میترا ندری
پاسداری از آبرو و شرف خانواده، جلوگیری از لکه دارشدن عفت خانواده، نمایش غیرت و مردانگی، حفاظت از ناموس و بازگرداندن آبروی رفته و.... اینها تنها بخش کوچکی از دلایلی است که عموما از سوی خشونت گران ناموسی به عنوان انگیزه اعمال خشونت اعلام میشود.
خشونتی که به اعتقاد ایشان حق آنان در پاسداری از شرافت شان بوده؛ اعتقادی که پایه و اساس آن بر تفکر ناموس پرستی و غیرت استوار بوده و اساسا زنان را به جز در ملکیت مردانشان (پدر، برادر، شوهر و حتی پسر) ندیده و از این رو هرگونه تلاش آنان برای گذراندن یک زندگی مستقل و به دور از قیم به شدت سرکوب میشود .
نگرشی که در آن طیف گستردهای از اقدامات از جمله عدم رعایت حجاب دلخواه مرد خشونت گر، نشست و برخاست با مردان دیگر، درخواست طلاق، داشتن روابط جنسی، از دست دادن پرده بکارت، داشتن دوست پسر، خروج بی اجازه از خانه و حتی داشتن و فعال بودن در شبکه های اجتماعی به راحتی می تواند مجوزی برای اعمال خشونت به حق از سوی خشونت گر باشد ؛ از این رو اقداماتی مانند زندانی کردن زن در خانه، تعقیب کردن او، جلوگیری از تحصیل و اشتغال، تحقیر و توهین، متهم کردن مدام او به خیانت، ضرب وشتم و قتل قربانی، اعمال توجیه پذیر تلقی می شود .
به غیر از قتلهای ناموسی که علنا اعلام میشود، قتلهای مشکوکی مانند خودکشی، خودسوزی، خراب شدن دیوار بر سر دختران، کشف جسد در رودخانه و مرگ بر اثر سم نیز مشاهده می شود که این قتلها نیز مشکوک به قتلهای ناموسی است و اکثر قریب به اتفاق این قتلها بر اساس سوءظن اثبات نشده رخ می دهد.
برمبنای آمارها بیشترین قتلهای ناموسی دراستانهای خوزستان، کوردستان، کرمانشاه، ایلام، لرستان، سیستان و بلوچستان، فارس و آذربایجان شرقی رخ میدهد. این تحقیقات میدانی حکایت از آن دارد که قتلهای ناموسی حاصل خشونت و تعصب درجامعه از یک سو و خلاء قانونی برای مجازات قاتلان ازسوی دیگر است. خشونتی که در لایههای پنهان و آشکار رفتار ما جای گرفته و تنها در هر مرحله از آگاهی و تبادل آزاد اندیشه و تفکراست که بخشی ازآن بر ما عریان می شود.
آنطور که از پژوهش های مختلف درباره قتلهای ناموسی بر میآید، ضعف و خلاءهای قانونی، هنجارها و ارزشهای نابرابرجنسیتی موجود در جامعه، محیط خانواده، خرده فرهنگ و الگوهای نمادین بیشترین تاثیر را در پرخاشگری و در نتیجه بر وقوع قتل های ناموسی دارند و در این میان آن چیزی که بیشترین تاثیر رادراین سه الگو دارد، ارزشها وهنجارهای نهادینه شدهای است که با ضعیف انگاشتن زنان، آنها را مستحق مجازات و مرگ میداند.
در راستای سربلندی مردان، هرقدر زن مطیع تر و به حقوق فردی و اجتماعی خود بی اعتناتر باشد، میتواند مردان خانواده و فامیلش را اعتبار بیشتری بخشد. متاسفانه در سالهای اخیر نیز همچنان شاهد آمار بالای این گونه قتلهای ناموسی در کردستان بوده ایم.
از طرفی به کرات به اقلیتهای ملیتی و مذهبی ثابت شده که در اقلیت بودن به معنای تحمل تبعیض نیز هست و همین تبعیضات متعدد فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی به بخش قابل توجهی از آنان باورانده که در انزوای خود پشت به پشت هم دهند و از همه رسوم درست و غلط خود دفاع کنند و بر آن تاکید کرده و تعصب داشته باشند تا هویت قومی و مذهبی شان به خطر نیفتد .
معمولا کسانی که اقدام به قتل می کنند از سطح تحصیلات و وضعیت اجتماعی ـ اقتصادی پایینی برخوردارند و مسئله دیگر اینکه در جوامعی که احساس نا امنی روانی و اقتصادی وجود دارد، سوءظن بیشتری وجود دارد.
این مسئله اجتماعی از نوع آسیب های اجتماعی وهمچنین یک جنایت عریان و ضد انسانی است که در جوامعی که دچار واپسماندگی فرهنگی شده اند روی می دهد که البته با برنامهریزیهای دقیق علمی و پایبندی به آن می توان آن را تغییر داد.
در خصوص چه باید کرد ،بیش از هر سخنی باید از آموزش سخن گفت که نیاز مبرم جامعه ما خصوصا مناطقی است که زنان و کودکان گرفتار خشونت های عریان هستند؛ آموزش با استفاده از تمامی روشها و ابزارفرهنگی است که می تواند این باورها را از درون دچار تغییر و تحول کند و نسل جوان را اعم از زن و مرد به مقابله با آن دعوت نماید. این مهم نیز نیازمند امنیت در عرصه اجتماع است و حمایت تمامی روشنفکران و نواندیشان و فعالان مدنی را میطلبد تا عزمی ملی را معطوف مبارزه با این جنایات کند و مسئله بعدی تصویب قوانین سخت گیرانه و تضمین شده برای جلوگیری و سپس مجازات عاملان این توحش قدیم در دنیای جدید است؛ اما پیشگیری همیشه بر درمان اولویت دارد.
موضوع دیگر ایجاد نهادهای حمایتی با ارائه خدمات پوششی و امنیتی به زنان و دخترانی است که در معرض احتمالی این خشونتها هستند. بنابراین آنچه در این میان راهگشاست فرهنگ سازی برای متعادل کردن این فرهنگ جنسیت زده و آموزش برای زندگی برابر است؛ زندگی که در آن هیچ زنی ساده راهی قبرستان نشود .
محتویات این مقالە منعکس کننده دیدگاه و نظرات وبسایت کوردستانمیدیا نمیباشد.