اژین حسینی
سالهاست سریال قتلها، بازداشتها و سربە نسیت کردن افراد در ایران توسط رژیم اسلامی سلسلهای از درد و رنج را برای مردم بە بار آوردە و نیروهای امنیتی با فراغبال در آسمان رنج و درد مردم پرواز میکنند.
"ناپدیدسازی قهری"، کلمەای کە شاید بە گوش همە ما آشنا باشد ولی برای بسیاری از مردم ایران و بە ویژە کوردستان تنها یک کلمە نیست بلکە رنجیست دامنەدار و بیپایان برای خانوادەهای هزاران زندانی سیاسی، منتقدان و معترضان حکومتی کە پس از گذشت ماهها و سالها هنوز هم از این جنایت رنج میبرند.
ناپدیدسازی قهری یا ( Enforced disappearance ) بە معنی سر به نیست کردن و پنهان کردن فرد از انظار عموم است کە میتواند قتل، آدمربایی، دستگیری مخفیانه وحتی نامعلوم بودن محل دفن و مزار فرد ناپدید شدە باشد و معمولا در نظامها و سیستمهایی این جنایت رخ میدهد کە شهروندان دسترسی بە عدالت ندارند و امکان سواستفادە از قدرت در ساختار قضایی، سیاسی و امنیتی واطلاعاتی وجود دارد.
ناپدید شدە قهری(قربانی) بر اساس قوانین بینالمللی
"ناپدیدشده قهری"به فردی اطلاق میشود که به دست نیروهای دولتی یا وابسته به دولت (قدرت، حکومت) دستگیر یا ربوده شود و پس از آن در مورد سرنوشت یا محل نگهداریاش، پنهانکاری شود و اخبار و اطلاعاتی درباره او منتشر نشود، به شکلی که او را از حمایت قانون خارج کنند.
ناپدیدسازی قهری از منظر حقوق بینالملل نقض اساسی و فاحش حقوق بشر بە حساب میآید کە بە صورت سیستماتیک در مورد شهروندان اعمال میشود و اکنون بە عنوان جنایت علیە بشریت شناختە شدە است. کنوانسیون بینالمللی برای حمایت از همە افراد در برابر این عمل در سال ٢٠١٢ بە رسمیت شناختە شد.
کنوانسیون حمایت از ناپدیدشدگان قهری دولتها را مکلف کردە است کە هر گروهی در حوضە قضایی آنان دست بە چنین جنایتی بزند را تحت پیگرد و مجازات قرار دهد بویژە وقتی که این پدیده منتسب به دولت باشد، جنایت بینالمللی محسوب میشود. ناپدیدسازی جرمی مستمر است. بنابراین، جرمی که اتفاق افتاده و همچنان ادامه دارد، قابلیت تعقیب و پیگیری دارد.
رژیم استبدادی ایران نە تنها جزو تصویب کنندگان و امضا کنندکان این معاهدات بینالمللی نیست بلکە با ماهیت دیکتاتوری خود از سفر کارگروه ویژە ناپدید شدگان قهری بە ایران هم جلوگیری میکند.
ناپدیدسازی قهری در ایران
رژیم ایران کە با ماهیت نظامیگری و با ایدئولوژی مذهبی - دیکتاتوری ادارە میشود، بیشترین میزان آمار ناپدیدشدگان قهری را نسبت بە جمعیتش در سطح جهان دارد و از ابتدای تاسیس تاکنون، هزاران تن از مخالفان سیاسی خود را سربه نیست و در گورهای دستجمعی بینام و نشان دفن کرده است.
همین امروز و در همین لحظه که شما این مبحث را میخوانید، زندگی بسیاری به دست نیروهای امنیتی رژیم استبدادی تباە میشود. نمونە آن سرکوب و بازداشت فراقضایی دهها و هزاران نفر از معترضان بە قتل حکومتی ژینا امینی، همچنین افرادی کە در اعتراض بە توپباران کردن اردوگاەهای احزاب کوردستانی دست بە اعتصاب زدند و نیز مردم محروم و ستم دیدە بلوچستان.
تاریخ ٤٣ ساله این رژیم پر است از افرادی که به همین شیوه ناپدید شدند، در ایران این جنایت به انواع و شکلهای مختلفی انجام شده و میشود:
محکومیت از آزادی، بازداشت خودسرانە، شکنجە و رفتار بیرحمانە و غیر انسانی با زندانیان سیاسی، محاکمە ناعادلانە و غیرانسانی، پنهان نگە داشتن سرنوشت و محل نگهداری قربانی، نامشخص بودن نحوە مرگ، عدم تحویل پیکر، اختفای محل دفن، صدور گواهی فوت جعلی که حاوی اطلاعات ناکامل در مورد زمان، نحوه و محل مرگ افراد هستند یا عدم صدور گواهی فوت و تأیید رسمی مرگ فرد از اشکال مختلف ناپدیدسازی قهری در ایران میباشند.
این جنایت در ساختار و سیستم قضایی فاسد انجام میشود بە وسیلە همین سیستم قضایی مورد تایید قرار میگیرد و یا چشم خود را بر آن میبندد و در رسیدگی بە مواردی کە بین، دستگاە امنیتی و یا دولت و مردم است قادر بە دادرسی عادلانە و منصفانە نیستند.
سیستمهای قضایی و حقوق اساسی دولتها معمولا صاحبان قدرت از دستگاههای امنیتی و نظامی، پلیس و... را موظف میکنند کە چنانچە شخصی را توقیف کردند در کمتر از بیست و چهار ساعت بە او تفهیم اتهام کنند، بە او حق دسترسی بە وکیل دادە، حق ملاقات با خانوادە بە او بدهند.
اما در ایران وقتی کە با جنایت ناپدید ساختن قهری مواجە میشویم این فرایندها کە حتی در قانون اساسی و نیز قانون مجازات اسلامی، و قانون کیفری دادرسی ایران نیز نوشتە شدە، رعایت نمیشود چون این جنایت بە وسیلە خود ضابتین قضایی و نیروهای امنیتی انجام میشود و از عدالت و پیگیری قانونی هیچ خبری نیست، اینجاست کە قانون ضد انسانی بر تمامی قوانین چیرە خواهد شد.
هدف رژیم از این جنایت
این جنایت رژیم ایران تنها نشان از اوج ترس و حقارت دارد جمهوری اسلامی در نهایت ضعف است، از مردم میترسد حتی از سنگ قبرقربانیان هم میترسد کە مبادا مزارشان بە نمادی از مقاومت برای مردم مبدل شود و برای ایجاد ترس و ارعاب به این جنایت شوم دست میزند.
این عمل اکنون بە بخشی از هویت جمهوری اسلامی مبدل گشتە کە با تحمیل رعب و وحشت بە جامعە و جلوگیری از اعتراضات گستردە انجام میشود، حتی باوجود اینکە این سیاست با شکست مواجه شدە و اعتراضات همچنان پابرجاست ولی تکرار این جنایت در نظام قضایی همچون سریالی زنجیروار تداوم دارد.
نقض حقوق خانوادەهای قربانی این جنایت
رژیم ایران، با ناپدیدسازی قهری سیستماتیک افراد، بسیاری از قوانین و مقررات بینالمللی را نقض کرده است. بر اساس حقوق بینالملل علاوه بر افراد ناپدید شدە که به صورت مستقیم در معرض نقض فاحش حقوق بشر بودەاند، خانوادههای آنها نیز به عنوان قربانیان نقض حقوق بشر شناخته میشوند و دولتها در راستای احقاق حق آنها مسئول هستند.
از جملە حقوق نقض شدە خانوادەها:
١-حق اطلاع از حقیقت:
کە شامل حق اطلاع از چرایی و چگونگی اعدام یا ناپدید کردن، حق اطلاع از سرنوشت زندانی، حق اطلاعرسانی و آزادی بیان، که از حقوق اولیه خانوادهها است و حق اطلاعرسانی و آزادی بیان از جمله حقوقی است که به صراحت در میثاق بینالمللی حقوق سیاسی و مدنی بر آن تاکید شده است.
در ایران تلاش خانوادهها برای اطلاعرسانی درباره بازداشتها و اعدامها از همان روزهای نخست از سوی نهادهای امنیتی رصد میشود و بسیاری از خانوادهها در رابطه با این موضوع بازخواست و بازجویی میشوند.
تحمیل سکوت خبری درباره بازداشت و اعدامها بخشی از سیاست سرکوب جمهوری اسلامی است تا از افرادی که اعدام و ناپدید شدهاند هیچ نام و نشانی باقی نماند.
٢- حق برخورداری از عدالت
برخورداری از عدالت قضایی یکی از حقوق اساسی است که در اسناد حقوق بینالمللی از جمله ماده دوم میثاق بینالمللی حقوق سیاسی و مدنی به رسمیت شناخته شده است، همچنین در قوانین داخلی ایران و اصلاحات قضایی بە منظور دادخواهی آزادانه و اجرای عدالت قضایی نوشتە شدە است. اما با توجه به سابقه جمهوری اسلامی در دادن مصونیت قضایی به عاملان و آمران مواردی همچون قتلهای سیاسی و ترورهای برون مرزی و شیوه عمل دستگاه قضایی این رژیم فاصله زیادی با امکان برخورداری از عدالت برای خانوادە قربانیان دارد.
٣- حق خانوادەها برای تحقیق درباره پیکر کشتهشدگان و داشتن محل دفن مشخص و محترمانه
حق خانوادەها برای سوگواری در فضای عمومی و خصوصی
حق حضور آزادانه خانوادهها بر مزار و محل یادبود قربانیان
بحث احترام و رعایت تمامیت جسمانی و حقوق مادی و معنوی افراد در قوانین بینالملل و حتی قوانین ظاهری ایران، تنها محدود به دوران حیات نیست بلکه شامل دوران بعد از حیات شدە و متوفی پس از مرگ همچنان دارای حق شخصیت حقوقی خود میباشد. و نیز مردگان در همە آیینها از احترامی ویژە برخوردارند بویژه در اسلام. یادبود و سوگواری پس از مرگ نزدیکان همواره و در همهجا یکی از اولین و بدیهیترین نیازها و حقوق انسانها در پی از دست دادن نزدیکانشان است.
رژیم در طول چهار دهه حاکمیت خود همواره از تحویل پیکر زندانیان سیاسی که اعدام شدهاند و همچنین افراد و پیشمرگانی که در جنگ میان نیروهای سپاه ترویست پاسداران جان باختەاند، خودداری کرده است.
نموونە آن در کوردستان زیاد است، رشاد حسینی، فرزاد کمانگر، فرهاد وکیلی، شیرین علمهولی، علی حیدریان و مهدی اسلامیان که مخفیانه و بدون اطلاع وکیل و خانوادههایشان در زندانهای مخوف ایران اعدام و ضمن اینکە اجساد آنها به خانوادههایشان تحویل داده نشده، حتی از محل دفنشان نیز بیاطلاعاند.
"دایه شریفه و خالو میرزا" نیز دست به دعا و گریە خواب و خوراکشان شده است و می گویند؛ "ای کاش مزار فرزندمان را می دانستیم تا بر آن گریە می کردیم"، مادر و پدر زانیار و لقمان نیز هنوز با چشمان تر، سراغ مزار فرزندانشان را میگیرند.
فرزندان شهید هدایت عبداللـەپورکە قاب عکس پدرشان را در آغوش گرفتەاند و آنسوتر فرزندان شهید حیدر قربانی، قربانی دست رژیم اشغالگر و صدها و هزاران دایە شریفە دیگر از جملە قربانیان این سیستم شوم هستند.
"شهیدان راسان و حماسە کوسالان،قرەسقل، بوریدر و... از نمونەهای بارز این جنایت هستند".
تخریب گورستانها و ناپدیدسازی پیکر آنان در ایران در دوران جمهوری اسلامی تبدیل به حرکتی نهادینه و سیستماتیک شده اما این حرکت، اندیشهی زنده بودن آنها را تقویت خواهد کرد.
در شرایط کنونی که فساد عمیق ساختاری در تمام تار و پود رژیم نهادینه شده و زنان و مردان معترض و شجاع و کارگران، دانشجویان، معلمان و دانشآموزان به خیابانها آمدهاند، دیگر امکان کنترل اوضاع را ندارند. هرچند باز هم از تنها تواناییشان یعنی سرکوب و خشونت وحشیانه، و پاک کردن آثار جنایتهایشان استفاده میکند تا شاید بتوانند چند صباحی بیشتر دوام بیاورند، ولی نمیتوانند. آن زمان دوران اوج قدرت گیریشان بود و توانستند فعالان سیاسی را سرکوب کنند، ولی اکنون دوران سقوطشان است و دیگر نمیتوانند تمام مردم معترض و جنبشهای مستقل که در اقصی نقاط ایران چون سیل به راه افتادهاند را سرکوب کنند و دیری نخواهد پایید که همین جنبشهای مستقل و مردمی پایههای پوسیدهی نظام کثیفشان را از جا خواهند کند.
در صورتی خانوادە فرد ناپدید شدە مصرانه پیگیر وضعیت او باشند و مسئلە وی را رسانەای کنند، یک واقعیت رژیم ایران و جنایاتش بیش از پیش آشکار و موجب ایجاد موج گستردەای از همدلی و در بسیاری موارد اعتراضی میشود و برای همیشە در یادها میماند و اگر خانوادەها از ترس سنگینترکردن اتهامات عزیزانشان سکوت کنند یا تهدید به سکوت شوند، کسی صدای آنها را بلند نخواهد کرد و هیچ خبرنگاری پروندههای آنان را دنبال نمیکند. هیچ وکیلی هم پا پیش نمیگذارد و خودش را با سیستم قضایی که کارش به آن وابسته است درگیر نمیکند.
رژیم از ناپدیدسازی قهری به عنوان ابزاری برای ایجاد رعب و وحشت در کوردستان استفاده میکنند. حس ناامنی و ترس ناشی از ناپدیدسازی قهری فقط به نزدیکانِ ناپدیدشده محدود نمیشود، بلکه کل جامعه را نیز متاثر میکند.
خانوادههای قربانیان یا بازداشتشدگان و سرکوبشدگان میتوانند توجه افکارعمومی را به پرونده عزیزانشان جلب کنند و خبرآن را جهانی کنند اما آیا خانوادەها آگاهی یا توان و ارتباطات لازم برای این کار را دارند؟
دادخواهی حق تمام بازماندگان قربانیان ناپدیدشدە قهری است و این امر هیچگاە شمول مرور زمان نخواهد شد و خانوادە قربانیان همچنان میتواند با رسانەای و مستند کردن پروندە نزدیکان ناپدید شدە خود، در فردای ایرانی آزاد، مقامات رژیم را در دادگاهی عادلە محاکمە کنند.
این مطلب در شمارە ٨٣٢ روزنامە کوردستان منتشر شدە است.