يوسف عزيزى بنى طرف
از جلوەهاى زشت شروع مى كنم. واژبختى دگر مذهبان و دگر اتنيكان در ايران، تبعيض است و تبعيض، كه اين بار در سركوب قيام مردم نمود پيدا كرد. اين را در كشتار بلوچان توسط حاكميت در روز جمعه دُزاپ (زاهدان) ديديم، و ديديم كه چگونه شمار كشتگان بلوچ و كورد در اين دو هفته از عمر قيام، معادل كل كشتگان ساير شهرهاى ايران بود. فراموش نكنيم كه در آبان ٩٨ نيز شمار كشتگان عرب - كه حدود دويست تا سيصد نفر بود - در قياس با ١٥٠٠ كشته كل ايران بسيار نا متناسب بود. جلوه زيبا، بر افراشتن پرچم هاى كوردستان، الاحواز، آزربايجان و بلوچستان در كنار پرچم ايران در تظاهرات ايرانيان مقيم خارج است. اين را دست كم در سه كشور هلند، استراليا (بريزبن) و آلمان (هامبورگ) ديديم. پديده پذيرش چند پرچمى جامعه چند مليتى ايران را بايد به فال نيک گرفت و اميدوارم در همه كشورها تعميم يابد. اين امر بى اعتمادى را كاهش و همبستگى همه مليتهاى درون ايران را فزونتر مى كند. لذا ستايش مى كنم فعالان دموكرات فارس را كه از فعالان مليتهاى غير فارس دعوت مى كنند تا با پرچم و پلاكارد و سرود به زبان مادرى خود حاضر شوند و انتظار دارم درسى باشد براى رسانەهايى كه همچنان در برنامەهاى خود بر بوق توتاليتاريزم تک مليتى تک پرچمى مى دمند. آنان اگر خواهان ايرانى يک پارچه هستند بايد تغيير جهت دهند و در مسير همنوايى ملى و چند فرهنگى حركت كنند. نيز پيشنهاد مى كنم كه رسانەهاى جريان اصلى فارسى، در كنار سرودها و ترانەهاى فارسى (و گاه كوردى) از سرودها و ترانه هاى عربى احوازى، تركى آزربايجانى، بلوچى و گيلكى نيز استفاده كنند. يقين داشته باشيد در نزديک كردن قلوب مليتها موثر خواهد بود.
این مطلب در شمارە ٨٣٢ روزنامە کوردستان منتشر شدە است.