کوردستان میدیا

سایت مرکزی حزب دمکرات کوردستان ایران

سنخ‌شناسی معترضین در قیام کنونی

16:43 - 7 آبان 1401

ماردین بوکانی

قیام سال ١٤٠١ مردم ایران، بدون شک بزرگترین و وسیعترین و طولانی‌ترین قیام مردم ایران علیه دیکتاتوری رژیم آخوندی بوده است. هر قیامی دارای اقشار و طبقاتی از جامعه به عنوان موتور محرکه قیام است و بسته به میزان فراگیری این اقشار، اهمیت و وسعت قیام هم متفاوت خواهد بود. در این قیام هم اقشار و سنخ‌های زیادی مشارکت دارند که شناختن و دسته‌بندی آنها در تبیین قیام بسیار مفید خواهد بود. سنخ هایی که در این قیام بیشترین مشارکت را دارند از نظر نویسنده از قرار زیر هستند:

زنان

همانطور که همگان مطلع هستند جرقه این قیام با کشته‌شدن ژینا (مهسا) امینی ‌از سوی ماموران گشت ارشاد زده شد. نظر به اینکه اعتراضات به وجود و اقدامات گشت ارشاد در کشور، سالها بود که درون ایرانیان آزادیخواه را می‌آزرد این اقدام گشت ارشاد (بخوان کشتار)، بلافاصله واکنش‌های وسیع اجتماعی را به دنبال آورد.

پایەهای این رژیم دیکتاتور بر ایدئولوژی شیعی غالی و بدعتی به نام ولایت مطلقه فقیه بنا شده است‌. در این ایدئولوژی پرخرافه و واپسگرای اسلامی (ولایت مطلقه فقیه)، زنان جنس دوم محسوب شده و از بسیاری از حقوق و فرصت‌ها محروم هستند. اما به دلیل حضور روزافزون زنان در عرصەهای اجتماعی که در پی رشد تحصیلات و اندیشه اجتماعی مدرن در ایران پیش آمده است این نگاه ایدئولوژیک مواجه با انواع مقاومت از سوی زنان و حتی مردان جامعه شده است. گماردن گشت ارشاد برای دستگیری و آزار زنان، صحنه های رقت‌انگیزی را در جامعه ایجاد کرده و وجدان جمعی را زخمی و آزرده ساخته بود. به همین دلیل شاید بتوان گفت مهمترین موتور محرکه این قیام، همین زنانی بودند که با رشد رسانەهای اجتماعی و تحصیلات و رسوخ ارزش‌های برابری‌خواهانه، به خودآگاهی رسیده بودند و دیگر حاضر به تحمل این ستم سیستماتیک و مزمن نبودند‌.

جوانان و نوجوانان

 دیگر موتور محرکه این قیام فراگیر که مثل مورد قبلی، هیچ مرز قومی و مذهبی را نمی‌شناسد، همین نوجوانان و جوانان هستند. این قشر از جامعه ایران به شدت تحت تاثیر ارزش‌های دموکراتیک جهان مدرن هستند. جهان اجتماعی آنان فرسنگها با ایدئولوژی حاکم فاصله دارد و سبک زندگی کاملا متفاوتی نسبت به نرمهای مورد تایید حاکمیت دارند. از سوی دیگر به دلیل فساد سیستماتیک اقتصادی و سیاسی حاکمیت و عدم وجود برابری فرصت‌ها و حتی فقدان فرصت‌ها و ضعف رشد اقتصادی و ...، این قشر از جامعه به شدت ناامید و مستاصل شده است و معمولا چاره‌ای جز مهاجرت، اعتیاد یا ذوب‌شدن در فساد ندارند. این عوامل به علاوه بسیاری از عوامل دیگر خاص نوجوانان _ مثل سیستم آموزشی خفقان‌آور، محتوای آموزشی ناکارآمد و بی‌فایده، ستمهای سیستماتیک نظام به اقشار جوانتر که فاصله بیشتری با ارزش‌های حاکمیت دارند و روح آزادیخواهی در آنان‌ هنوز زنده تر است _ باعث شده که این قشر از جامعه شدت و حدت و جویت بیشتری برای مبارزه با نظام دیکتاتوری داشته باشند.

نقش کلیدی کوردستان

کوردها به عنوان اقلیت مورد ستم در دهه‌های گذشته نقش بسیاری بزرگی در تداوم و حتی بروز این قیام داشتند. خود کورد بودن ژینا به علاوه سابقه مبارزاتی دیرین و جانانه‌ای که کوردها داشته‌اند و نیز وجود تشکل‌ها و انجمن‌های فعال و ریشه‌دار در کوردستان، این منطقه را به دژ مبارزاتی ایران علیه دیکتاتوری و پرچمدار دموکراسی‌خواهی تبدیل کرده و پیشگامی و نترسی کوردها در مبارزه رادیکال با این رژیم مستبد، بسیار موثر بوده است‌. البته ملیت‌‌ها و اقلیت‌های مذهبی دیگری هم در این مسیر نقش زیادی داشته‌اند، اما هیچکدام به اندازەی کوردستان زمینه‌ساز و تداوم‌بخش مبارزات نبودەاند.

حمایت‌های جهانی

حمایت‌های جهانی بویژه ایرانیان خارج از کشور هم نقش برجسته‌ای در دادن روحیه و ایجاد خودباوری بیشتر برای تداوم مبارزه علیه رژیم سرکوبگر داشته و دارند. همانهایی که به دلیل فشارهای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، ناچار به ترک دیار خود و پناه‌بردن به غربت شده و از هر جهت داغدار ستمهای این ظالمان هستند.

نخبگان، سلبریتی‌ها

نخبگان، سلبریتی‌ها و بعضی اصناف همچون فرهنگیان هم به نوبه خود نقش به سزایی در تزریق خودباوری و روحیه مبارزه به مردم داشته‌اند. این افراد اعم از نخبه‌های علمی و فرهنگی و ورزشی، کمک شایانی به تداوم مبارزه و بخشیدن حس برحق‌بودن به مردم داشته‌اند و اتفاقا متحمل هزینه‌های بالایی هم شده‌اند‌ و بسیاریشان در زندان هستند‌. البته بدون شک سنخ‌ها و اقشار دیگری هم در این قیام تاثیرگذار بوده‌اند اما از نظر نگارنده وزن هیچکدام به اندازه موارد مذکور نبوده و نیست.

اما جا دارد به سنخ‌های مقابل هم اشارەای شود:

طرفداران ایدئولوژیک نظام

طرفداران ایدئولوژیک نظام مثل نظامیان اعم از سپاه و بسیج، نیروهای مذهبی و سنتی که البته قطعا در جریان این قیام به دلیل حجم توجیه‌ناپذیری بالای اقدامات و سرکوبهای حکومت، دچار ریزش‌های زیادی شدند هرچند به طور کلی اقلیت بسیار کمی را در جامعه تشکیل می‌دهند، اما بسیار مسلح و مورد حمایت نظام هستند و انجام هر جنایتی از سوی آنان بطور قطع از سوی نظام ماله‌کشی می‌شود.

اکثریت بی‌تفاوت

پاشنه آشیل جامعه ایران همین اکثریت محافظه‌کار و بی‌تفاوت هستند که هرچند به طور ضمنی مخالفت خود را با نظام ابراز می‌کنند اما حاضر به دادن هزینه یا ریسک کردن نیستند. اغلب این افراد دچار درماندگی خودآموخته شده‌اند و باوری به امکان تغییر در وضعیت موجود ندارند. این افراد در دلسردی دن مبارزان هم نقش به سزایی دارند و مدام بر طبل ناامیدی می‌کوبند. اغلب این افراد هم منافع مادی خود را تداوم وضع موجود می‌بینند و حاضر به پذیرفتن ریسک نیستند‌.

گروه‌های نیابتی نظامی و شبه‌نظامی

گروه‌های نیابتی شبه‌نظامی و نظامی مورد حمایت و تغذیه ایران و نیز کشورهای محافظه‌کار جهان بخش دیگری از این صف‌بندی می‌باشند. شاید بسیاری از ایرانیان با شنیدن موضع دولت آمریکا مبنی بر عدم تمایل به براندازی در ایران، به شدت سرخورده و خشمگین شدند اما متاسفانه واقعیت دارد. در حقیقت برهم‌خوردن آرایش منطقه‌ای کنونی، مطلوب نظام‌های سیاسی بسیاری از کشورها نیست و اینان حاضر نیستند اراده مردم درمانده ایران برای ایجاد تغییر اساسی را به رسمیت بشناسند و غیر از چند تحریم نمادین کاری انجام دهند‌. از دیگر سو، شواهد و مشاهدات بسیاری هم دال بر استفاده از گروه‌های شبه‌نظامی  نیابتی ایران _ همچون حزب الله و خود شعبی _ برای سرکوب قیام‌های ایرانیان وجود دارد که خود گویای دخالت خارجی برای سرکوب اراده مردم بی‌دفاع است.

البتە پایداری مردم معترض در ایران و پشتیبانی مداوم ایرانیان خارج از کشور موجب تغییر اجباری سیاست غرب خواهد شد.

این مطلب در شمارە ٨٣٣ روزنامە کوردستان منتشر شدە است.