کوردستان میدیا

سایت مرکزی حزب دمکرات کوردستان ایران

دانشکده‌های من

00:45 - 18 آبان 1401

رضا دانشجو

ماکسیم گورکی نویسنده انقلابی شهیر و بنیانگذار رئالیسیم اجتماعی در ادبیات روسیه است، او یکی از تاثیرگذارترین نویسندگان تاریخ ادبیات نه تنها در روسیه بلکه در جهان است. نگاه عمیق و نقادانه گورکی به لایەهای زیرین جامعه و در واقع آنچه زیر پوست شهر اتفاق می‌افتد از او و کتابهایش تصویری کاملا باورپذیر ارائه می‌کند. صرفنظر از مکتب فکری او که ریشه در سوسیالیسم کارگری و مبارزات طبقه فرودست علیه روسیه تحت حاکمیت تزارها دارد، نوشتەهای گورکی برگردانی از واقعیاتهای جامعه و به نوعی زندگی در خود جریان وقایع است." دانشکدەهای من" اثری از ماکسیم گورکی است که حاصل تجربیات سال‌های جوانی اوست ، در این کتاب گورکی جوان که به امید تحصیل در دانشگاه راهی" قازان" می شود ، به خاطر شرایط اقتصادی تحصیل را نیمه کاره رها می‌کند و به ناچار به کار و زندگی کارگری تن درمی‌دهد. آنچه گورکی در طی این سالیان در ارتباط با آدمهای مختلف و در موقعیتهای مختلف می‌آموزد در نگاه گورکی جوان بزرگ‌ترین دانشگاه است. در واقع او این‌بار به دور از رویەهای مرسوم یادگیری در دانشگاه، بی واسطه و مستقیم در حال یادگیری از طریق تجربه انسانی است؛ این‌بار ابزار یادگیری نسخه کپی شده از رویدادهای جامعه نیست، بلکه یادگیری از طریق لمس حقیقتهای موجود در کف خیابان‌ها است. به عنوان نمونه در روایت فقر و تنگدستی خانوادەای که در ابتدای ورود به قازان با آنها زندگی می‌کند،گورکی می‌نویسد: "پیرزن مجبور بود معده فرزندان خود را که هر صبح بدون هیچ تفکری از او نان می خواستند فریب دهد، طبیعی است هر تکه نانی که از این خانواده نصیب من میهشد مثل تکه سنگی در معدەام سنگینی می‌کرد. برای همین هر صبح زود به بهانه یافتن کار از خانه بیرون می‌آمدم تا صبحانه را با آنها شریک نشوم."!!!

آری گورکی خوب فهمیده بود گاهی حقیقت را نه در کتابها و نه در دانشگاەها، بلکه بی واسطه می‌توان کف خیابان‌ها یافت، بعضی وقتها مطالعات اجتماعی و جامعه شناسی ناتوان از فهم آنچه رخ می دهد فقط به چند عدد و رقم یا فرضیه احتمالی ختم می‌شوند. گاهی سیر تحولات آنقدر سریع پیش می‌رود که فرصتی برای تحلیل و آنالیز آکادمیک نمی‌گذارد.گاهی خیابان خود دانشگاه است. انقلاب ژینا که با قتل حکومتی دخترکی پاک و معصوم آغاز شد اینک نه تنها جغرافیای ایران، بلکه جهان را درگیر کرده است. انقلابی که صاحبانش آنقدر متنوع و گستردەاند که برای فهم آن به جز کف خیابان‌ها جای دیگری نمی‌توان رفت. انقلاب ژینا، انقلاب رنگ‌ها و تفاوتهاست. انقلاب درد و رنجهاست که سال‌ها حکومت دیکتاتوری ولایت فقیه بر مردم تحمیل کرده است. درد و رنج‌هایی که آنقدر بزرگ شدەاند که از دختر پانزده شانزده ساله منتقد سیاسی ساختەاند، دخترکانی که حالا از حق انتخاب پوشش می‌گویند، از فساد و از تبعیض !!! برای واکاوی انقلاب ژینا نه خواندن  فلسفه سیاسی "هانا آرنت" کمک می‌کند نه دیدگاەهای انقلابی "کارل مارکس" به درد نمی‌خورد. برای فهمیدن انقلاب ژینا، باید حرفهای دانش آموزان مدرسه را شنید، باید به بغضهای چندین ساله کارگران" نیشکر هفت تپه" گوش فرا داد. برای تحلیل ترس نیازی به نظریەهای روانشناسی "شوپنهاور" نیست، باید از آنهایی که آگاهانه سمت گلوله می‌روند، معنای ترس را پرسید. درد و رنج را با تعالیم مسیح نمی‌توان توجیه کرد، باید از مادر ژینا پرسید معنای درد ‌رنج را، از مادر حدیث و سارینا، از "مادران آبان" و همه مادرانی که لالەهایشان پرپر شدند. دیگر خواندن بیانیەای فمینیستی توسط یک جمع چندنفری در روز زن پاسخ حقیقت این روزها نیست، حالا دخترکان عصر ارتباطات از طریق شنیدن و دیدن، به جای گفتن عمل می‌کنند آنها آگاهانه به جنگ همه هنجارهای دستوری رژیم ولایت فقیه رفته اند، شاید حتی اسم "کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان" را نشنیده باشند، آنها تبعیض را زندگی کردەاند. نسل جسوری که یادگرفته است به جای گفتن باید عمل کرد، با زبان دیگر با دیکتاتور سخن باید گفت. آری انقلاب ژینا یک دانشگاه تمام عیار است. دانشگاهی که در آن آگاهی در انحصار یک جریان خاص سیاسی یا فکری نیست بلکه به شکل گستردەای در تمامی تاروپود جامعه تکثیر شده است. برعکس تبلیغات موسوم رژیم ولایت فقیه آنچه این قشر آگاه شده به دنبال آن است بازتعریف زن به عنوان یک اهرم تعالی جامعه صرفنظر از نگاه جنسیتی است. اینجا می‌شود هرروز منتظر یک حرکت جدید بود یک نوآوری، آری هر روز می‌توان سلاحی برای نبرد علیه دیکتاتور یافت. این مردم راه مبارزه با دیکتاتور را به عدد درد و رنج و تبعیض سالیان یافتە اند. اینجا زن جنس مخالف نیست، اینجا زن سخنگوی برابری است. اینجا زندگی با همه سختی و دشواری‌هایش ادامه دارد، آزادی یک مفهوم فلسفی یا سیاسی نیست، آزادی امتداد زن و زندگی است سه گانەای برای رهایی و کنار هم بودن. اینجا خیابان نیست اینجا دانشگاه است محلی برای یادگیری و درک حقیقت ...

این مطلب در شمارە ٨٣٤ روزنامە کوردستان منتشر شدە است.