کوردستان میدیا

سایت مرکزی حزب دمکرات کوردستان ایران

فرسایش ماشین جنگ ‌افروزی تهران

01:02 - 18 آبان 1401

کیوان درودی

طبق اعلام خبرگزاری‌ "الحدث"، بانک‌های لبنان از پرداخت وجوه حساب سپرده شهروندان خودداری می‌کنند. این وضعیت چنان که گزارش شده شامل تمامی بانک‌های لبنان است و بسیاری از شهروندان برای مخارج و هزینه‌های بیمارستان نیز، با مشکل برداشت نقدی روبه‌رو هستند؛ به ‌طوری که در یک ‌ماە گذشته ده‌ها مورد نزاع میان کارمندان بانک‌ها و سپرده‌گذاران روی داده و این معضل امکان یورش عمومی به بانک‌ها را تقویت می‌کند. تنها کشوری که وضعیت مشابه را تجربه می‌کند، ایران تحت تسلط جمهوری اسلامی است. سقف برداشت نقدی روزانه از بانک‌های ایران به ٢٠٠ هزار تومان در ٢٤ ساعت کاهش یافته و تنها امکان استفاده از کارت هوشمند برای نقل ‌وانتقالات پولی وجود دارد، حربە‌ای کە گردش پولی را در درون نظام بانکی حفظ کرده است.  چنان که به‌ نظر می‌رسد، دو کشور در سراشیبی یک ورشکستگی قرار دارند و منشا این بحران نهایتا به دو سازمان تروریستی ختم می‌شود، سازمان سپاه پاسداران و سازمان حزب‌الـله! گروه‌هایی که خارج از مجموعه موسسات ساختار رسمی و "قانونی" عمل می‌کنند و منابع مالی آنها عمدتا با برداشت پنهان از بودجه عمومی و تجارت غیرقانونی روانگردان‌ها و اسلحه تامین می‌شود.

اما شنیده‌ها حاکی از گسست و فاصله‌گیری این دو سازمان است و اخیرا، همزمان با قیام سراسری در ایران، گزارشاتی از نشست لبنان و اسرائیل برای حل مناقشات حوزه انرژی و سرزمینی انتشار یافته، این موضوع در هفته گذشته به یک توافق انجامید و حزب‌اللـه نیز به عنوان بخشی از این توافق مقید به اجرای مفاد آن - ازجمله عدم ایجاد تنش و نزاع در میادین گازی و نفتی شد.

از آنجایی که وضعیت پولی و بانکی لبنان، ناشی عدم ثبات سیاسی و شفافیت مالی بوده و نقش حزب‌اللـه در این میان، قابل انکار نیست، گمان می‌رود این سازمان تصمیم به یک شیفت سیاسی گرفته باشد. جهشی که حتی اگر بنابه ادعای حسن نصراللـه به مثابه تعهد نباشد، در سطح یک مفاهمه نیز، جای بحث دارد و الزاماتی عملی در پی خواهد داشت.

وضعیت حزب‌اللـه پس از انفجار ذخایر آمونیاک متعلق به این سازمان و فاجعه انسانی و زیست‌محیطی وسیعی که آفرید، به شدت متزلزل شده و این گروه حتی با تهدید قضات موفق به تبرئه عوامل خود از این پرونده نشد. از آن زمان افکار عمومی لبنان حساسیت ویژه‌ای روی عملکرد و مشی سیاسی این گروه نیابتی جمهوری اسلامی دارد.

طبق برآورد وزارت خزانه‌داری ایالات متحده، حدود ٧٠٠ میلیون دلار از هزینه سالانه حزب‌اللـه لبنان را جمهوری اسلامی تامین می‌کند که نزدیک به ٧٠ درصد کل درآمد آن ارزیابی می‌شود. اما این روند در صورت دستیابی لبنان به ذخایر گازی و نفتی در نزدیکی مرز آبی با اسرائیل دستخوش تحول خواهد شد.

بدون شک در صورت عدم پایبندی این سازمان به توافق دولت لبنان و اسرائیل، بیش از پیش پایگاه اجتماعی خود را از دست خواهد داد و حتی در دورنمایی، با خطر جنگ داخلی مواجه می‌شود و هم‌اکنون یک اشتباه محاسباتی برای ورود به این قهقرا کافی به نظر می‌رسد.

چنان که پیداست، ارزیابی واقع‌گرایانه حزب‌اللـه در این مقطع بر بعد رویکرد ایدئولوژیک آن غلبه کرده، همان رویه‌ای که سپاه و جمهوری اسلامی نیز، بارها برای از سر گذراندن بحران‌های پیاپی پیش رو گرفته‌اند. پذیرش قطعنامه ۵٩٨ شورای امنیت که در ۲۹ تیر ۱۳۶۶، برای پایان دادن به جنگ‌افروزی جمهوری اسلامی صادر شد، یکی از مواردیست که با وجود تضاد و تعارض با مشی ایدئولوژیک، از سوی خمینی پذیرفته شد. بنابراین ظرفیت افراطی‌گری و اشاعه تروریسم این سازمان‌ها، در حالتی که موجودیتشان تهدید شود، بلااستفاده می‌شود و وضعیت معادلات منطقه نشان می‌دهد که حزب‌اللـه در لبه یک پرتگاه ایدئولوژیک قرار دارد و در صورت پافشاری بر رویه "اعتقادی" قطعا به سراشیبی بی‌بازگشتی وارد خواهد شد.

از سویی دیگر، عقب‌نشینی لفظی امیرعبدالهیان، وزیر خارجه جمهوری اسلامی در مقابل جمهوری آذربایجان حاکی از آن است که آنچه "خط قرمز تغییر مرزها" عنوان کرده بودند، چندان که وانمود کرده‌اند، سازش‌ناپذیر نیست. نشانه این عقب‌نشینی را می‌توان در لفاظی حسین سلامی، فرمانده سپاه پاسداران همزمان با برگزاری یک مانور در مرزهای آذربایجان و متعاقب آن، نام بردن از این مانور به عنوان یک رویه معمولی از طرف سعید خطیب‌زاده، سخنگوی وزارت خارجه رژیم، جست.

این مقام رسمی پس از انتقاد مقامات آذربایجانی در رابطه با تنش‌آفرینی مرزی، گفت: "مانور انجام‌شده از سوی کشورمان در مناطق مرزی شمال‌غرب یک موضوع حاکمیتی است و برای آرامش و ثبات کل منطقه انجام می‌شود."

جمهوری اسلامی در ابتدای جنگ قره باغ با صراحت از طرف آذربایجانی حمایت و مناطق مورد مناقشه این کشور با ارمنستان را "اراضی اسلامی" توصیف کرد. پرواضح است که جانبداری در قره‌باغ، از نظر سیاست خارجی توجیه‌پذیر نبود و جمهوری اسلامی از موضع ضعف، اصل بی‌طرفی در جنگ میان دو کشور مستقل را نقض کرده است. این ضعف اما، با قوت گرفتن انسداد کامل کریدور مرزی "زنگه زور" تبدیل به یک ابربحران برای رژیم شد و هم‌اکنون، ایران را در یک موقعیت انفعالی ژئوپولتیک قرار داده است.

چنان که به نظر می‌رسد، رژیم در پاسخگویی به توقعات توسعه ارضی افراطیون داخلی و خارجی سمپاط خود نیز، با شکست مواجه شده و بسیاری از آنان نسبت به برآوردهای ایدئولوژیکی قبلی خود از توان سپاه پاسداران، با دیده اکراه می‌نگرند.

با این حساب، آنچه بازوی سرکوب داخلی و جنگ‌افروزی منطقه‌ای رژیم به عنوان "اقتدار" یاد می‌کرد، با یک سد محکم روبه‌رو شده و برون‌رفت از آن با توجه به وضعیت متزلزل داخلی در یک‌ماهه گذشته، بعید به ‌نظر می‌رسد. همچنین، گزینه فرار به جلو و برافروختن جنگ نیز، همچون گذشته نتایج قابل پیش‌بینی نخواهد داشت و ممکن است برخلاف هدف‌گذاری مطلوب که همانا بروز احساسات ملی‌گرایانه است، ورق را بازگرداند و فشار داخلی را علیه دستگاه سرکوب مضاعف کند.

از دیگر سو، واکنش‌ها به حملات هوایی علیه کوردستان عراق نیز، نشان داد که این اقلیم با آنچه جمهوری اسلامی "منشا تهدید امنیت" می‌خواند، فرسنگ‌ها فاصله دارد و این ادعا نظر افکار عمومی داخلی، یک پروپاگاندا برای لاپوشانی بحران مشروعیت بیش نیست.

چنانچه حملات مستقیم حوثی‌ها علیه تاسیسات نفتی عربستان را به عنوان گزینه آتی نظام برای فرار از بحران مفروض بداریم، دلایل کافی برای امکان کسب نتیجه از این اقدام هم وجود ندارد، خلاصه اینکه سعودیه و کشورهای عربی با جدیت در حال عملیاتی کردن سامانه پدافند یکپارچه هستند و آسمان خود را به روی اسرائیل یکی پس از دیگری می‌گشایند. چنانچه این برآورد را با نیاز شدید حوثی‌ها به برون‌رفت از بحران در نظر بگیریم که رو به ضعف نهادن جمهوری اسلامی آن را تشدید کرده، متوجه خواهیم شد که مناسبات رژیم با گروه‌های نیابتی خود، دچار چندپاره‌گی منافع شده و احتمالا این امر به واگرایی جریانی آنچه "جبهه مقاومت" نامیده‌اند، منتهی می‌شود.

ورای این معادلات، دخالت سپاه پاسداران در اوکراین که در مقام یک متحد راهبردی غرب نقش‌آفرینی می‌کند، فشارها علیه جمهوری اسلامی را افزایش داده و یک پانورامای تاریک با عواقب ناپیدا را پیش‌روی ترسیم می‌کند. تمامی این موارد نشان می‌دهد که ماشین جنگ‌افروزی خارجی، همانقدر دچار اصطکاک و استهلاک گشته که دستگاه سرکوب داخلی فرسوده شده است و تنها امید جمهوری اسلامی یک سازش پنهانی، مشابه نشست‌های پیشابرجامی عمان است. گزینه‌ای که غرب - حداقل در صورت تداوم روند کنونی در خیابان‌های داخل - اشتیاقی به استقبال از آن ندارد، اگرچه در کلیت خود منتفی به نظر نمی‌رسد.

این مطلب در شمارە ٨٣٤ روزنامە کوردستان منتشر شدە است.