نیشتمان کوردستانی
گذار از جوانی به بزرگسالی دگرگون کننده تلقی میشود و انتظارات افزایش استقلال اقتصادی، مشارکت سیاسی و مشارکت در زندگی اجتماعی را با خود به همراه دارد. اما محیط اجتماعی-اقتصادی و سیاسی که جوانان در آن زندگی میکنند، میتواند تأثیر جدی بر توانایی آنها در حرکت موفقیت آمیز در این گذار داشته باشد. اکثر جوانان، بهویژه آنهایی که در کشورهای در حال توسعه هستند، با چالشهای اجتماعی و اقتصادی روبرو هستند که میتواند بسیار جدی باشد، و با این وجود جوانان مرتباً از تصمیمات سیاستی که در حال حاضر بر آنها تأثیر میگذارد و بر آینده آنها تأثیر میگذارد، حذف میشوند. مسائل اجتماعی-اقتصادی که آنها با آن سروکار دارند بسیار متفاوت است و اغلب ریشهدار هستند. به عنوان مثال، نابرابری نسلی فرصتهای سیاسی را برای جوانان کاهش میدهد و به طور مؤثر آنها را از استفاده از ایدهها و انرژی خود برای پرداختن به مسائل پیچیدهای که جامعه را تحت تأثیر قرار میدهد، بازمیدارد. نابرابری در میان جوانان که در شاخصهایی مانند دسترسی کمتر به تحصیلات پس از متوسطه برای زنان جوان نسبت به مردان جوان وجود دارد، شکافهای دسترسی به فرصتها را اغلب در طول کل زندگی بزرگسالی آنها افزایش میدهد. جوامع آسیب پذیر کسانی که کمترین منابع را دارند، کمترین توانایی را برای سازگاری با تغییرات آب و هوایی در شرایط محلی یا بازسازی پس از یک فاجعه دارند. در این جوامع، گروههای خاصی مانند جوانان دارای معلولیت، جوانان گروههای اقلیت، زنان جوان با بیشترین میزان تبعیض روبرو هستند. ترویج مشارکت جوانان در تمام طیفها یک چالش دلهرهآور است، زیرا مستلزم رفع موانع متعدد از جمله قوانین، سیاستها، رفتارها، ارزشها و باورهای انسدادی و اقدامات لازم برای اطمینان از این است که سیستمها، نهادها و شیوههای فرهنگی-اجتماعی اصلاح شود تا این موانع دوباره ظاهر نشوند.
جوانان ملتهای به رسمیت نشناختهی جوامع استبدادی و توتالیتر، درگیر تهدیدهایی از جمله تغییرات آب و هوایی، بیکاری، فقر، نابرابریجنسیتی، تمرکزگرایی، درگیری و مهاجرت اجباری هستند. آنها اغلب از بسترهای مشارکت سیاسی کنار گذاشته میشوند، به نهادهای دولتی موجود بیاعتماد هستند و از مجامع و مسیرهای توسعه اجتماعی معمولی دوری میکنند. آنها شروع به ایجاد راههای جایگزین برای بیان دیدگاهها و تأثیر تغییرات در جامعه کرده و بهطور منظم رویکردهای جدیدی را برای مقابله با نابرابریها پیش میبرند. بیکاری، اشتغال کم و فقر کار مشکل و دغدغهی عمدهی این جوامع است. جوانانی که در حال تحصیل، اشتغال یا آموزش نیستند بیشتر محرومیت اجتماعی و اقتصادی را تجربه میکنند. این تأثیر بسته به شرایط متفاوت است، اما معمولاً طولانی مدت است و میتواند نهتنها بر افراد بلکه بر یک نسل بهطور کلی تأثیر بگذارد.
جوانان خواستار مشارکت بیشتر و مشارکت معنادار هستند و خود برای رفع چالشهای توسعه خواهان اقدام هستند. آنها دارای پتانسیل ایجاد تغییر پارادایمی در توسعه پایدار هستند. آنها ظرفیتهایی را نشان میدهند که آنها را برای یافتن راهحل برای مشکلات اجتماعی و تسریع تغییرات اجتماعی مناسب میکند. جوانان از انگیزه بالایی برای انجام کارهای معنادار برخوردارند که تفاوت مثبت ایجاد میکند و مشکلات اجتماعی را برطرف میسازد. نکته مهم این است که جوانان بهطور کلی آماده چالش وضع موجود، از جمله رویکردهای توسعه سنتی هستند و تمایل دارند از فناوری استفاده کنند. توانمندسازی جوانان و تقویت باور آنها در مورد تواناییهای خود میتواند بر تمایل آنها برای مشارکت بیشتر در فعالیتهای کارآفرینانه در آینده تأثیر بگذارد. اگرچه جوانان برای توسعه و مشارکت خود با موانعی روبرو هستند، اما آنها آماده کمک به پرورش جامعهای میباشند که در آن همه افراد- نه تنها جوانان- شامل و دارای فرصتهای برابر هستند. تجربیات و تحقیقات نشان داده است که جوانان میتوانند با موفقیت پلهایی را در محیطهای پس از جنگ ایجاد کنند. بخشی از دلیل موفقیت جوانان در چنین تلاشهایی در رویکرد آنها برای حل تعارض نهفته است، زیرا آنها اغلب تاکتیکها و فرایندهای معمولی را که ممکن است در واقع با علل درگیری مرتبط باشند، به چالش میکشند. اهمیت مشارکت جوانان در دستیابی به توسعه پایدار و فراگیر در جامعه توسعه بینالمللی به رسمیت شناخته شده است. قطعنامههای 2250 (2015) و 2419 (2018) شورای امنیت سازمان ملل متحد به رسمیت شناخته شده است که طبق آن جوانان میتوانند عامل تغییر در ارتقای صلح و امنیت باشند و خواستار مشارکت بیشتر آنها و فرصتهایی برای مشارکت معنادارشان در تصمیمگیری در مناطق محلی، ملی، سطوح منطقهای و بینالمللی باشند.
شکست تصمیم گیرندگان در تعامل معنادار با جوانان و رفع چالش هایی که با آن روبرو هستند، منجر به سرخوردگی و دلسردی گسترده در بین جوانان شده است. آنها از موانع ساختاری بر سر راه توسعه و مشارکت خود سرخورده شدهاند و به وضعیت موجود شک دارند و اعتراض میکنند و به طور فزایندهای از مسیرها و بسترهای توسعه اجتماعی سنتی رویگردان هستند. مهمتر از همه، آنها راههای متفاوتی را برای بیان خود و مشارکت در تغییرات اجتماعی ایجاد میکنند. ارتباطات تقویت شده و همبستگی آنها توسط رسانههای اجتماعی مورد استفاده قرار میگیرد و انواع مختلف فعالیتهای جدید در حال تبدیل شدن به جریان اصلی است. زمینههای سیاسی شکننده و بیاعتمادی به مقامات حکومتی، از چالشهای خطرآفرین دیگر این جوامع هستند که بر موانع اجتماعی و اقتصادی موجود در شکوفایی جوانان میافزاید. چنین شرایطی با فروپاشی ساختارهای خانوادگی و پیوندهای قوی اجتماعی و بهطور کلی با به حاشیه راندن اجتماعی جوانان حتی منجر به خشونت میشود.
جوانان پتانسیل بالایی از مشارکت فعال در تغییرات اجتماعی دارند. مشارکت معنادار یک عامل کلیدی برای توسعه جوانان است که شامل تقویت ظرفیت تک تک آنها در سطوح عاطفی، شناختی، دانشگاهی، مدنی، اجتماعی و فرهنگی میباشد. آنها همچنین، کمک به رشد جامعه یا رشد ملی را قدرتمند میدانند که ممکن است موقعیتهای اجتماعی را به عنوان یک مدل تجاری در نظر بگیرند که به آنها اجازه میدهد در تغییر اجتماعی و توسعه پایدار سهیم باشند.
باید گامهایی برداشته شود تا موانع مشارکت جوانان برداشته شود تا جوانان فرصت مشارکت در پیشرفت جامعه را داشته باشند. مشارکت معنادار جوانان در کاهش نابرابری میتواند بسیار دگرگون کننده باشد، زیرا تلاشهای این گروه در همه گروهها و نسلهای اجتماعی بازتاب دارد. از سوی دیگر، تغییرات تکنولوژیکی میتواند به اشتغال جوانان کمک کند. با توسعه سریع فناوریهای مرزی، ممکن است فرصتهای جدیدی برای برخی از جوانان (از جمله کسانی که به آموزش فناوری دسترسی دارند) برای استفاده از بازارهای جدید، نوظهور یا در حال رشد ایجاد شده توسط چنین فناوریهایی باز شود. برای اینکه این فرصتها در اختیار همه جوانان قرار گیرد، همه کشورها باید آموزش و پرورش را برای رشد اقتصادی دیجیتال، از جمله شرکتهای اجتماعی دیجیتال و سرمایهگذاری در زیرساختها، نوآوری و تحقیق و توسعه ارائه دهند.
در حالی که پیشبرد اشتغال جوانان یک هدف مهم را نشان میدهد، تمرکز دقیق بر ایجاد شغل از پتانسیل جوانان به عنوان کاتالیزورهای توسعه پایدار بهطور کامل استفاده نمیکند. توسعه جوانان بسیار بیشتر از اشتغال جوانان را شامل میشود که ناشی از ماهیت یکپارچه و تجزیهناپذیر اهداف توسعه پایدار است.
آنچه واضح است این است که آینده کار با سرعتی بیشتر از آنچه چند سال پیش تصور میشد در حال تغییر است و نمیتوان تأثیر آن بر جوانان را دستکم گرفت. تلفیق پیشرفت در هوش مصنوعی، روباتیک و اتوماسیون، چاپ سه بعدی و سایر فناوریها به جوانان نهتنها نیاز دارد که مهارتهای جدید را بیاموزند، بلکه باید به شیوهای متفاوت نیز بیاموزند. جوانان بهاحتمال زیاد در طول زندگی بزرگسالی چندین بار شغل خود را تغییر خواهند داد. توسعه طیف گستردهای از مهارتهای قابل انتقال، ازجمله مهارتهای کارآفرینی، میتواند افزایش یابد.
تا زمانیکه موانع ساختاری بر سر راه خود باقی است، اجرای مداخلات مبتنی بر اشتغال با هدف قرار دادن جوانان ممکن است فقط باعث ناامیدی بیشتر شود. آنچه مورد نیاز است، رویکردها و راهبردهای جامعی است که مشارکت اقتصادی، اجتماعی و سیاسی جوانان را افزایش داده و جوانان را به عنوان کاتالیزورهای تغییرات مثبت اجتماعی و توسعه پایدار به رسمیت بشناسد.
محتویات این مقالە منعکس کننده دیدگاه و نظرات وبسایت کوردستانمیدیا نمیباشد.