آگری اسماعیلنژاد
بخش دوم و پایانی
در بخش اول این مقاله دلایل اضافه شدن سپاه پاسداران به لیست ترور آمریکا را بررسی کردم، در این بخش تلاش میكنم به این سوال مشخص جواب بدهم:
سپاه چه راهکارهای را برای مقابله با آمریکا در پیش خواهد گرفت؟
همچنان که در بخش قبل شرح آن رفت کارکرد سپاه در جمهوری اسلامی حفظ ساختار ایدئولوژیکی این رژیم توتالیتر است، در واقع سپاه همان هستهای سخت ساختار توتالیتر جمهوری اسلامی است و بر همین اساس ماندگاری جمهوری اسلامی در قالب کنونی خود مستلزم حفظ این هسته سخت است.
در شرایط کنونی جمهوری اسلامی برای حفظ هسته سخت خود باتوجه به اتفاقات اخیر دو دسته راهکارهای زیر را در نظر گرفته است.
یک: راهکارهای داخلی
آ: راهکارهای درون سپاهی
علی خامنهایی با تغییر فرماندهان ارشد سپاه پاسداران یک طیف به ظاهر ایدئولوژیکتر از افراد دیگر را به مسئولیت انتخاب کرده است؛ از مشخصات اصلی این طیف از فرماندهان که تقریبا تمامی آنها قبلا نیز در پستهای حساس سپاه بودند، وابستگی تام به خانواده خامنهای و رادیکال بودن آنها در سطح گفته است و خامنهایی همزمان بخشهای از سپاه را در بخشهای دیگر ادغام کرده است این دو رفتار خامنهایی در واقع آمادهکاری برای حفظ ساختار ایدئولوژیکی سپاه و کوچک کردن ساختار بروکراتیک است برای افزایش سرعت عمل سپاه پاسداران است.
از آنجا که برای هیچ کارشناسی معلوم نیست، گستردگی تحریمهای آمریکا علیه سپاه تا کجا خواهد بود، خامنهای در صدد است که ساختار ایدئولوژیکی سپاه را حفظ کند، تا از این طریق حتی در صورت محدود شدن سپاه بخش ایدئولوژیکی آن همچنان از انسجام برخوردار باشد.
ب: راهکار درون رژیمی
هشتمین روز ماه رمضان ١٣٩٨ خامنهای در یک جلسه تحت عنوان "دیدار با مسئولین نظام" بعضی از مسئولین سابق جمهوری اسلامی (کە وابسته بە اصلاحطلبها بودند) را دعوت کرده بود؛ هدف اصلی از دعوت این طیف از مسئولین در این نشست و همچنین هدف اصلی از نشست حسن روحانی با فعالین سیاسی با توجه به افرادی که دعوت شده بودند. کسب مشروعیت برای سپاه از این افراد بود.
به نوعی میزبانان این دو نشست به دنبال بهبود چهره سپاه پاسداران در بین بخشی از این افراد بودند، چون با نگاهی به عکسهای میتوان متوجه شد که بخش زیادی از کسانی که به این نشستهای دعوت شده بودند؛ یا توسط سپاه زندانی شدهاند و یا توسط ماشین پروپاگاندای سپاه به عنوان خائیین به جمهوری اسلامی معرفی شدهاند.
پس یکی از اهداف دو نشستی که در فوق بحث آن رفت بهبود چهره سپاه در داخل ساختار رژیم جمهوری اسلامی است. دلیل این مساله آماده کاری داخلی برای رفتارها سپاه در سطح منطقهای است.
ج: تلاش برای ترمیم چهره سپاه در بین مردم ایران
شبکههای میدیای داخلی و خارجی وابسته به جمهوری اسلامی در تلاشند "چهرهای ملی" و "مدافع ایران" را از سپاه به مردم معرفی کنند که هدف این کار هم ترمیم پایگاه اجتماعی سپاه است ، سپاه در ٤٠ سال گذشته در سرکوب و کشتار مردم دست داشته و در فساد درون حکومتی و بحرانهای موجود اقتصادی نقش اصلی را بازی میکند؛ بر این اساس عملا نه تنها سپاه در بین مردم از محبوبیتی برخوردار نیست، بلکە به عنوان سدی در برابر مردم و خواستههایشان شناخته میشود. سران جمهوری اسلامی یکی از راهکارهای که در این مدت برای کاهش تاثیر تحریمهای آمریکا و همچنین کاهش فشار بر سپاه اخذ کردند، تلاش برای ترمیم چهره سپاه پاسداران در بین مردم ایران است. این سه راهکار فوق در قالب "انسجام ملی" و "جنگ نرم" در حال اجرائی شدن هستند.
دو: راهکارهای منطقهای
کارتهای فشار جمهوری اسلامی در سطح منطقه علیرغم تبلیغ زیاد در این زمینه بسیار محدود است.
در موضوعات خاورمیانه قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای تاثیر گذار هستند، برای بررسی رفتارهای سپاه در برابر آمریکا باید رفتارهای این سازمان تروریستی و جمهوری اسلامی را براساس همین تقسیم بندی بررسی کنیم.
رفتار سپاه با قدرتهای منطقهای
سپاه پاسداران در خاورمیانه شبکههای وسیع تروریستی را مدیریت و هدایت میکند و در شرایط کنونی همپیمان آمریکا علیه سپاه و جمهوری اسلامی در منطقه سه کشور اسرائیل، امارات و پادشاهی سعودی است. سپاه مشخصا علیه اسرائیل امکان دارد این اقدامات را انجام دهد، از طریق شبکههای تروریستی فلسطینی میتواند ترس و وحشت را در جامعه اسرائیل پخش کند و از این طریق افکار عمومی اسرائیل را علیه دولت راستگرایی ناتانیاهو بشوراند، این رفتار تنها از طریق گروههای فلسطینی امکان آن هست و در صورتی که ایجاد ترس و وحشت در بین مردم اسرئیل توسط گروههای غیر فلسطینی مانند حزب الله ، حشدالشعبی و... انجام شود، بازی برمیگردد و این ترس و وحشت مسبب ایجاد اتحاد مردم اسرائیل علیه ایران خواهد شد، نه نقد از دولت ناتانیاهو؛ به دو دلیل:
یک: مردم اسرائیل در ٧٠ سال گذشته تحت فشار و تهدید همسایگان خود بوده و همیشه امنیت اسرائیل برای دولت و مردمش بالاتر از هر منافعی است.
دو: بیاد داشته باشیم که دولت ناتانیاهو در دو سال گذشته توانسته است؛ هم آمریکا قانع کند که اورشلیم را به عنوان پایتخت اسرائیل به رسمی بشناسد و هم آمریکا بلندهای گولان را به عنوان بخشی از خاک اسرائیل به رسمی شناخته است.
سپاه در برابر پادشاهی سعودی امکان دارد از دو کارت استفاده کند:
یک: تهدید امنیت انرژی
دو: تقویت مخالفین شیعه
در زمینه تهدید امنیت انرژی باید اذعان کرد، این گزینه عملا ضربهای به اقتصاد سعودی وارد نخواهد کرد، چون افزایش قیمت نفت در وهله اول به نفع سعودی است به عنوان یک صادرکننده نفت،! اما میتوند عاملی باشد، برای ایجاد فشار بینالمللی بر همپیمانی آمریکا_اسرائیل_ عرب که علیه رفتار منطقهای جمهوری اسلامی شکل گرفته است.
سپاه در برابر امارات متحده عربی از دو کارت تهدید امنیت انرژی و تهدید سرمایهگذاری خارجی استفاده خواهد کرد.
در واقع عملیات خرابکارانه بندر فجیره نیز در راستای همین دو نوع تهدید بود. تهدید سرمایهگذاری خارجی برای امارات به مراتب از تهدید امنیت انرژی خطرناکتر است. و امکان آن میرود سپاه در این زمینه بیشتر تاکید کند.
رفتار سپاه در قبال قدرتهای فرامنطقهای
قدرتهای فرامنطقهای جدا از آمریکا که بر معادلات خاورمیانه تاثیر دارند و یا اتفاقات خاورمیانه بر اقتصاد و وضعیت این کشورهای تاثیر میگذارد را میتوان به سه دسته تقسیم نمود:
یک: قدرتهای اروپای
جمهوری اسلامی از طریق فشار بر کشورهای اروپای در پی کسب دو هدف مشخص خواهد بود:
یک: فشار اروپای بر آمریکا جهت محدودکردن دامنه تحریـمهای آمریکا علیه سپاه و جمهوری اسلامی
دو: کسب منافع اقتصادی به امید گذر از دولت کنونی آمریکا
هرچند فشار بر قدرتهای اروپای به عنوان وظیفه رسمی دولت معرفی میشود و در قالب این وظیفه جمهوری اسلامی در عرف دیپلماتیک مساله خروج از برجام را پیش کشیده است، اما همچنان که از سخنان عباس عراقچی، معاون وزیر خارجه جمهوری اسلامی در برنامه گفتگو ویژە خبری و همچنن در اشارات مکرر حسن روحانی نمایان است، جمهوری اسلامی سه کارت تروریسم اسلامی، پناهنده و مواد مخدر را میخواهد علیه اروپا در راستای تحقق اهداف خود بکار بگیرد.
مشخص است جدا از این سه نوع تهدید، مساله تهدید امنیت انرژی و گران شدن نرخ انژری خود نوعی تهدید علیه اروپا نیز تقلی میشود.
دو: قدرتهای اقتصادی وارد کننده نفت
جمهوری اسلامی برای ایجاد نوعی فشار علیه آمریکا توسط قدرتهای واردکننده نفت در تلاش است، از سیاست تهدید امنیت انرژی در خاورمیانه پیروی کند.
مشخص است که نوک پیکان این سیاست علیه قدرتهای آسیای است. در این میان جمهوری اسلامی در تلاش است که اختلافات بین چین و آمریکا را نیز به فرصتی برای ایجاد فشار بر آمریکا تبدیل کند، البته اختلاف چین و آمریکا در زمینه بحران خاورمیانه از اهمیت زیادی برخوردار نیست و قطعا نتیجه ملموسی برای جمهوری اسلامی بە همراه نخواهد داشت.
سه: روسیه
روسیه تنها قدرت فرامنطقهای است که در اختلافات بین آمریکا و ایران برنده است، چون جمهوری اسلامی هیچ عمل خرابکارانەی را علیه این کشور انجام نخواهد داد و در ضمن کلیه خرابکاریهای جمهوری اسلامی به عنوان راهکار برای خروج از فشار کنونی در پیش دارد، به نوعی در راستای اهداف و منافع روسیه خواهد بود.
سپاه پاسداران و جمهوری اسلامی برای خروج از وضعیت موجود، امنیت خاورمیانه را نشانه خواهند رفت، دو نوع تهدید مشخص در شرایط کنونی علیه سپاه به عنوان هستهای سخت و ساختار رژیم وجود دارد :
یک: تحریمهای اقتصادی آمریکا
دو: عدم مشروعیت داخلی و وحشت از خیزش مردم
جمهوری اسلامی همزمان با تهدید امنیت منطقه علیه اسرائیل، آمریکا، سعودی و امارات در داخل دست به سرکوب وسیع خواهد زد، البته این امکان هم وجود دارد؛ برای سرکوب بیشتر در داخل ایران سپاه پاسداران در تلاش باشد که یک جنگ محدود در جغرافیای ایران بهراه بهاندزد، اما بر اساس شواهد و قرائن تنها گزینه در دست سپاه برای مقابله با شرایط کنونی تهدید امنیتی در خاورمیانه است و این نوع تهدید میتواند خاورمیانه را به ورطه یک جنگ بزرگ بکشاند.
محتویات این مقالە منعکس کننده دیدگاه و نظرات وبسایت کوردستانمیدیا نمیباشد.