کوردستان میدیا

سایت مرکزی حزب دمکرات کوردستان ایران

شورای سیاستگذاری: احزاب کوردستانی تنها با اتحاد و انسجام می‌توانند به نیرویی تاثیرگذار بدل شوند

01:09 - 24 بهمن 1397

کوردستان میدیا: شورای سیاستگذاری حزب دمکرات کوردستان ایران با انتشار بیانیه‌ای در سالگرد پیروزی انقلاب ٥٧ و گذشت چهار دهه از حاکمیت فاشیستی-مذهبی جمهوری اسلامی، از نیروها و احزاب ایرانی و کوردستانی خواست که در راستای استقرار نظامی دمکراتیک، سکولار و فدرال در ایران آینده همصدا و متحد باشند.

جمهوری اسلامی در چهلمین سال حاکمیت‌اش

روز بیست و دوم بهمن ماه ١٣٥٧، انقلاب مردم ایران به پیروزی رسید و به نظام پادشاهی و بیش از پنج دهه‌ دیکتاتوری خاندان پهلوی پایان داد.

مـحمدرضا شاه خودخواه، بدلیل محدود کردن و سرکوب آزادی‌های سیاسی و نیز زندانی کردن و شکنجه و اعدام آزادیخواهان ایرانی، گسترش فساد و در پیش گرفتن سیاست ناسیونالیستی عظمت طلبانە و تبعیض بویژه نسبت به ملیت‌های ستمدیده ایران، زمینه‌ی نارضایتی و انقلاب این مردمان علیه حاکمیت خودکامه‌اش را فراهم کرده بود.

مدت زمان زیاد طول کشید تا شاه "صدای انقلاب مردم را" شنید و بەموقع پاسخ مناسبی به خواسته‌های مردم نداد. چند بار نیز کابینه‌ی دولت را تغییر داد اما دیگر دیر شده بود و نمی‌توانست مانع از وقوع  انقلاب شود.

حتی برخی از دستاوردها و پیشرفت‌ها در عرصەهای اقتصادی، اجتماعی و افزایش نسبی سطح رفاه زندگی مردم نیز، قادر به جلوگیری از سقوط رژیم پادشاهی نبود.

دلایل داخلی و خارجی قیام و به نتیجه رسیدن انقلاب بهمن ٥٧ علیه حاکمیت محمدرضاشاه از لحاظ سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بسیار و متنوع بودند، اما می‌توان از اصلی‌ترین و تاثیرگدارترین آن‌ها به حاکمیت دیکتاتوری و انسداد سیاسی، سرکوب و نقض حقوق و آزادی‌های ملیت‌های تحت ستم، فساد در ساختار نظام و آزاد نبودن احزاب سیاسی اشاره کرد که همگی به مانعی برای تامین دمکراسی و مشارکت شهروندان و توسعه‌ی سیاسی تبدیل شده بودند و مردم را از سر ناامیدی و ناتوانی به دنبال یک ناجی بگردند.

موارد برشمرده‌ توام با عدم آمادگی و بی برنامگیاپوزیسیون غیرمذهبی، مردم بستوە آمده‌را به سوی باورهای مذهبی متحجرانه آیت‌الله "روح الله خمینی" و همفکرانش سوق داد.

شرایط یادشده‌این فرصت را برای آیت‌الله خمینی و هوادارانش مهیا ساخت تا با ‌ سوءاستفاده از احساسات دینی و مذهبی مردم بر موج نارضایتی‌های عمومی سوار شوند، انقلاب را به انحراف بکشانند، گام بە گام دستاوردهای قیام را مصادره کنند، تا جائی کە آن مقدار آزادی را نیز که وجود داشت از مردم سلب نموده‌ و یک استبداد سیاه مذهبی ـ ناسیونالیستی را بر ملیت‌های ایران تحمیل کنند.

پس از پیروزی مردم، روحانیون به رهبری خمینی در واقع میتوان گفت کە با کودتا توانستند دگراندیشان و مخالفان خود را حذف کنند، مهر "اسلامی" را بر انقلاب بزنند و حاکمیت کشور را بە انحصار خود دربیاورند.

آیت‌الله خمینی زمانی که در پاریس بود، وعده‌های زیادی داد: قرار بود آزادی را برای مردم ایران تامین کند، اقشار و طبقات جامعه به حقوق مشروع خود دست یابند، حاکمیت از مردم نشات بگیرد و "میزان رای مردم"  باشد، ظلم و ستم و تبعیض پایان یابد، " آب و برق و اتوبوس" رایگان باشد، فساد ریشه‌کن شود، پول نفت سر سفره‌ی مردم بیاید و بسیاری وعده‌های دیگر.

اما هنگامی که قدرت را بدست گرفت، گام به گام "حاکمیت ولایت فقیه"ی را  تحمیل کرد: بە نام اسلام تمام آزادی‌های دمکراتیک مردم نقض گردیدند، دگراندیشان و اپوزیسیون سرکوب شدند، زنان تحت شعار "یا روسری یا توسری" از حقوق اجتماعی و انسانی خود محروم شدند، تروریسم دولتی به بخش لاینفک سیاست داخلی و خارجی جمهوری اسلامی تبدیل شد.

حاکمان جدید نه تنها آمده نبودند ابتدایی‌ترین حقوق ملیت‌های تحت ستم در ایران را تامین کنند، بلکه علیرغم چند بار گفتگو میان نمایندگان مردم کردستان و حکومت، خمینی در اولین فرصت فرمان جهاد و حمله به کوردستان را صادر کرد و سرکوب و قتل عام کورد و ملیتاریزه کردن و بە ویرانی کشاندن کوردستان آغاز گردید.

طی ٤٠ سال گذشته، ملت کورد و بویژه حزب دمکرات کوردستان ایران، قربانی اصلی تروریسم دولتی جمهوری اسلامی بوده اند. حاکمیت تازه بە دوران رسیده‌ جنگی خونین و همه جانبه را بر ملت کورد تحمیل کرد که تا به امروز نیز ادامه دارد.

هر چند انقلاب ملیت‌های ایران علیه دیکتاتوری و ظلم و ستم حکومت پیروز شد اما به اهدافش که عبارت بودند از تامین آزادی و دمکراسی، ڕهایی از چنگال ستم و سرکوب و تبعیض و پایان دادن به فساد و بی‌عدالتی، نرسید و "بهار آزادی" ایران چندان دوام نگرفت. فرهنگ استبدادی به همان صورت تغییر نکرده‌ باقی ماند و یک استبداد سیاسی ـ مذهبی چند برابر مخوف‌تر و سرکوب‌گرانه‌تر را تولید کرد که در چهار دهه اخیر ایران را در بر گرفته و ملیت‌های ایران را به ستوه آورده است.

جا دارد همه نیروهای سیاسی، بویژه آن بخش از اپوزیسیون ایرانی که خود را دمکرات می‌خواند، از انقلاب ایران و نتایج آن به خوبی بیاموزد که مبارزه علیه دیکتاتوری و با مبارزه علیه استبداد یکی نیست. مبارزه علیه دیکتاتوری و برچیدن آن به خودی خود به معنای ریشەکن کردن دیکتاوری و تحقق آزادی و دمکراسی نیست.

انقلابی در ایران می‌تواند آزادی و دمکراسی را برای مردم به ارمغان بیآورد که خود ماهیتا دمکراتیک باشد و قاطعانە علیه استبداد و فرهنگ و نظام فکری استبدادی بە مبارزه برخیزد.

امروز در حالی از چهلمین سال پیروزی انقلاب ٥٧ یاد میکنیم که جمهوری اسلامی از همە لحاظ، در سیاست داخلی و خارجی، با بزرگترین و شدیدترین بحران تاریخی خود روبرو شده است.

جمهوری اسلامی مشروعیت خود را از دست داده و دچار بحران حاکمیت شده است: شکاف بین مردم و حاکمیت بطور مستمر عمیق‌تر می‌شود، ایدئولوژی و اتوریته‌ی معنوی حکومت دیگر توان اقناع مردم را ندارد و نظام، تنها راه آرام کردن و پاسخ دادن به مطالبات مردم را در سرکوب هر چه بیشتر می‌بیند.

در نتیجه‌ی نبود برنامه و ناتوانی حکومت در رفع بحران‌ها، اختلافات درون حکومتی نیز هر روز بیشتر و آشکارتر می‌شود.  بحران‌های اقتصادی و اجتماعی مستمرا بیشتر و وسیع‌تر می‌شوند و ابعاد پرمخاطرەای به خود گرفتەاند: سقوط بی‌سابقه‌ی ارزش پول ملی، گرانی روزافزون، فساد و دزدی مسئولین حکومتی، بیکاری و فقر به صورت بی‌سابقه‌ای افزایش یافته است و زندگی را برای مردم سخت و طاقت فرسا کرده است.

تحریم‌های اقتصادی آمریکا و خروج گسترده‌ی شرکت‌ها و سرمایه‌گذاران خارجی از ایران، اقتصاد بحران‌زده این کشور را به مرز فروپاشی کشانده است. رهبران رژیم هرکدام به فکر غارت کشور و خروج سرمایه‌های خود به خارج از ایران هستند. رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس در ابتدای فروردین‌ماه سال جاری اعلام کرد که تنها طی سه ماه آخر سال ١٣٩٦ شمسی، ٣٠ میلیارد دلار به خارج منتقل شده‌ است. معلوم نیست که این مبلغ هنگفت را چه کسی بە سرقت برده‌ و چگونه منتقل کرده است؟!

برپایه گزارش "سازمان شفافیت بین‌المللی"، در رابطه با فساد، ایران از نظر شفافیت در بین ١٨٠ کشور جهان در رتبه‌ی ١٣٨ قرار دارد. بە بیان دیگر، میزان فساد در ایران نسبت به سال گذشت گسترش یافته و سطح شفافیت در امور حکومتی در رتبه‌بندی کشورها هشت رتبه تنزل کرده است. گرانی، بیکاری و فقر از سویی و ناتوانی رژیم در تامین ابتدائی‌ترین نیازمندی‌های مردم از سوی دیگر، جامعه ایران را دچار بحران کم سابقەای کرده است.

جمهوری اسلامی ایران در سیاست خارجی نیز خود دچار شکست و بحران شده است. ادامە سیاست ترور و حمایت از تروریسم بین‌الملل، نقض سیستماتیک حقوق بشر، اصرار بر ادامە تلاش جهت تولید سلاح کشتار جمعی، گسترش برنامه‌‌ی تولید موشک‌های بالستیک و ادامە سیاست دخالت و آشوبگری برای بی ثبات کردن کشورهای منطقه، جمهوری اسلامی را به تهدیدی جدی و واقعی علیه امنیت جهانی بدل کرده است.

برمبنای تمام معیارهای شناختە شده‌، جمهوری اسلامی از لحاظ سیاسی، ایدئولوژیکی، اقتصادی و اخلاقی رژیمی ورشکسته محسوب می‌شود و در عرصه بین‌الملل بیش از پیش به انزوا رانده می‌شود.

در واقع باید گفت که عمر این رژیم به پایان خود رسیده است، یا باید برود و به تاریخ بپیوندد یا باید آنچنان تغییرات عمیق و اساسی در خود ایجاد کند که تغییر ماهیت بدهد. اما این رژیم طی چهل سال‌ گذشتە به اثبات رسانده‌ است که اصلاح پذیر نیست و توان و ظرفیت آن را ندارد کە در ماهیت خود تغییری ماهوی ایجاد کند.

جمهوری اسلامی از اشتباهات شاه نیاموخت و دیگر نمی‌تواند شکاف ایجاد شده‌ میان خود و مردم را ترمیم نماید.

امید میرود که سرنوشت انقلاب ٥٧ به درس عبرتی برای اپوزیسیون مرکزی تبدیل و تا دیر نشده است خود را از دام ناسیونالیسم تنگ‌نظرانه و سیاست انکار موجودیت ملیت‌های تحت ستم ایران برهاند و با درایت و احساس مسئولیت برای ایجاد آلترناتیوی دمکراتیک و ضداستبدادی گام بردارد. آلترناتیوی که بیانگر واقعیت‌ کثیرالملله بودن ایران بوده‌ و نمایندگان تمام ملیت‌های این کشور در آن نقش داشته باشند.

احزاب کوردستانی نیز باید بپذیرند که تنها با هم و با نیروی متحد خود می‌توانند بعنوان بخشی تاثیرگذار در چنین آلترناتیو نقش ایفا نمایند و بعد از جمهوری اسلامی، حقوق و آزادی برای ملت‌شان را تامین نمایند.

تنها تاسیس و استقرار نظامی دمکراتیک، سکولار و فدرال می‌تواند حقوق ملیت‌های ایران را تامین کرده‌، اتحاد داوطلبانه‌ی ملیت‌های ایران را تضمین نموده‌ و ایران را به سوی آزادی و دمکراسی سوق دهد.

به امید اتحاد و انسجام ملیت‌های ایران در راستای تحقق نظامی دمکراتیک و فدرال در ایران آینده.

حزب دمکرات کوردستان ایران       

شورای سیاستگذاری