هوشیار احمدی
تظاهرات اعتراضی مردم کوردستان و ایران حول محوریت اعتراض به قتل حکومتی دختر جوان اهل سقز ژینا امینی(مهسا امینی) در تهران توسط نیروهای سرکوبگر موسوم به گشت ارشاد، روز به روز در سطح ایران، بدون مرزبندی اتنیکی و جغرافیایی فراگیرتر می شد و متقابلاً سرکوب خشونت بار دستگاهای سرکوب و ارعاب رژیم نیز ناکارآمدتر می نمایاند.
مردم کوردستان بر حسب تجربه نزدیک به نیم سده مبارزات علیه رژیم اشغالگر و ضدبشری جمهوری اسلامی، در شهرهای کوردستان سازماندهی موفقیت آمیزتری در این مقطع نیز از خود نشان دادند. به شیوەای که دینامیزم مبارزات اعتراضی در مدت زمان کوتاهی پس از استارت اعتراضاتشان، به حدی رسید که در برخی از شهرهای مانند اشنویه(شنو)، سنندج(سنە) و مهاباد، بوکان و... ارگانهای تصمیم گیری و سرکوبگر رژیم مورد خشم مردم به ستوه آمده قرار گرفتند و حتی گاها تحت اشغال و تحت کنترل موقت معترضان درآمدند.
احزاب و سازمانهای اپوزسيون کورد نیز مدام جهت رهبری و نظارت بر اعتراضات سرخط بودند و سعی در رهبری و رهنمایی و هماهنگی میان صفوف مبارزین و معترضین کوردستان و ایران را داشتند.
در این برهه زمانی اما شرایط پیچیدەای پیش آمده بود که بایستی بسیار آگاهانه، هوشیارانه و دوربینانه و موشکافانه به آن نگریست و متعاقبا تصمیماتی مسئولانه اتخاذ کرد. این شرایط بالاخص برای احزاب و سازمانهای مسلح کورد و بە ویژه حزب دموکرات کوردستان ایران که از پایگاه سیاسی، اجتماعی و تاریخیای ویژه در کوردستان ایران و میان اپوزسيون ایرانی برخوردار است، بسیار حساستر بود.
زیرا اعضا، هواداران و حتی بسیاری از مردم کوردستان به حکم قدمت و آزمون مبارزاتی و تشکیلاتی حزبی، در این موقعیت حساس انتظارات و چشمداشتهای بیشتری از حزب دموکرات کوردستان ایران داشتند. انتظاراتی از قبیل دخالت مستقیم نیروی مسلح موسوم به نیروی پیشمرگ کوردستان در مناطق متشنج کوردستان و پشتیبانی مسلحانه از مردم غیرمسلح که بی پروا توسط نیروهای سرکوبگر رژیم مستقیما هدف گلولەهای جنگی قرار می گرفتند.
حتی در برخی از شهرهای کوردستان، معترضان شعار" حزب دموکرات حمایت، حمایت " و " پیشمرگه حمایت، حمایت " سرمیدادند. از سویی با تشدید اعتراضات در کوردستان، روند سرکوب خشونت بار و دیوانه وار رژیم نیز شدت بیشتری به خود می گرفت و همزمان رهبری حزب دموکرات نیز تحت فشار مضاعف مردم کوردستان و اعضا و هواداران و گاها کادر و پیشمرگهای خودش نیز قرار می گرفت. البته این مهم نیز بدیهی و کاملا وابسته انتظار و چشمداشت تجربه محور آنها از حزب دموکرات و حضور تاریخیاش در پشتیبانی و رهبری اعتراضات قبل و بعد از انقلاب بود.
زیرا حزب دموکرات در برهەهای از تاریخ معاصر ایران و کوردستان عملا ثابت کرده است که هم قدرت بسیج اعتراضات مدنی و سلح جویانه را دارد که سرچشمه از ماهیت صلح طلبی این حزب و مردم کوردستان دارد و هم توان، بسیج تسلیحاتی مردم کوردستان را دارد. اما این بار واقعیت کاملا متفاوت است. ملت کورد و حزب دموکرات سالیانیست در تلاشند مردم سایر بخشهای ایران به ماهیت واقعی رژیم اسلامی ایران پی ببرند و خواستگاه مبارزات ملت کورد و حزب دموکرات را علیه این رژیم درک کرده و ارج نهند و با آن همسو شوند.
باید اعتراف کنم، با توجه به اعتمادی که به تحلیل و تصمیم ریزبینانه و دوراندیشانه حزب داشتم، بازهم بنده(نویسنده مقاله) نیز یکی از آنهای بودم که در انتقاداتی حزب را مورد مواخذه قرار داده و کمکار و سهل انگار پنداشتم. اما تداوم و گستردگی اعتراضات به سراسر کشور و بە خصوص کلانشهرها که نقش استراتژیک در رویدادهای اعتراضی داشته و دارند از یک سو و تلاش رژیم و مراکز جنگ روانیاش، با این هدف که اعتراضات را به شهرهای کوردستان محدود کرده و با حملات موشکی و هواپیماهای بدون سرنشین به مراکز و مقررات فرماندهی و پیشمرگ احزاب و سازمانهای کوردی در خاک اقلیم کوردستان عراق آنها را به واکنش مسلحانه وادارند و به مردم سایر مناطق ایران بگویند؛ آنچه در کوردستان در شرف وقوع است، نه اعتراضی ساده بلکه حرکتی ستیزه جویانه و تجزیه طلبانه کوردهاست و با این ترفندها شکافی عمیق میان معترضان در کوردستان و سایر مناطق ایران ایجاد کرده، با هزینه کمتری آتش اعتراضات سایر مناطق ایران را خاموش کرده و زمینه بسیج نیروی سرکوب بیشتری از مناطق دیگر ایران و گسیل آنها به کوردستان رافراهم آورند.
بایستی دوباره تاکید کرد، سیاست مدبرانه حزب دموکرات کوردستان ایران و مرکز همکاری احزاب کوردستان باعث شد، نه تنها رژیم به اهداف پلید خود در انحراف و سرکوب اعتراضات تاکنون موفق نشود، بلکه با ارتباط مستقیم با اپوزسيون سایر بخشهای ایران و هماهنگی جهت رهبری اعتراضات، با ابراز همدردی و همصدایی با ملل بلوچ، آذری و عرب سعی در القاء یک مبارزه و یک هدف، یعنی سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی ایران داشت و همچنین با سازماندهی حرکتهای فشرده و هماهنگ اعتراضی با سایر احزاب و سازمانهای اپوزسيون در خارج از کشور، بە خصوص کشورهای غربی جهت حمایت و پشتیبانی از اعتراضات سراسری ایران، سعی کردند کانالها و آدرسهای معتبری جهت کسب اطلاع مجامع بین المللی و صدای رسای معترضانی باشند که رژیم با قطع تمام راه های ارتباطی و رسانەای با خارج از کشور، در صدد سرکوب و ارعاب خشونت بار آنها در خفاء بود. اکنون سیر مبارزات و اعتراضات دیگر مرزهای ایران را درنوردیده و روز بە روز در مجامع بینالمللی موجبات موضع گیریهای جدی علیه رژیم سرکوبگر جمهوری اسلامی را فراهم می آورد که در صورت امکان در مقالاتی دیگر بدان خواهیم پرداخت.
این مقالە در شمارە ٨٣٥ روزنامە کوردستان منتشر شدە است.