سوران شمسی
ایران کشوری است که جنگ، خشونت و سرکوب مردم وسیله و زبان بیانِ خواستهها و مطالبات گروههای سیاسی و اجتماعی قرار داشته و دارد. حتی رژیم حاکم سالها است که مردم و شهروندان ایران را سلاخی میکند و آنرا راه مشروع رسیدن به اهداف سیاسی خود تلقی میکنند. در چنین شرایطی تظاهرات مسالمتآمیز و حرکتهای مدنی بیشتر مورد توجه و علاقه مردم قرار میگیرد. تظاهرات و اعتراضات مدنی در تحکیم دموکراسی وعدالت اجتماعی نقش مهم و حیاتی دارد.
تظاهرات زبان مدرن است که مردم برای بیان مطالبات خود از آن استفاده میکند. در حالیکه جنگ و خشونت زبان عقب مانده در این راستا تعریف می شود. اما متاسفانه رژیم نه تنها به این پدیده مدنی اعتقاد ندارد بلکه آنرا بارها سرکوب کرده است، در شرایط فعلی تظاهرات و رفتن بسوی اعتراض علیه کم کاری و فساد اداری،بیکاری،گرانی ،زندانی سیاسی و هزاران مورد دیگر چنان خطرناک و ریسک پذیر است که برابر با رفتن به صف مقدم جنگ تلقی میشود.
از این رو است که هم وطنان خارج از کشور، که با دغدغه و نگرانی اوضاع را تعقیب و به مطالبات عقب افتاده مردم اعتراض دارند ، بارها صدای مردم را بلند کرده و تظاهرات های مدنی را در شهرهای بزرگ کشورهای مدرن و دمکراتیک به راه انداختند.
تظاهرات وسیلهای است که مردم اعتراض خود را در قبال سیاستهای غیرعادلانه و غیرانسانی دولتها ابراز میدارند، در این صورت است که مردم حداقل وظیفه انسانی و همدردی خود را نسبت به کسانی که در اثر سیاستهای دولتها آسیب میبینند، اعلام میدارند. نقش دولتها در کشورهای دمکراتیک و آزاد در برابر اعتراضات مردمی به شکل زیر است:
دولت در زودترین فرصت ممکن با همآهنگکنندهگانِ تظاهراتِ مدنی تماس گرفته و درب گفتوشنود را باز میکند.
دولت بر بنیاد شعار اصلیِ تظاهرات مدنی توصیههای اصلی، برنامهها و قطعنامههای تظاهرات را مورد بررسی فوری قرار داده در برابر قبول و قناعت آنها واکنش عاجل نشان میدهد. این روش تظاهرات را از خشونت نجات میدهد.
تمام خواستهای تظاهراتِ مدنی میتوانند قابل قبول نباشند، اما دولت برای رد اینخواستها از راه گفتوشنود مسالمتآمیز پیش میآید. گروهی وطیفه مذاکرات از سوی دولت را با مظاهرهچیان دارد.
دولت حق جلوگیری از پیشرویِ تظاهرات را دارد. اما نرمافزارترین شیوهها را مورد استفاده قرار میدهد. زشتترین ابزار در برابر تظاهرات جدی پخش گاز اشکآور و فشار آب بهروی مردم خشمگین است.
استفاده از سلاح بهصورت قطع در برابر تظاهرات مدنی جنایت حقوق بشری تلقی میشود. هر دولتیکه از شلیک بهروی شهروندانی که به منظور اعتراض به جادهها ریخته اند استفاده کند، دولت استبدادی، دیکتاتوری و نظامی تلقی میشود.
متاسفانه در کشور ایران رژیم حاکم از سرکوب اعتراضات به بدترین شیوه استفاده میکند،و حبس های طولانی و مجازاتهای سنگین برای کسانیکه اعتراض می کنند را قرار میدهد که عملا قوانین بینالمللی را نقض می کند.
هنوز خون تظاهرات اعتراضی در برابر بیتوجهی رژیم در قبال اعتراضات دیماه خشک نشده است که دوباره در اعتراضات اخیر نیروهای رژیم دوباره برای سرکوب برابر مردم ستمدیده صف آرائی کردهاند. این خطر ایجاب مینماید تا برای جلوگیری از به هدر رفتن بیموجب خون جوانان، اصول مبارزاتی معترضان را در رابطه با واقعیات اوضاع سیاسی رژیم با نگاهی درست بررسی شود، تا به تاراج کشیده شدن اهداف و نتایج اعتراضات اخیر، در آینده موجب دلسردی نسل مبارز جوان و مردم بلا دیده نگردد.
البته در فضای سیاسی کنونی که ویروس شبه فاشیستی ضد و نقیض، دامن برخی از حتی سیاستمداران به اصطلاح اصلاح طلب و غیره را نیز رها نکرده و آنها را به نحوی از انحنا در حول و حوش این یا آن گروه بسیج کرده است، احتمال زمینه هرگونه تبادل نظر سازنده را دچار مشکلات و مضیقه سازد. یکی از جملات آموزنده مارتین لوترکنگ فقید، مبارز ضد اپارتاید امریکایی در سال ۱۹۶۸ گفته بود: در فرجام، ما حرفهای دشمنان مان را نه، بلکه سکوت دوستان مان را به یاد خواهیم آورد.
انگیزه ای که باید در این تحلیل نه چندان همه جانبه دنبال شود، دفاع از هستی و حیات همه انسانها و به ویژه جوانان است. در دو سال اخیر شاهد کشته شدن بیموجب صدها تن از جوانان فرهیخته این کشور بوده ایم که متاسفانه با وجود پرداختن چنین بهای گزاف، دستاورد زیادی نداشته است و فقط جوامع بینالمللی بیش از بیش به اوضاع بد کشور آگاه شده اند. فکر میکنم در تمام تظاهرات بزرگی که صورت گرفتهاند، نسل جوان و حق طلب همه محاسبات دیگر را برای پیروزی و جلوگیری از خطرات نادیده گرفته و صرف اخلاقی بودن یا انسانی بودن و یا هم بر حق بودن خواستهای شان را ضامن پیروزی در مبارزه می دانسته اند. باید بر این باور معتقد باشیم که آمادگی دایمی برای از خود گذری لازم در راه آزادی، دفاع از حقوق مظلومان و بشریت، در کل بیانگر شکوه و کمال انسانیت است که بدون آن تحولات تاریخی دوران ساز نا ممکن می باشد، اما تلاش آگاهانه برای حفظ جان همرزمان، همنوعان و خود نیز وظیفهای انصراف ناپذیری است که فقط می تواند با فراگیری عمیق علم سیاست و به کار بستن استادانه هنر مبارزات مدنی و سیاسی تامین گردد.
محدودیت و حتی در برخی جهات فقر فرهنگی عام جامعه، همراه با گسستهای که در زمینه تبادل تجارب مبارزاتی بین نسلهای متوالی در چند دهه اخیر به وجود آمده است، عامل دیگری است که به تکرار مشکل میانجامد.
آغاز و فرجام یک اعتراض خیابانی با خواست مشخصی
تظاهراتی که صورت گرفته است، یک واکنش بر حق فرا حزبی، همگانی، داد خواهانه و برخاسته از حقوق قانونی مردم است که بدون تردید یک حکومت مردمی و مسئول باید به آن اهمیت بدهد، اما به فجیعترین نحو سرکوب می شود. انگیزه این خیزش خودجوش و دادخواهانه مردم در بی پروائیهای مبهوتکنندهای چون گرانی و ناراضی از همه اوضاع کشور (سیاسی ،اقتصادی،فرهنگی،اجتماعی) است. مردم میخواهند که رژیم بازخواست شود و اهمال گران و خائنان مورد مجازات قرار گیرند.
رژیم بدون توجه به انگیزهها و پریشانیای که از ناکارآیی دستگاه در نزد مردم ایجاد شده است، از همان آغاز تظاهرات با ناشکیبائی که از یک دیکتاتوری بیرحم نظامی شبیه است، که با پاشیدن آب و شلیک گلوله بر سر و صورت معترضان می خواهد صدای اعتراض را در گلویشان خفه گرداند. این بار علاوه بر چندین کشته و زخمی دهها تن مردم بیدفاع دیگر کشته و زخمی شوند.
عوامل منفی دیگر که از همان روز اول اعتراض نیز مشهود بود و به تدریج چنان اوج گرفته است که هویت بیآلایش و انسانی اعتراض را مخدوش میگرداند، اظهار نظر غیراصولی عده ای از گروههای سیاسی است که با برجسته گردانیدن نماد هویتی، اظهار مواضع سیاسی و خواستهای گروهی خودشان، خواست این اعتراض خیابانی مشخص، یعنی بازخواست علل اهمال و یا احیانا خیانت دستگاه های رژیم و مجازات مسوولانش را، با انبوهی از مسائل جناحی خود شان کمرنگ گردانیدند.
چه کسانی مسوولاند؟ باید مورد بازخواست و محاکمه قرار گیرند.
تقاضاهای معترضان نیز همین است.
کشوربه شدت درگیر چالشها، فقر و رکود اقتصادی شده است. مردم از این وضعیت به شدت ناراضی هستند چرا که هیچ چیزی در اینجا برایشان جای امیدواری ندارد. راه حل بیرون آمدن از این مشکلات در شرایط کنونی چه میتواند باشد؟
اکثر سرانی که در راس قرار دارند و در سطح تصمیمگیری هستند هر روز قضایای فساد آنها افشا میشود. اینها چرا محاکمه نمیشوند؟ البته مردم محاکمه آنها را خواهان هستند. مردم به خاطر فسادشان هم که شده آنها را محاکمه میکنند. اما امروز سنگ نمایندگی مردم را به سینه میزنند. اینها نماینده های مردم نیستند. اگر هستند چرا آمار نشان می دهد که بیشتر مردم ناراضی هستند؟
مردم حالا کوچکترین اعتمادی روی سیاستها، موضع گیری ها، برخوردها و عملکردهای آنان ندارند و همه شاهد هستند که مردم بسیار واضح و مشخص دیدگاه خود را بیان داشتند و همه رای منفی به سیاست های آنان دادند با سر دادن شعار بر علیه سران حکومت. راه حل بیرون آمدن مردم از این وضعیت چیزی جز تغییر رژیم و بوجود آمدن یک حکومت دمکراتیک و رعایت حقوق همه ملیتها چیز دیگری نیست.
محتویات این مقالە منعکس کننده دیدگاه و نظرات وبسایت کوردستانمیدیا نمیباشد.