علی منظمی
قاسملو یکی از معدود رهبران خاورمیانه بودە کە پس از گذشت دههها از ترور شدنش، اندیشههای او همچنان در عرصەی سیاست و مبارزه برای آزادی حائز اهمیت و تأثیرگذار است. در این بخش سعی شده است تا با مد نظر قرار دادن بخشهای قبلی، مانیفست آزادی بر اساس اندیشەهای قاسملو تدوین شود.
حقایق (زمینە):
مبارزەی ملی و انتقاد از وضعیت کنونی حاکم بر سرنوشت کوردها
پس از جنگ جهانی اول، اگرچه حق تعیین سرنوشت یکی از موضوعات مهم در سیاست بینالملل بود، اما به دلیل منافع ژئوپلیتیکی، اقتصادی و استراتژیک ابرقدرتها، بە شکل لازم برای همەی ملتها در نظر گرفتە نشد و در ایجاد دولت-ملتهای جدید اجرا نگردید.
یکی از ملتهایی کە نە در مورد حق تعیین سرنوشت از آنها سؤال شد و نە حقش مورد توجە قرار گرفت، ملت کورد بود. قرار بود مادەای در مورد حقوق ملتها بر اساس ایدەهای پرزیدنت روزولت در بستەی جامعەی ملل گنجانده شود کە به عنوان مادەی ١٠ شناخته می شد. این مادە اگرچه از کشورها در برابر مداخلەی خارجی محافظت میکرد، اما دست آنها را دربارەی تغییرات در درون کشورهایشان، در راستای تعیین سرنوشت گروەهای اقلیت باز میگذاشت. از آنجایی کە این ایده هیچ تضمینی پشت سر خود نداشت، موفق نشد و از بستەی جامعەی ملل حذف و در نهایت هیچ اشارەای به آن ننمودند. اعطای حق تعیین سرنوشت به اقلیتهای ملی از نظر جامعە ملل، تقویت هرج و مرج در جهان و تضعیف ثبات داخلی کشورها تلقی میشد و درنتیجە چگونگی حل این موضوع، مسئلەای داخلی محسوب گشتە و در واقع از حق حاکمیت اشغالگران حمایت شد؛ اگرچه جامعەی ملل حفظ فرهنگ و حق خودمختاری برای اقلیتهای ملی راعادلانە میپنداشت. این بدان معنا بود کە حق تعیین سرنوشت ملتهای تحت ستم به عنوان یک حق داخلی پذیرفته شد، اما خیلی از ملتها از حق تعیین سرنوشت خود به عنوان یک موضوع بیرونی محروم شدند.
اصرار قاسملو بر این اصل کە مسئله کوردها موضوع داخلی کشورهای اشغالگر نیست، از این تجربە نشأت میگیرد کە کشورهای اشغالگر حق تعیین سرنوشت ملتهای تحت ستم را تا آنجا کە به میل خودشان برمیگردد، توجە نمیکنند. پس بایست بر این حق فراتر از ارادەی اشغالگران برای اجرا پافشاری نمود.
در دورەی پس از جنگ جهانی اول نیز حمایت کمونیستها و اتحاد جماهیر شوروی از حق تعیین سرنوشت ملتهای تحت ستم بدین منظور بود کە آنها پس از آزادی، تسلیم اندیشەی کمونیستی و دیکتاتوری پرولتاریا شوند. در واقع، حمایت آنها از حق تعیین سرنوشت بسیار ظاهری بود.
از طرف جامعەی ملل، حق جدایی ملتهای تحت ستم به عنوان آخرین راەحل در نظر گرفتە شدەبود کە اگر حکومتی نتواند یا نخواهد از اقلیت ملی داخل کشورش محافظت کند، اقلیتها میتوانند خواهان جدایی باشند.
اگرچه پس از جنگ جهانی اول، تصمیم گیرندگان عرصەی سیاستهای بینالملل ممکن است توجیه و استدلالشان این بودە باشد کە کشورهای سوریە و عراق تازە تأسیس بودند، زیرا عراق و سوریه پس از جنگ جهانی اول تأسیس شدند، و هیچ مدرکی دال بر سرکوب کوردها و یا محرومکردن آنها از حق تعیین سرنوشت توسط آن دو حکومت وجود نداشت، لیکن چه قبل و چه بعد از جنگ جهانی اول، حکومتهای ترک و فارس نشان داده بودند کە به حقوق ملی کوردها احترام نمی گذارند و به سیاست سرکوب، آسمیلاسیون و انقیاد ملت کورد ادامه میدهند، اما هیچکس به خواستەهای ملی کوردها توجە نکرد و در نتیجه جنبشهای ملی کورد یکی پس از دیگری با شکست مواجە شدند.
در زمان جنگ جهانی دوم نیز کوردها فرصتهای پیشآمدە استفاده کردە و با ایجاد جمهوری کوردستان در شرق کوردستان، برای تحقق ارادە ملی خویش تلاش نمودند و دولت-ملت کوردی را تأسیس کردند. اما نتوانستند در برابر متجاوزان موفق شوند و این حکومت ملی کوردها نیز توسط نیروهای مسلح حکومت مرکزی ایران سرکوب شد.
در زمان جنگ سرد، کوردها سعی کردند مبارزاتشان را برای تأمین حق تعیین سرنوشت، با شرایط سیاست بینالمللی هماهنگ کنند تا مبارزاتشان را در سایەی سیاست بینالمللی دوقطبی، با شرایط آن زمان هماهنگ سازند. از این رو کوردها تلاش نمودند تا موضوع حق تعیین سرنوشت خویش در هر یک از بخشهای مجزا ی کوردستان، در چارچوب داخلی هر یک از کشورهای اشغالگر بجویند. این امر سبب شد کە مسئلەی حق ملی کوردها، از ایجاد یک کشور مستقل، به خودمختاری یا فدرالیسم در چارچوب دولتهای اشغالگر تقلیل یابد. اما کوردها در این گام نیز بە موفقیتی محسوس دست نیافتند. زیرا علیرغم تلاششان، هیچ طرفی در گسترەی جهانی یافت نشد کە مسئلەی کوردها را بە عنوان یک مسئلەی خارج از مرزهای این حکومتهای اشغالگر ببیند و حکومتهای اشغالگر نیز هرگز ارادەای برای یافتن راه حلی عادلانه و مناسب برای این موضوع به عنوان یک مسئلەی داخلی از خویش نشان ندادند.
اگرچه حق تعیین سرنوشت به صراحت در منشور ملل متحد (در واقع سازمان حکومتهای متحد) ذکر نشده است تا باعث هرج و مرج در جهان نشود (این حق برای کشورهای مستعمرە رسما به رسمیت شناخته شده است)، اما این حقی است کە ملتهای تحت ستم میتوانند از آن استفاده و با تأسیس کشورهای مستقل بختیار و سرافراز زندگی کنند. زمانیکە حکومتهای مرکزی اشغالگر، نه تنها از حقوق سیاسی، اقتصادی و فرهنگی کوردها حمایت نمیکنند، بلکه موجودیت، حیات و حقوق کوردها را تهدید میکنند، در چنین شرایطی، کوردها باید حاکمیت خودشان را داشته باشند تا بتوانند از گزند این تهدیها از خودشان محافظت نمودە و بە حیاتشان ادامە دهند. این حاکمیت باید هم توسط قوانین بینالمللی محافظت شود و هم کوردها امکان دفاع از خود را داشته باشند. از آنجایی کە حاکمیت کوردستان آغاز شود، باید حاکمیت تمام اشغالگران کوردستان پایان یابد.
محققان و نظریەپردازان به دو دلیل عمده اشاره میکنند کە به گروهی حق جدایی از یک کشور و تأسیس کشور مستقل دیگری را میدهد. این دو دلیل به قدری قوی هستند کە میل حفظ «تمامیت ارضی» کشورها میتواند بە خاطرشان کنار نهادە شود. دلیل اول این است کە اگر کشوری از داشتن حق تعیین سرنوشت و خودمختاری گروه خاصی در حوزه داخلی جلوگیری کند. دلیل دوم این است کە اگر کشوری حقوق انسانی یک گروهی را بە طور جدی نقض کند، آن گروه میتواند تصمیم به جدایی بگیرد. در هر دو مورد، به گروههای تحت ستم حق جدایی داده میشود تا کشورهایی را کە حقوق مردم را زیر پا می گذارند مجازات کنند. این حق ناشی از این فلسفه اخلاقی و فکری است کە میگوید "بیعدالتیها باید اصلاح شوند." این دلایل مستقیما در هیچ کنوانسیون یا معاهدهای بهعنوان قوانینی برای مجازات دولتهایی کە حقوق اقلیتها را نقض میکنند ذکر نشدەاند، اما در بین حقوقی کە به عنوان عرف وجود دارند، از طریق تجربه ثابت شده و مورد استفاده قرار گرفتەاند.
اصل پنجم از فصل هفتم شورای امنیت سازمان ملل متحد در مورد روابط دوستانه، کە از حاکمیت و یکپارچگی کشورها صحبت می کند، اما در عین حال بیان می کند کە دولت ها باید نمایندەی تمام مردم خود، بدون تمایز از نژاد، عقیده، اعتقاد و رنگ باشند؛ به عبارت دیگر، اگر حکومتی نسبت به مردم کشورش تبعیض روا دارد و نمایندەی همەی مردم نباشد و به آنها ظلم کند، به این معناست کە تمامیت خاک کشور دارای شکنندگی بودە و قابل تجزیە است. از این حق عورفی و مرسوم، برای استقلال بنگلادش، جدا شدن جزیرەی اولاند از فنلاند و الحاقش به سوئد و سرنوشت بسیاری از نقاط دیگر (مانند کوزوو) استفاده شده است.
شرایط اعمال حق جدایی به عنوان مجازات باید به طور واضح و کامل از قبل روشن شود. ابتدا باید مشخص شود کە آیا میتوان این جمعی کە خواهان حقوقش است را یک گروه بە حساب آورد یا نە. بر این اساس، آیا از گروه نامبردە برای دستیابی به حق خودگردانی در داخل کشور موجود ممانعت به عمل آمدە و یا به شدت حقوقشان پایمال گردیدە است!؟ و بالاخره اینکه آیا حق جدایی تنها راەکار درست (یعنی آخرین راه) است!؟ تا حد زیادی باید به این دلایل به عنوان یک زنجیره و پیوستە توجە کرد.
اگر حقایقی را کە در زندگی ملت کورد رخ داده است را در نظر بگیریم، استقلال تنها راه رهایی ملت کورد در هر یک از بخشهای کوردستان محسوب میشود. اما وضعیت جهانی از یک سو و تقلیل ارادەی واقعی ملت کورد توسط احزاب سیاسیش از استقلال بە خودمختاری و یا فدرالیسم و بە داخلی کردن مسئله کوردستان در چارچوب کشورهای اشغالگر این فرصت را به دشمنانش داد تا حقوق کوردها را پایمال کنند و از آنجا کە خود کوردها نیز نیروی نظامی کافی نداشتند تا خواستەهایشان را بر دشمنان تحمیل کنند، بنابراین نتوانستند اهدافشان را عملی سازند.
در عصر جهانی شدن نیز هنوز ملت ها، گروهها و افراد زیادی هستند کە هر روز از فقدان آزادی رنج میبرند و مسئلەی آزادی هنوز هم در تمام نقاط جهان و در میان ملل و گروههای مختلف به دلیل ظلم و ستم، در اشکال گوناگون موضوع روز بودە و مبارزه برای گسترش، توسعه و ارتقاء آزادی روندی مداوم، بیوقفە و مستمر است. مبارزه برای حقوق بشر، آزادی ملتهای تحت ستم، توسعەی دموکراسی، برابری، مبارزه با بنیادگرایی مذهبی، تروریسم و رژیمهای توتالیتر، و مبارزه برای سبکهای زندگی متنوع و متکثر در جامعە، همگی بخشی از روند آزادیخواهی جهانی امروز را تشکیل میدهند. ما رشد، پیشرفت و اعتلای آزادی در جهان را به نفع بشریت می بینیم و از این رو، از هر جنبش آزادیخواهانەای کە برخاسته از ارادە مستقل مردمی باشد کە برای آزادی خود مبارزه میکنند و از اصول مبارزه مشروع برای رسیدن به اهداف خود استفاده مینمایند، حمایت میکنیم. ما به ویژه مبارزەی همەی ملتهای تحت ستم برای رسیدن به حق تعیین سرنوشت خویش را عادلانه و مشروع میدانیم و از مبارزات آنان با دستان خودشان حمایت می کنیم. ما مبارزەی ملت کورد برای حقوق ملی، دموکراسی و رهایی از سلطەی ملتهای اشغالگر را بخشی از مبارزە برای آزادی در سراسر جهان میدانیم و بر این باور هستیم کە حق تعیین سرنوشت ملت کورد باعث ثبات در خاورمیانه، بدست آمدن شادی و خوشبختی برای بیش از پنجاه میلیون نفر خواهد شد کە این نیز بە نوبەی خود به طور مستقیم سطح آزادی و شادی در جهان را افزایش خواهد داد. ملت کورد در مسیر مبارزات آزادیخواهانەاش هموارە از اصول مبارزات مشروع استفادە کردە و خود را از تروریسم و اقداماتی کە آزادی و زندگی افراد بی طرفی کە بخشی از مشکل نیستند را هدف قرار دهد، خودداری کردە است. ملت کورد مبارزاتش را بر خاک وطنش، برای بیرون راندن اشغالگران انجام داده است. در عین حال اشغالگران کوردستان، با تمام قوا و با کمک همپیمانانشان سعی کردەاند به سیاست اشغالگری خود در کوردستان ادامه دادە و در نتیجەی این سیاست، با محروم کردن ملت کورد از آزادی و حقوق انسانیش، جان، مال و هویت میلیونها انسان را به خطر انداختە، زندگی و سرپناه بسیاری از مردم را ویران کردە، زندگی بسیاری از مردم هر روز در معرض تهدید قرار دادە شدە و هویت میلیونها انسان در نتیجەی سیاستهای انحلال و یکسانسازی ملت مسلط، دگرگون شدە است. آنها سعی کردەاند با ساختن زندان و شکنجەی مبارزان آزادیخواه کورد، حتی اگر آنها را نکشته باشند، با نفرت و بیاحترامی بە ذات انسانی این آزادیخواهان، این ملت را از اهدافش باز دارند. تمام جنایاتی کە علیە این ملت رنج دیده انجام شده است، احساسات دیگران را برنیانگیختە و توجه و حمایت آنها را برای مبارزەی مشروع آزادیخواهانەای کە ملت کورد بە پیش میبرد، جلب نکردە است. همه اینها در حالی اتفاق میافتد کە پیشمرگان و مبارزان کورد در جنگ علیە تروریسم، با دادن هزینەهای مادی و جانی فراوان، از تمام جهان در برابر جنایات گروەهای تروریستی اسلامی محافظت نمودند.
حقایق فوق ما را از انتقاد از خود به عنوان کورد باز نمیدارد و لازم است کە بە خود نیز با دیدی انتقادی بپردازیم. کوردها از ناسازگاری و عدم اتحاد ملی رنج میبرند. این ناسازگاری را میتوان در کشمکشهای قبایل، امیران، بیگها و سنجاقها قبل از تأسیس سازمانهای سیاسی مدرن و در درگیریهای احزاب و سازمانهای سیاسی در دورههای بعد مشاهدە کرد. این اختلافات دست دشمنان را برای نفوذ در روابط کوردها با یکدیگر باز نمودە و این بزرگترین ضربە را به جنبش آزادیبخش ملت ما وارد کرده است. ملت کورد به طور عام و احزاب و تشکلهای سیاسی به طور خاص حداقل باید برای پیشبرد مبارزاتشان، گذشتەی خود را با دید انتقادی مورد بررسی قرار دادە و در روابطشان با یکدیگر بازنگری و بە منظور مبارزەی مشترک، همبستگی و اتحاد مستمر تلاش کنند.
ارزشها
ارزشهای ملی: ملت کورد ارزشهای مشترک بسیاری دارد کە حقیقت ملت بودنش را ثابت میکند. این ارزشها باید در روند ملتسازی تقویت شوند. این ارزشها از یک سو با درک اجتماعی و فرهنگی ملت کورد مرتبط هستند و از سوی دیگر استمرار بقای ملت ما را تضمین میکنند. فرد کورد بە چنین ارزشهایی کە با کارهای عمومی در جهت یک زندگی متعالی از نظر کوردها در ارتباط است، نیاز دارد. تأکید بر این ارزشها، تفاوتهای ملت کورد و ملتهای حاکم را برجسته میکند و تفاوت بین نگاه آزادیخواهانه و نگاه اشغالگرانە به زندگی والا و مدیریت این دیدگاه را در عمل آشکار میسازد. کار بر روی فرهنگ مشترک، معرفی قهرمانان ملی، ایجاد احساس مشترک و توجە به کشور، قلمرو ملی، زبان و تاریخ و... از جمله ارزشهایی است کە سبب میشود ملت ما با این ارزشها، احساس وجود بکند. علاوە بر آن، صلح طلبی و زندگی در یک جامعەی کثرتگرا از نظر سیاسی، مذهبی و سبک زندگی، ارزشهایی هستند کە پایه و اساس یک زندگی متعالی از دیدگاه کوردها را تشکیل میدهند.
حق تعیین سرنوشت: هر ملتی حق تعیین سرنوشت خود را دارد تا طبق میل و ارادەی خود سرنوشتش را رقم بزند. حق تعیین سرنوشت یک حق دینامیک است کە شیوەاش میتواند از نسلی به نسل دیگر تغییر کند. بنابراین هر نسلی مسئول سرنوشت خود است و باید از حق و آزادی تصمیمگیری در مورد سرنوشت خود برخوردار باشد. دشمنان ملت کورد نباید انتظار داشته باشند کە کوردها با انطباق خویش با ارادە و ترجیحات ملتهای سلطەگر، خود را آزاد احساس نمایند و یا در غیاب آزادی و به دلیل تسلط اشغالگران، به قلعه درونی خود پناه ببرند و وجود و حقوق و آزادیهای خویش را انکار نمایند. آزادی ملی ارتباطی مستقیم و مثبت با ارادە و اهداف هر ملتی دارد و ملت کورد بە خوبی حقوق و قلمرو آزادی خویش را میشناسد.
در حال حاضر، ملت کورد بەدستآوردن حق تعیین سرنوشت را بە عنوان هدفی والا برای خود انتخاب کردە است، اما اینکە چە زمانی از کدام شکل این حق استفادە خواهد کرد، بستگی بە ارادەی ملی ما بە طور عام و ارادەی ملی کوردها در هر بخشی از کوردستان بە طور خاص دارد. ما نە تحمیل ارادەی ملتهای سلطەگر و اشغالگر را بر ملتمان عادلانە میدانیم و نە تحمیل ارادەی ملت کورد در بخشی از کوردستان بر ارادەی ملی کوردها در بخشهای دیگر را عادلانە میدانیم. آنچە کە یک وظیفەی اخلاقی بر دوش ملتمان در هر بخشی از کوردستان میگذارد، این است کە حامی و پشتیبان ارادە و خواست ملتمان در هر بخشی از کوردستان باشند و برای پیروزی این ارادە، یاری دهندە، حامی و پشتیبان باشند.
مبارزات ملت کورد در هر بخشی از کوردستان نشاندهندەی این واقعیت است کە کوردها در هیچ بخشی از کوردستان برنامەای برای این ندارند کە در زیر بار ترحم دیگران زندگی کردە و احساس خوشبختی بکنند. کوردها خواهان زندگیای هستند کە برخاسته از ارادە خودشان بودە و بر اساس ضوابط خودشان ساخته شود. لازم است کە همەی درها بر روی کوردها باز بودە و این ملت مظلوم خودش سرنوشتش را رقم بزند. این درستترین و اخلاقیترین راهی است کە همەی کسانی کە خود را انسان می دانند باید به عنوان یک وظیفەی انسانی از آن حمایت کنند.
ملت کورد به دلیل شفقت یا ظلم یک ملت اشغالگر نمیتواند به زندگی تحت حاکمیت دیگران ادامە دهد. کوردها زندگی در زیر انقیاد دیگران را توهین به ذات انسانی خود میدانند و مخالف زندگی در زیر انقیاد دیگران هستند. کوردها بهای لازم برای پایان دادن بە سلطەی اشغالگران را پرداختهاند و در صورت لزوم، هزینەی بیشتری نیز خواهند پرداخت. تاریخ گواه این واقعیت است کە کوردها خوب میدانند کە آزادی نیاز به فداکاری دارد و بهایش نیز بسی سنگین است. اما اگرچه حق تعیین سرنوشت برای همه ملتها از جمله ملت کورد در هر بخشی از کوردستان را حقی مسلم می دانیم، اما خود را تنها در قبال شکل حق تعیین سرنوشت در شرق کوردستان مسئول می دانیم؛ علیرغم اینکه سرنوشت ملت کورد در همەی بخشها به هم گرە خوردە و چە خوب و یا بد بر یکدیگر تأثیر می گذارند. ما خود را در رابطە با حق تعیین سرنوشت، حامی ارادە ملت کورد در سایر بخشهای کوردستان میدانیم و اگر روزی کوردها تصمیم بگیرند کە همەیشان با هم یک کوردستان واحد و مستقل تشکیل بدهند، اگر از ارادەی عمومی کوردهای همەی بخشها نشأت گرفتە باشد، کاملا روا و برحق است.
آزادی فردی: ما آزادی فردی را حق هر فردی میدانیم و به عنوان حق مشروع شهروندان شرق کوردستان به آن اعتقاد کامل و راسخ داریم. ما حق هر فردی میدانیم کە از انجام کارهایی کە دوست دارد و میتواند با قدرت و شعور خود انجام دهد، محروم نگردد، مشروط بر اینکه به خود یا سایر افراد جامعە آسیبی نرساند. دولت باید از دخالت در امور مربوط به زندگی فردی و گزینەهای پیشرویشان خودداری کند و هیچ شهروندی نباید در زندگی خود تحت سلطەی دیگران باشد. این حق هر فردی است کە از ارادەی خود پیروی کند و مستقل از ارادەی دیگران در مورد مسائل مربوط به زندگی خود تصمیم بگیرد. برای این منظور باید حدود مداخلەی دولت توسط قانون تعیین گردد و دولت حق نداشتە باشد کە در زندگی افراد به میل خود و هر زمان کە بخواهد، دخالت کند.
در جوامعی کە هم اکنون کوردها در آن زندگی میکنند و تحت اشغال دولتهای اشغالگر و تسلط ملتهای سلطەگر هستند، آزادی آنها به حدی محدود شده است کە از کمترین حد آزادی نیز سلب شدەاند و بیاحترامی به ذات انسانی فرد کورد از سوی این اشغالگران به یک پدیدەی طبیعی روزمرە مبدل گشتە است. مبارزەی کوردها برای نجات زندگی از این فجایع و توهینهای اشغالگران، بخشی از مبارزات آزادیخواهانەی ملت ما است کە به موازات مبارزه برای حق تعیین سرنوشت، عدالت اجتماعی و عدم وجود ظلم در تمامیت خودش انجام میشود. این حق مسلم شهروندان شرق کوردستان است کە بر اساس ارزشهای خود و ملتشان زندگی کنند، نه ارزشهای ملتی دیگر. فرد کورد به دلیل انقیاد، از نیازهای آموزشی محروم شده و در نتیجه از علم و پیشرفت دور ماندە و موانع زیادی بر سر راه رشد مهارتهایش ایجاد شده است و دشمنانشان هر روز با امکانات وسیعی کە در اختیار دارند، سعی میکنند کە ذهن فرد کورد را اشغال کردە و آنها را در عقبماندگی نگەدارند. آزادی این فرصت را در اختیار فرد کورد قرار میدهد کە با ارادەی خویش راه زندگیشان را انتخاب کنند و از راه یک سیستم آموزشی سالم، بە پیشرفت دست یافتە و اهدافشان را تحقق بخشند. تحقق اهداف فردی در جامعەای آزاد، زیربنای پیشرفت جامعە و در خدمت اهداف مشترک است.
آزادی سبک زندگی: زندگی فرد کورد باید عاری از تأثیر جامعە و سنتهایی باشد کە جامعە از طریق آنها باعث ایجاد موانع و مشکلات در زندگی فردی میشود. رهایی افراد از فشار اکثریت شهروندان جامعه، در واقع آزادی آنها از دیکتاتوری اکثریت است. ما آزادی سبک زندگی برای هر فردی کە منجر به سبک زندگی متنوع و متکثر در جامعە میشود و فرصتهای خودشکوفایی را برای هر یک از آنها افزایش میدهد، مثبت میدانیم و آن را در راستای افزایش خوشبختی عمومی و افزایش تحمل در جامعە می بینیم. ما معتقدیم کە چنین آزادیی به افراد فرصتهای جدیدی میدهد تا خودنمایی کردە و همانطور کە میخواهند زندگی کنند. ما فشار جامعە و حکومت بر زندگی فردی برای انطباق با سنتهای جامعە را دیکتاتوری میدانیم و هر نوع دیکتاتوری را محکوم می کنیم.
آزادی بیان: آزادی بیان کە ابزاری برای پاک و تمیزکردن دموکراسی است برای جامعە به طور عام و افراد به طور خاص ضروری و مفید است. آزادی بیان یعنی اینکە هیچ حقیقتی مطلق تلقی نمیشود. بحث دربارەی ایدههای مختلف در گفتمانی آزاد، عمومی و بدون قضاوت کە بیطرفانه مورد آزمایش قرار میگیرند، بە حفظ ایدههای درست و تولید ایدههای جدید کمک میکند. هیچ فردی نباید به خاطر ابراز عقیدەاش از سوی جامعە یا حکومت تحت فشار و پیگرد قرار گیرد.
قاسملو در زمان خودش از دمکراسی لیبرالی انتقاد می کرد و می گفت اگرچه در لیبرال دموکراسی آزادی بیان وجود دارد، اما همه ابزار و امکانات لازم برای انتشار ایدەهای خود را ندارند. با این حال، در این عصر کە بە عصر انفجار اطلاعات شناختە میشود، این فرصت برای همه ایجاد شده است کە افکار خود را به همان شکلی کە دوست دارند بیان و منتشر کنند. ما این آزادی را حق هر فردی میدانیم و مخالفت با سانسور، ممانعت و ایجاد موانع بر سر راه آزادی بیان و مبارزە با پدیدەهایی کە مانع بیان و انتشار هر نوع تفکر و یا ایدەای میشوند را از وظایف خویش و هر فرد آزادیخواهی میدانیم.
آزادی سیاسی عمومی: آزادی سیاسی عمومی کە به فعالیتهای افراد و سازمانها در جامعە مربوط میشود، اساس یک نظام دموکراتیک را تشکیل میدهد و دخالت دولت در فعالیتهای سیاسی مردم را محدود می کند و اجازه نمیدهد اعضای جامعە بە خاطر ابراز عقیدە و یا فعالتهای سیاسی مورد پیگرد و فشار حکومت قرار گیرند. ما هرگونه محدودیت دموکراسی را برای پیشرفت جامعە مضر و در واقع دموکراسی را مدافع آزادی های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی شهروندان میدانیم کە به شهروندان اجازه میدهد در اداره کشور مشارکت داشته و سلطەی دیگران را در برابر ارادەی شهروندان نفی میکند؛ اما ما همچنین وظیفەی مدیران کشور و دستاندرکاران تدوین برنامەها و سیاستهای عمومی برای ادارەی کشور میدانیم کە سیاست را نه فرصتی برای تحقق منافع خود، بلکه برای خدمت و حفظ منافع عمومی شهروندان بدانند.
آزادی از ستم طبقاتی: ما آزادی را در نبود استثمار انسان بە دست انسان میبینم و تنها کار در جهت رفع نیازهای جامعە را معیاری دروست و عادلانە برای عدالت در جامعە محسوب میکنیم. بنابراین، ما ستم طبقاتی را ناقض آزادی و دموکراسی میدانیم کە اعضای جامعە را از جوهره انسانیشان تهی میکند و به برخی افراد فرصت میدهد تا از اعضای جامعە به عنوان ابزاری برای منافع خویش استفاده کنند. ظلم طبقاتی یکی از ابزارهای تحمیل سلطە بر شهروندان است و ما کاملا آن را رد می کنیم. شهروندان شرق کوردستان علاوه بر برخوداری از آزادیهای فردی، سبک زندگی و آزادیهای سیاسی عمومی، باید در برابر ستم طبقاتی نیز محافظت شوند و این یکی از اصول اساسی جامعەی آزاد کوردستان است.
چشمانداز:
ما آزادی را در تحقق ارادە ملتمان می بینیم کە برای تشکیل زندگی آزاد و انسانی مبارزە می کند. برای تحقق این ارادە، مردم کورد باید حق تعیین سرنوشت خود را در هر بخشی از کوردستان تحقق بخشند. برای ما کوردهای شرق کوردستان، در کنار حق تعیین سرنوشت و آزادی از سلطەی اشغالگران، مسئله آزادیهای فردی، آزادی سیاسی عمومی و ریشهکنی ستم طبقاتی از نکات اساسی اهداف و اعتقادات ما در رابطه با آزادی را تشکیل میدهد. جامعە آزاد کوردستان با یک نظام دموکراتیک عادلانه از کرامت و ارزشهای انسانی شهروندان محافظت خواهد کرد و نظام جمهوری را برای این منظور مناسب می داند.
تغییرات:
رهایی کوردها از ستم اشغالگران و بەدست گرفتن سرنوشتش، اقدامی مهم و الزامی است تا فرد کورد پس از صدها سال استثمار، توهین و تبعیض بتواند بر همەی موانع فائق آمده و صاحب یک زندگی آزاد و برخاسته از ارادە خویش شود. در نتیجەی این امر است کە فرد کورد به جای اینکه بخواهد رفتار و کردار خود را با خواست سلطەگران تطبیق دهد، به گونهای رفتار میکند کە بخشی از اصالت اوست. برای تصمیمگیری دربارەی سرنوشت ملت کورد، هیچ کسی نمیتواند بهتر از خود کوردها چنین وظیفەای را انجام دهد. بنابراین تضمین استقلال رأی در ارتباط با حق تعیین سرنوشت یک وظیفەی خطیری است بر دوش آحاد ملت کورد و اگر کسی در انجام چنین وظیفەای سهلانگاری کردە و برای انجامش اقدام نکردە باشد، در حقیقت در رابطە با آزادی و سرنوشت خودش بیمبالات بودە و در تحت ستم ماندن ملتش همکاری کردە است و این نیز بە نوبەی خود در تضاد با هدف اساسی ملت کورد است کە تلاش میکند همچون ملتی آزاد و بختیار، همانند همەی ملتهای دیگر، ارادەی راستین خود را عملی سازد. در واقع رهایی از ستم ملی آغاز و پیش شرط ملت کورد برای دستیابی به آزادی و رهایی از هر نوع ظلمی است. اگر درک و دیدگاە کوردها در رابطە با زندگی والا و متعالی با نگاه اشغالگران متفاوت باشد، نە تنها گناه نیست، بلکه ثروت و سامانی گرانبها برای بشریت است. چنین آرمان والایی باعث بە وجودآمدن تنوع بیشتر و بالارفتن سطح پلورالیزم در جهت زندگی والا برای انسانها خواهد شد.
همانطور کە قبلا ذکر شد، ما نە تنها برای آزادی فردی و زندگی بر اساس ارزشهای فردی ارزش قائل هستیم، بلکه از طریق دموکراسی میخواهیم تضمین کنیم کە هر فردی میتواند بر تصمیمهای مربوط به زندگی عمومی نیز تأثیر گذاشتە و حقوق سیاسی فردی تضمین و حاکمیت میهنی کوردی موظف بە اجرای درونیترین خواستەهای فردی از راه اعمال ارادەی عمومی باشد.
مبارزەی ملت کورد با رژیم های اشغالگر و تمامیتخواه است و دیکتاتوری را در هر شکلی نفی میکند. بە همین خاطر حاکمیت میهنی کورد، پدرسالاری را رد میکند و جامعەی کوردی نمیتواند خود را با پدرسالاری ابراز کند. انتخاب رهبران و مدیران کشور از طرف شهروندان نه برای این است کە شهروندان را مجبور به انجام یا عدم انجام کاری کنند، بلکه برای تحقق بخشیدن و عملی ساختن ارادە عمومی در جامعە است کە آنها را انتخاب میکنیم. زیرا معتقدیم کە اصول سیاست و جامعەای متعالی نباید با ارادە مردم کە در واقع از فردها بە وجود آمدە است، ناسازگار باشد. منظور از ارادەی اکثریت در اینجا، ارادەی اکثریت فردهای جامعە است.
ما آزادی ملت کورد را در در دست گرفتن حاکمیت خویش و در تحت سلطە قرار نگرفتنشان توسط نیروهای خارجی میدانیم، تا بدین گونە بتوانیم استقلال تصمیم گیری سیاسی خود را داشته و فقط از وجدان و شعور خود پیروی کنیم.
نظام آموزشی مناسب نقش مهمی در افزایش و ارتقاء آگاهی افراد جامعه برای شناخت حقوق و آزادیهای خود و ملتشان را ایفا میکند. قبلا به نقش بد نظام آموزشی در کوردستان اشاره کردیم کە توسط اشغالگران تأسیس شدە و سعی میکنند از این راه نفوذ و قدرتشان را بر جامعەی کوردی تحمیل و وانمود نمایند کە سیستم حاکمیتی آنها بیعیب و نقص و مبتنی بر اصول آبژکتیو اخلاقی و سیاسی است و این وظیفەی فرد کورد است کە این حقیقت را درک و قبول نماید. این امر با اصول حکومتداری دموکراتیک ناسازگار و منجر به افزایش سطح دیکتاتوری مقامات و ملتهای اشغالگر بر ملت کورد، سلب آزادی کوردها و تأثیرگذاری بر قوانینی کە امروزە در این نظامهای ظالمانه اجرا میشوند، گردیدە است. وادار کردن ملت کورد به احساس آزادی در زیر سایەی چنین نظامهایی، نقض آزادی است.
ما خواهان یک نظام آموزشی مستقل در کردستان آزاد هستیم کە به افراد جامعه علم واقعی را بیاموزد، نه اینکه هدف آنها بردە بارآوردن و اشغال ذهنی فرد کورد از راە تغذیەی صدها افسانەی نامنطقی و هراسفکنانە و گمراه کردن شهروندان کورد باشد.
تعهد:
با آنچه تاکنون گفته شد، لازم است از خود بپرسیم کە برای دستیابی به آزادی کە تا کنون بحث شد، چه باید کرد؟ راه رسیدن به این آزادی چیست؟
اگر بە اختصار از آزادی از یک منظر کوردی برای کوردهای شرق کردستان صحبت کنیم، آزادی به معنای تضمین حاکمیت ملی بر خاک کردستان در شرق کردستان، استقرار یک نظام جمهوری دموکراتیک و پایان دادن به استثمار انسان به دست انسان است. پس از تضمین حق تعیین سرنوشت، وظیفه سنگینی بر دوش نظام آموزشی است تا شهروندان را به درستی آموزش دادە تا آنها بتوانند حقوق و آزادیهایشان را بشناسند. در یک سیستم دمکراتیک جمهوری آزادیهای فردی و سیاسی شهروندان تضمین شدە میباشند و در نتیجە پیروی شهروندان از ارادەی جامعە، در واقع پیروی آنها از ارادەی خودشان است. در چنین نظامی سلطە وجود ندارد و شهروندان از طریق مشارکت در امور سیاسی و انتخاب نمایندگان خود، ارادە خود را محقق میسازند. برای نیل بە این هدف، از میان برداشتن حاکمیت اشغالگران نخستین گام است و برای جامەی عمل پوشاندن بە این منظور، همەی شهروندان شرق کوردستان بە یک اندازە موظف هستند. از این رو مردم شرق کردستان و احزاب و تشکلهایشان باید با سازماندهی یک مبارزەی رهاییبخش، برای رسیدن بە این هدف تلاش نمایند. بنابراین، نهادسازی مبارزاتی از راه درستکردن چتری کە دربرگیرندەی همەی آحاد ملت و سازمانها و احزابشان باشد، وظیفەی الان ماست. با هدایت یک مبارزەی جمعی و توده ای، چشمنداز رهایی و دستیابی به بالاترین درجه آزادی اولین قدم ضروری است کە باید برداشته شود.
منابع:
١. Norheim Tor Johan. 2015. «Retten til ytre selvbestemmelse etter folkeretten Hadde befolkningen på Krimhalvøya rett til å løsrive seg fra Ukraina våren 2014?». (Tromsø: Masteroppgave, Universitetet i Tromsø). p. 12-16
https://n9.cl/ck8sk
٢. پنج گام برای خلق یک مانیفست پایدار. از این مقالە برای طرح چهارچوب این نوشتە استفادە شدە است.
https://n9.cl/pgb6d
***
* این نوشتە ترجمەی فصل آخر کتاب "ئازادی لە هزر و ڕامانی دوکتۆر قاسملوودا" است کە توسط خود نویسندەی کتاب ترجمە شدە است. هدف از این کار تسهیل برای خوانندگانی است کە خواندن زبان کوردی برایشان سخت است و یا بە دلیل نبود امکانات یادگیری زبان کوردی، تنها بە زبان فارسی تحصیل کردەاند و اما در رابطە با مبارزات کوردها برای آزادی دغدغە دارند.
امید است کە این کار بە طبع شما خوانندگان گرامی باشد.
از زحمات همسنگر مبارز، نادری قدرتی نهایت تشکر را دارم کە در غلطگیری متن همکاری نمودند.