کوردستان میدیا

سایت مرکزی حزب دمکرات کوردستان ایران

کاتالیزور گمشده‌ی دموکراسی در ایران

12:20 - 3 آذر 1397

منبع: رویترز

ترجمه از انگلیسی: آرمان حسینی

درست قبل ازاعمال تحریم‌های جدید علیه ایران، مایک پومپئو، وزیر امور خارجه ایالات متحده، گفت که، "دولت ترامپ نگران است و مردم ایران صدای‌شان را علیه یک رژیم فاسد و ریاکار بلند کرده‌اند". کاملا واضح و عیان است که تنها تحریم‌ها نمی‌تواند جمهوری اسلامی را سرنگون کند یا با اصلاحات دموکراتیک رژیم اسلامی را وادار به گام نهادن در پروسه‌ی دموکراتیزه کردن ایران کرد، به همین خاطر برای تحقق ایرانی دمکرات که به قوانین بین‌المللی نیز احترام بگذارد باید دولت‌های خارجی و رهبران اپوزیسیون داخلی یک گام مهم دیگر را رو به جلو بگذارند تا در نهایت اهمیت و نقش اساسی "اقلیت‌های ملی" این کشور را به رسمیت بشناسند و سیاست‌هایی را برای رسیدگی به خواسته‌های‌شان در پیش گیرند.

همانطور که پومپئو خاطرنشان کرد، رهبران ایران فشار زیادی را در داخل تحمل می‌کنند و باید اعتراف کرد که نیروی محرکه اصلی فعالیت‌های ضدحکومتی، اقلیت‌های ملی، به ویژه کوردها، آذربایجانی‌ها، اعراب اهواز و بلوچ‌ها هستند. هرکدام ازاین اقلیت‌ها مدت‌هاست که نسبت به شرایط ضدبشری حاکم بر ایران معترض‌اند و علاوه بر خواست‌های مربوط به حق استفاده از زبان مادری در مدارس و ادارات و نگرانی‌های بهداشتی و زیست محیطی سرزمین‌شان، خواهان پایان دادن به عمر رژیم اسلامی ایران نیز هستند.

اما چرا درک این مطلب مهم است؟ باید آگاه باشیم که بیش از ‌٥٠ درصد از شهروندان ایرانی، اقلیت‌های ملی غیر فارس هستند. اکثر آن‌ها در استان‌های مرزی ایران متمرکز شده و روابط فشرده‌ای با دیگرجوامع هم نژاد خود در کشورهای همسایه از جمله عراق، ترکیه، آذربایجان، ترکمنستان، افغانستان و پاکستان دارند و باید افزود که در موج جدیدی از قیام‌ها که بخش‌های مختلف ایران را فرا گرفته بود، اقلیت‌های ملی رساترین صدا و اصلی‌ترین نقش را ایفا می‌کنند. اعتراضات و دستگیری‌های دسته جمعی اخیر در خوزستان بسیار مهم هستند زیرا این منطقه منبع اصلی نفت ایران است. ملیت‌های ایران مجاز به آموزش زبان ملی‌ خود به فرزندان‌شان در مدارس نیستند و نمی‌توانند از زبان خود در نهادهای دولتی مانند استفاده کنند. با این حال، نه رهبران اصلی اپوزیسیون ایران -در اینجا منظور احزاب و جریان‌های مرکزگرای ایرانی است که داعیه‌ی سراسری بودن، دارند- و نه دولت‌های بین‌المللی به طور معنی‌داری با این گروه‌ها همکاری ندارند و از توان این نیروی بالقوه نیرومند و دموکراسی‌خواه برای تغییر دموکراتیک استفاده نمی‌کنند.

در حالی که اعتراضات اخیر از لحاظ تاکتیکی شبیه به اعتراض‌های قبلی است اما تحرکات امسال به یک دلیل کلیدی با گذشته متفاوت است: آن‌ها صرفا به تحقق حق آموزش به زبان ملی یا اعتراض به سیاست‌های خاص محدود نشده‌اند بلکه اعتراضات یکسال اخیر علیه خود رژیم و با شعار نابودی آن برگزار گردیده‌اند و باید چشم به راه شدت این اعتراضات باشیم چرا که تحریم‌های جدید موجب اعمال فشار اقتصادی بر شهروندان می‌شود. در حالی که حکومت تهران می‌تواند از تحریم‌های اعمال شده برای بسیج مردم بهره ببرد، اما از آنجا که احساسات ضدرژیم در لایه‌های مختلف جامعه موج می‌زند، این امکان برای جمهوری اسلامی محال است.

فعالیت‌های ضدرژیم ملیت‌های ایران گاه خشونت‌آمیز نیز بوده است. تابستان گذشته، گروهی از کوردهای ایران حمله‌ای همه‌جانبه به مجلس رژیم و مقبره خمینی را برنامه ریزی و اجرائی کردند. گروه‌های بلوچ و عرب اغلب به نیروهای نظامی جمهوری اسلامی مستقر در مرزها حمله می‌کنند و اغلب با هم زبانان خود در کشورهای همسایه در ارتباط‌اند. اخیرا یک گروه بلوچ طی عملیاتی نظامی توانستند ١٢ عضو سپاه پاسداران و نیروهای اطلاعاتی در استان سیستان و بلوچستان ایران را به اسارت بگیرند.

رهبران ایران طی برنامه‌های فشرده‌ای در تلاش‌اند تا گروه‌های اقلیت‌های ملی را حذف و نابود کنند و در همین راستا به شدت به اعضای آنان در داخل و خارج از مرزهای کشور حمله می‌کنند. در شهریورماه، ایران حمله موشکی را علیه مقرهای حزب دمکرات کوردستان ایران،PDKI،  در خاک همسایه خود یعنی عراق انجام داد و به موازات آن، ظلم و تعدی به شهروندان کورد را به شدت افزایش داده است. از آن جمله می‌توان به اعدام سه شهروند کورد -زانیار و لوقمان مرادی و رامین حسین‌پناهی- در شهریورماه اشاره کرد که واکنش‌های داخلی و بین‌المللی گسترده‌ای را در پی داشت.

ستیز و درگیری اقلیت‌های ملی و تلاش آن‌ها برای تحقق خواست‌های خود حتی به شهروند‌هایی را که به رژیم خدمت می‌کنند، تحت تاثیر قرار داده است. این واقعیت را می‌توان میان پلیس در استان‌های کوردستان ایران مشاهده کرد که به روشنی اظهار داشتند که در برابر معترضین مغازه‌دار عمل نمی‌کنند.

تحریم‌های خارجی، تشدید اعتراضات ملی و فعالیت‌های مداوم طیف وسیعی از گروه‌های مخالف، به نظر می رسد یک ترکیب قوی برای تحریک تغییر در ایران است. با این حال، رهبران اصلی جریان‌ها و احزاب سیاسی از لحاظ تاریخی به طور کل اعتراضات اقلیت‌های ملی را رد کرده و نادیده می‌گیرند و باید گفت بسیاری از ناسیونالیست‌های ایرانی نیز با رژیم همکاری می‌کنند. این واقعیت به اقلیت‌های قومی انگیزه‌ای برای پیوستن به این گروه‌ها نمی‌دهد چرا که کمک به آن‌ها در راستای تامین منافع ملی ملیت‌های ایران نیست. از سوی دیگر، اقلیت‌های ملی نسبت به افزایش اعتقادات و رفتارهای ملی‌گرایانه‌ی فارس‌محور نیروهای اپوزیسیون فعلی، بشدت ناراحت و دلنگران هستند و آنرا غیرقابل قبول می‌دانند. اظهارات و اعتقادات اپوزیسیون در رابطه با ملی‌گرایی ایرانی، شک و تردیدهای گسترده‌ای را میان جریانات اقلیت‌های ملی، نسبت به ایجاد یک رژیم جدید که بتواند تغییر معنی‌داری برای این مردمان به بار آورد، ایجاد کرده است.

هر انجمن و سازمانی که در ایران زبان و فرهنگ اقلیت‌های ملی را ترویج کند، غیرقانونی است و به شدت سرکوب می شود. عضویت در گروه سیاسی که خواست‌های یکی از ملیت‌های ایران را دنبال می‌کند به تنهایی می‌تواند منجر به اعدام در ایران شود.

قیام فعلی در ایران رهبری و سلسله مراتب رسمی ندارد و رهبران نیروهای اپوزیسیون اصلی که شامل یک ائتلاف گسترده‌ای از گروه‌های ذی نفع -از جمله کارگران کارخانه‌ای، کشاورزان به دنبال تامین آب اضافی، مغازه داران بازار و معترضان آزادی برای زنان هستند- مطرح کردن و پذیرش حقوق اقلیت‌ها را رد می‌کنند، چرا که بر این باورند که توجه به اینگونه خواست‌ها جنبش اپوزیسیون را خدشه دار می‌کند.

با این همه، این اپوزیسیون خدشه‌دار تهدید علیه حاکمان ایران را تضعیف می‌کنند، چرا که جمهوری اسلامی از هر ابزاری بهره می‌برد تا مستمرا میان گروه‌های مخالف اختلاف‌ افکنی کرده یا اختلافات را گسترش دهد، سیاستی که بطور سنتی موفقیت‌های بزرگی را برای او در بر داشته است.

ایالات متحده و دیگر دولت‌های خارجی باید نقش قدرتمند و تاثیرگذار اقلیت‌های ملی ایران را در استراتژی‌های خود در نظر گرفته و به بازنگری‌ این استراتژی‌ها دست بزنند. اقدامات معنی‌دار این کشورها می تواند شامل پوشش رسانه‌ای اقدامات و فعالیت‌های جریانات ملیت‌های ایران باشد از طریق رسانه‌های تحت حمایت دولت ایالات متحده از جمله صدای آمریکا و رادیو فردا که مخاطبان گسترده‌ای در ایران دارند. این امر نیز می‌تواند موجب تشویق استفاده از ابزارهای سیاسی و نه خشونت برای تغییر رژیم اسلامی ایران شود.

باید اعتراف کرد که نمی توان چشم به راه شکل‌گیری یک جمهوری دموکراتیک بعد از جمهوری اسلامی از سوی کسانی باشیم که نیمی از جمعیت ایران را از استعمال زبان ملی‌شان، محروم می‌کنند. در شرایطی می‌توان اقلیت‌های ملی را بیشتر  به درون حکومت -منظور حکومت آینده‌ی ایران است- جذب کرد که آنان حق آموزش به زبان ملی خود را در کنار زبان فارسی و استعمال آنرا در ادارات و نهادهای حکومتی همچون دادگاه‌ها و پلیس، داشته باشند.

در آخر باید گفت کسانی که به دنبال دموکراسی و تغییر رژیم در ایران هستند، باید در سیاست‌ها و استراتژی خود که طی آن خواست‌های و حقوق اقلیت‌های ملی انکار می‌شوند، بازنگری کنند. در غیراینصورت، پیامدهای این عدم‌تغییر خطرات متعدد و گسترده‌ای را به دنبال خواهد داشت.