار رژیم در خارج آنچە کە آمریکا و اروپا برای آن در تلاش هستند.
ـ اصلاحات در داخل کشور بدین شیوە کە رفرمیستها در داخل سالیان متمادی است برای آن کار میکنند همچون دو روی سیاستی بودە کە تا کنون در خدمت استمرار حاکمیت رژیم و اصرار این رژیم برای ادامە سیاستهای خود در داخل و خارج بودە است.
این خطای بزرگ از این نشات میگیرد کە غرب تا کنون شناختی دقیق از بنیاد فکری و ایدئولوژیهای این رژیم ندارد. به همین سبب اصرار بە تغییر رژیمی دارد کە قابل تغییر نیست، چرا کە اگر رفتارهای خود را در خارج تغییر بدهد، دیگر چیزی بە نام جمهوری اسلامی با این ویژگیها کە خود را با آن تعریف میکند و بە آن اعتقاد دارد باقی نمیماند. رژیم بە خوبی از این واقعیت مطلع است، به همین دلیل آمادە نیست تغییر را قبول کند و هزینە آن هرچە باشد متقبل خواهد شد، همچنان کە تا کنون آن را پرداخته است، اما اگر روزی به ناچار همچون فشار آشکار تحریمهای آمریکا، به دروغ قبول نماید که رفتار خود را تغییر دهد، در هر فرصتی کە امکان داشته باشد مخفیانه یا آشکارا و از راههای متفاوت، رفتارهایی را که به عنوان وظیفهی دینی (صادر کردن انقلاب)، میبیند ادامه خواهد داد.
خصوصا که دروغ گفتن (تقیە) در آیین این نظام نه تنها زشت نیست، بلکه مشروع است به ویژه زمانی که آن را بە مصلحت خود و توسعهی ایدئولوژیکشان بدانند.
ـ اما اصلاحات در داخل: سیاست دهها سالهی گروهی در داخل کشور است که به عنوان اصلاح طلب شناخته میشوند. اما بعدها کنار گذاشته شدند، آنها به جای تلاش برای تغییر رژیم، برای بقای آن و ورود دوباره به حاکمیت تلاش کردهاند. بنابراین در روزهای دشوار حکومت همچون زمان انتخابات مردم را به رفتن پای صندوقهای رای و رای دادن ترغیب کردهاند.
این گروه جهت وادارکردن مردم بە پیروی از این سیاستشان چنان تبلیغ میکنند که گام به گام رژیم را ناچار به عقب نشینی و تامین حقوق نقض شدهی مردم میکنند. بدین روش آنها غیرمستقیم به بقای رژیم کمک میکنند. ما از ابتدا و پیش از ترور دکتر قاسملو و صدها نفر دیگر از آزادیخواهان گفتەایم که این رژیم ظرفیت تغییر و تامین حقوق مردم یا تغییر رفتار تروریستی و انحصارطلبانه در خارج را ندارد، که این نیز به آشنایی و شناخت تمام عیار ما از ماهیت این رژیم برمیگردد.
اکنون نیز پس از ٤٠ سال از عمر این رژیم و ٣٠ سال پس از ترور دکتر قاسملو و همراهانش، این واقعیت بر همگان آشکار شد که تا زمانی که حاکمیت در دست این رژیم باشد، نه ساکنان ایران از آزادی و امنیت و زندگی مدرن بهرهمند خواهند شد و نە خاورمیانه نیز روی صلح و آرامش به خود میبیند. بنابراین تامین این خواستهها به سقوط این رژیم بستگی دارد.
اگر آمریکا و اروپا نیز در واقع خواستار ایرانی آرام و امن و خاورمیانەای مالامال از صلح و آبادانیند که زمینهی مناسبی برای تجارت و منافع نیز هست ، لازم است حکومتی دمکرات و عادی جایگزین این رژیم شود.
به عنوان حزب دمکرات کوردستان ایران، به درازای عمر رژیمی کە خمینی آن را تاسیس کرد، صدها نفر از فعالانمان مورد حملههای تروریستی این رژیم قرار گرفتهاند و جان خود را از دست دادهاند که در میان این قربانیان شخصیتهای بزرگی همچون دکتر قاسملو و دکتر صادق شرفکندی وجود دارند که هر دو دبیرکل حزب دمکرات بودند، و هزاران نفر دیگر از احزاب دیگر اپوزسیون ایرانی و شخصیتهای سیاسی، دینی و ملی دیگر نیز که این رژیم را قبول نداشتند، مورد نسل کشی قرار گرفتند، همچون اعدام هزراران نفر از زندانیان سیاسی طی سالهای دههی ٨٠ میلادی.
آیا زمان آن فرا نرسیده که پس از ٤٠ سال برنامهریزی برای تغییر رفتار رژیم که نتیجهی آن شکست کامل سیاسی بوده، همگیبه فکر برنامهای جهت تغییر رژیم باشیم تا سیستمی دمکراتیک در ایران داشته باشیم که خاورمیانه نیز به سوی صلح و امنیت گام بردارد؟