امروز هفدهم اکتبر ( ٢٦ مهر ) روز جهانی مبارزه با فقر و ریشهکنی و این معضل اجتماعی در سراسر جهان است در همین حال مردم در ایران با گرانی، تورم، گسترش فقر و فحشا، رکود حاکم بر بازار، عدم قدرت خرید روبرو هستند.
هدف از نام گذاری این روز بعنوان روز جهانی ریشهکنی فقر، رساندن صدای محرومان به گوش جهانیان است که در سال ١٩٩٢ از سوی سازمان ملل متحد روز هفدهم اکتبر به این عنوان نامگذاری شد.
براساس ماده ٢٥ اعلامیه جهانی حقوق بشر، برخورداری از امکانات مناسب رفاهی، از جمله دسترسی به خوراک، پوشاک، مسکن و خدمات درمانی و اجتماعی کافی از جمله حقوق اساسی تمامی افراد است.
اکنون فقر یک عامل سیستماتیک برای کنترل جامعه در ایران است.
طی ماههای گذشته بر اثر بالا رفتن قیمت دلار که اکنون از مرز ٣٢ هزار تومان گذشته است؛ فقر به تمام لایههای جامعه گسترش یافته و بخش زیادی از جامعه را آسیبپذیر نموده است.
اگر در بهترین وضعیت خط فقر را ١٠ میلیون در نظر بگیریم؛ حتی در صورتی که بخش عمده ای از مردم اگر شغلی داشته باشند و اگر حقوقشان را بصورت منظم دریافت کنند؛ با اندک حقوق در فقر و فلاکت زندگی می کنند.
مرکز آمار رژیم ایران در گزارش شهریور ۹۹، تورم سالانه را ۲۶ درصد اعلام کرده است. این در حالیست که پروفسور "استیو هنکی"، اقتصاددان دانشگاه "جانز هاپکینز"، تورم رژیم ایران را ١٨١.٢ درصد در سال اعلام کرده است.
همچنین خبرگزاری "تسنيم" وابسته به رژیم ایران در خبری انتشار کردە است خط فقر در ایران به ۱۰ میلیون تومان رسیده است. البته پر واضح است که این آمار واقعیت کنونی ایران را بازتاب نمی دهد و آنچه در واقعیت روزمره زندگی مردم ایران می گذرد هولناکتر از این است.
بر همین اساس، خانوادههای کارگران که حداقل دستمزدها را بدون هیچ حمایت بیمهای دریافت میکنند، بیش از نیمی از جمعیت ایران را تشکیل میدهند. به این ترتیب بالغ بر٧٠ درصد از جمعیت ایران به زیر خط فقر مطلق رانده میشوند.
کارگران که قربانیان اصلی گرانی و تورم هستند با حقوق کنونی و دستمزد امسال، یک خانواده کارگری حتی ۱۰ روز از ماه هم نمیتواند زندگی کند.
هزینه خانوارها در ایران، در شهریور ماه امسال نسبت به همین ماه در سال گذشته به طور متوسط بیش از ٣٤ درصد افزایش یافته است.
افزایش قیمت کالاها و عدم توانایی سران رژیم در کنترل بازار باعث ایجاد وضعیتی در جامعە شده کە مردم را با بحران شدید غذایی مواجهه کرده است.
در حالی که فقر با نقض حقوق بشر رابطه مستقیمی دارد و وظیفهی انسانی هر فرد و بالاخص دولتها است، که به این حقوق احترام بگذارند و در راستای ریشه کنی آن تلاش نمایند؛ در رتبهبندی جهانی شاخص فلاکت رژیم ایران جایگاه دوم را به خود اختصاص داده و پس از ونزوئلا بدترین شرایط را دارد.
با ادامه وخیمشدن وضعیت معیشت خانوار به سبب افت درآمد و افزایش تورم و گرانی، قیمت اجاره مسکن نیز بیش از ۴۰ درصد افزایش یافت.
بر اساس آمار منتشر شده از مرکز آمار رژیم ایران متوسط هزینه اجاره بها برای کل خانوارهایی که تمدید قرارداد داشتهاند، در تابستان ۴۱.۲ درصد افزایش یافته است.
طبق گزارش مرکز آمار رژیم در تابستان ١٣٩٩، شاخص قیمت اجاره بهای واحدهای مسکونی در مناطق شهری، به عدد ١٩٥.٨ رسیدە است که نسبت به فصل قبل ، ١١.٨ درصد افزایش داشته است.
نرخ اجاره خانههای شهر تهران براساس آمارهای مرکز آمار رژیم از زمان سرکار آمدن روحانی در ۷ سال اخیر در حدود ۲۴۰ درصد رشد داشته است.
حاصل این وضعیت این است که در کنار مصائب شناخته شده نظیر گرسنگی و سوء تغذیه کودکان در ایران بخشی از جمعیت به طور رسمی، فروش کلیه، قرنیه چشم و نوزادان را آگهی می کنند تا از گرسنگی نجات یابند.
در پی فساد گستردەی مالی میان مسئولین رژیم، شکاف طبقاتی روزافزون، گسترش فقر و نمودار شدن پیامدهای آن در قالب، کارتن خوابی و قبر خوابی، آمار کودکان کار، زنان بی سرپرست یا بد سرپرست، و سوء استفادە از کودکان بە دلیل فقر روز به روز افزایش مییابد.
بی تردید در شرایطی که کارگزاران رژیم اسلامی حتی آمار و ارقام تلفات بلایای طبیعی را هم دستکاری می کنند، نباید انتظار داشت که آمار دقیقی از شمار گرسنگان جامعه ارائه دهند. هدف آنها اینست تا وضعیت اقتصادی به غایت فلاکت بار را لاپوشانی کنند.
واقعیت این است که رژیم ایران بیش از چهار دهه برای تأمین منافع طبقه سرمایه دار، به سیاستهای اقتصادی خصوصی سازیها، زدن از سوبسیدها و کاستن از خدمات اجتماعی که از سوی بانک جهانی و صندوق بین المللی پول تجویز شدهاند، روی آورده است.
بیکارسازی وسیع کارگران بدون پرداخت بیمه بیکاری، تعطیل کردن کارگاهها و کارخانههای کوچک و بزرگ، به تعویق انداختن پرداخت دستمزدها برای ماهها حتی برای بیش از یک سال، حذف مزایای کارگری مانند حق مسکن و بیمههای درمانی، تعرضات کارفرمایان به طبقه کارگر و تودههای محروم بخش جدایی ناپذیری از اجرای سیاست اقتصادی خصوصی سازی، بودهاند.
بر اساس آمارها، حداقل ٨٠درصد خانوارهای مناطق مختلف ایران به ویژه در سیستان و بلوچستان، استانهای کوردستان ایران از قبیل سنندج، کرماشان و ایلام در گروههای کم درآمد اول تا سوم قرار میگیرند.
از نظر پراکندگی جغرافیایی فقر در ایران، استانهای مرزی گرفتار فقر بیشتری بوده و در نقاط حاشیهای میزان فقر بیشتر و پراکندگی آن نامتوازنتر است.
رژیم فاشیستی ایران طی دههها حاکمیت بر سرزمین ملیتهای ایران، با به تاراج بردن منابع زیرزمینی و روزمینی این مردمان و عدم سرمایهگذاری مناسب در بخشهای صنعتی-تولیدی، به صورت سیستماتیک بنیادهای اقتصادی را به نابودی کشانده و از این طریق این جوامع را با معضلات عدیدهی اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی روبرو ساخته که اساس زندگی مردم را نشانه گرفته است.