کریم پرویزی
در امتداد حماسهی کوسالان، آن زمان که گروهی از پیشمرگان جان فدای کردستان، در کوسالان -سرزمین مقاومت و حماسه- علیه توطئەها و کمین نیروهای ضدبشری جمهوری اسلامی ایستادگی کردند و در اوج دلاوری و حماسه توانستند پوزهی سپاه درنده رژیم را بر خاک بمالند، دو مبارز و دو عاشق آزادی و جان فدای راه آزادی کوردستان توانستند خط محاصرەی دشمن را بشکنند و اثبات کنند که ارادهشان بسیار قویتر از آن است که دژخیمان در خیال واهی خود تصور میکردند، دشمنی که با تمام توان و نبردافزارهای خود کوسالان را به آتش کشید تا پیشمرگەها را به زانو در آورد.
فرماندەهان نیروی ضدبشری سپاه پاسداران میخواستند کاوه را به زانو در آورند، اما بلعکس کاوه سرکوت! در جنگ تن به تن میان تاریکی و روشنایی، در مصاف توحش و انسانیت، در جنگ سخت و طاقت فرسای مردی و نامردی، این عظمت وقدرت و باور فولادین کاوه و سرکوت بود که در حماسه کوسالان و تراژدی بوریر تاریخ را رقم زد و همانگونه که در کتیبەی تنگیور وقایع تاریخی را بر دل سنگها حک کردەاند، کاوه و سرکوت نیز با عرق خستگی و خون رویای آزادی، داستان حماسەی خود را بر سینه تخته سنگهای کوسالان حک کردند.
در این میان جمهوری اسلامی به چنان تبلیغاتی دست زده بود که گویی نیروهای پیشمرگەی حزب دمکرات تنها ماندەاند و مردم حتی از دادن تکه نانی به آنها پرهیز کردەاند. نیروهای رژیم در خیال خام خود اینگونه تصور می کردند که پیشمرگه دمکرات روحیه و باور خود را از دست داده و با یک کمین همه آنها فرار خواهند کرد و یا تسلیم تاریکی میشوند.
در واقع این توطئه و نقشەی جمهوری اسلامی علیه روان و باورهای کورد و کوردستان بود تا بتواند از این راه سلطەی مطلق خود را بر ذهن و روان کوردستان نشان دهد و پیشمرگەی دمکرات را همچون بازنده و شکست خوردەای به مردم نشان دهد تا دیگر هیچ کس امیدی به دمکرات و پیشمرگه و کاوه و سرکوت نبندد.
در ادمەی توطئەهای رژیم، نیروهای تروریستی جمهوری اسلامی به تعقیب کاوه و سرکوت پرداختند و سرانجام در روز ١٥ تیر ١٣٩٥، در تیر ماه، در ماهی که فرزندان کورد دست به تجدید پیمان با رهبر جاودیشان دکتر قاسملو میزنند، می خواستند با هجومی ناگهانی و غافلگیرانه، کاوه و سرکوت را به مانند دو پرنده به دام افتاده، دستگیر کنند و در انظار عمومی آنها را با زبونی تمام نشان دهند تا ضربهای به روحیه و پیکرەی مبارزاتی ملت کورد وارد کرده باشند، تا از این طریق جام پیروزی را در جنگی مستمر و مداوم علیه روحیهی ایستادگی و قیام کوردستان برکشند نه اینکه تنها در جنگی کوتاه و تاکتیکی به پیروزی موقتی دست یابند.
روز ١٥ تیر در بوریر و کوسالان، در جنگی تن به تن میان روشنایی و تاریکی، دو مبارز دلیر و آزاده، با چشمهایی مالامال از مقاومت و ایستادگی، برگی از حماسه و افتخار را به تاریخ افزودند و توطئەهای دشمن را نقش بر آب کردند. در چنین جنگ نابرابری دو اراده فولادین و یک نارنجک بر جبهه تاریکپرستی و صدها پاسدار تروریست فائق آمد، تا دوباره اثبات شود که اراده انقلابی و شکوه انسانیت بسیار نیرومندتر از سلاح و تجهیزات دشمنان است.
در امتداد حماسهی کوسالان، آن زمان که گروهی از پیشمرگان جان فدای کردستان، در کوسالان -سرزمین مقاومت و حماسه- علیه توطئەها و کمین نیروهای ضدبشری جمهوری اسلامی ایستادگی کردند و در اوج دلاوری و حماسه توانستند پوزهی سپاه درنده رژیم را بر خاک بمالند، دو مبارز و دو عاشق آزادی و جان فدای راه آزادی کوردستان توانستند خط محاصرەی دشمن را بشکنند و اثبات کنند که ارادهشان بسیار قویتر از آن است که دژخیمان در خیال واهی خود تصور میکردند، دشمنی که با تمام توان و نبردافزارهای خود کوسالان را به آتش کشید تا پیشمرگەها را به زانو در آورد.
فرماندەهان نیروی ضدبشری سپاه پاسداران میخواستند کاوه را به زانو در آورند، اما بلعکس کاوه سرکوت! در جنگ تن به تن میان تاریکی و روشنایی، در مصاف توحش و انسانیت، در جنگ سخت و طاقت فرسای مردی و نامردی، این عظمت وقدرت و باور فولادین کاوه و سرکوت بود که در حماسه کوسالان و تراژدی بوریر تاریخ را رقم زد و همانگونه که در کتیبەی تنگیور وقایع تاریخی را بر دل سنگها حک کردەاند، کاوه و سرکوت نیز با عرق خستگی و خون رویای آزادی، داستان حماسەی خود را بر سینه تخته سنگهای کوسالان حک کردند.
در این میان جمهوری اسلامی به چنان تبلیغاتی دست زده بود که گویی نیروهای پیشمرگەی حزب دمکرات تنها ماندەاند و مردم حتی از دادن تکه نانی به آنها پرهیز کردەاند. نیروهای رژیم در خیال خام خود اینگونه تصور می کردند که پیشمرگه دمکرات روحیه و باور خود را از دست داده و با یک کمین همه آنها فرار خواهند کرد و یا تسلیم تاریکی میشوند.
در واقع این توطئه و نقشەی جمهوری اسلامی علیه روان و باورهای کورد و کوردستان بود تا بتواند از این راه سلطەی مطلق خود را بر ذهن و روان کوردستان نشان دهد و پیشمرگەی دمکرات را همچون بازنده و شکست خوردەای به مردم نشان دهد تا دیگر هیچ کس امیدی به دمکرات و پیشمرگه و کاوه و سرکوت نبندد.
در ادمەی توطئەهای رژیم، نیروهای تروریستی جمهوری اسلامی به تعقیب کاوه و سرکوت پرداختند و سرانجام در روز ١٥ تیر ١٣٩٥، در تیر ماه، در ماهی که فرزندان کورد دست به تجدید پیمان با رهبر جاودیشان دکتر قاسملو میزنند، می خواستند با هجومی ناگهانی و غافلگیرانه، کاوه و سرکوت را به مانند دو پرنده به دام افتاده، دستگیر کنند و در انظار عمومی آنها را با زبونی تمام نشان دهند تا ضربهای به روحیه و پیکرەی مبارزاتی ملت کورد وارد کرده باشند، تا از این طریق جام پیروزی را در جنگی مستمر و مداوم علیه روحیهی ایستادگی و قیام کوردستان برکشند نه اینکه تنها در جنگی کوتاه و تاکتیکی به پیروزی موقتی دست یابند.
روز ١٥ تیر در بوریر و کوسالان، در جنگی تن به تن میان روشنایی و تاریکی، دو مبارز دلیر و آزاده، با چشمهایی مالامال از مقاومت و ایستادگی، برگی از حماسه و افتخار را به تاریخ افزودند و توطئەهای دشمن را نقش بر آب کردند. در چنین جنگ نابرابری دو اراده فولادین و یک نارنجک بر جبهه تاریکپرستی و صدها پاسدار تروریست فائق آمد، تا دوباره اثبات شود که اراده انقلابی و شکوه انسانیت بسیار نیرومندتر از سلاح و تجهیزات دشمنان است.