آیت روحانی
امروزه اغلب افراد در محیطهای شهری زندگی میکنند و آنچه مسلم است این است که در فضای زندگی شهری رفع نیازها از طریق تعاملات متقابل افراد با یکدیگر صورت میپذیرد. لذا آنچه در روند این نوع زندگی ضروری به نظر میرسد، قاعدهمند ساختن روابط افراد در جامعهی شهری به جهت جلوگیری از هرجومرج و بیثباتی در جامعه است.
شهروندی را قالب پیشرفته "شهرنشینی" میدانند. به باور برخی از کارشناسان، شهرنشینان هنگامی که به حقوق یکدیگر احترام گذاشتە و به مسئولیتهای خویش در قبال شهر و اجتماع عمل نمایند به "شهروند" ارتقاء مییابند.
شهروندی تا پیش از این در حوزه اجتماعی شهری بررسی میشد اما پس از آن شهروندی مفاهیم خود را به ایالت و کشور گسترش دادهاست، اگرچه امروزه بسیاری به شهروندی جهانی نیز میاندیشند. شهروندی امروزه کاربردها و معانی و برداشتهای مختلفی دارد.
تعریف حقوق شهروندی
به طور کلی حقوق شهروندی را میتوان به مجموعه قواعد حاکم بر روابط اشخاص در جامعهی شهری تعریف نمود. حقوق شهروندی جز حقوق ذاتی و فطری انسانها است. همچنین این حقوق غیر قابل انتقال و تجزیهناپذیر است، به این صورت که عناصر آن لازم و ملزوم یکدیگرند. حال این حقوق شهروندی به چه افرادی تعلق میگیرد؟
یک شهروند یک عضو رسمی یک شهر، ایالت یا کشور است. این دیدگاه، حقوق و مسئولیتهایی را به شهروند یادآور میشود که در قانون پیشبینی و تدوین شده است. از نظر حقوقی، جامعه نیازمند وجود مقرراتی است که روابط تجاری، اموال، مالکیت، شهرسازی، سیاسی و حتی مسائل خانوادگی را در نظر گرفته و سامان دهد. از این رو از دید شهری موضوع حقوق شهروندی، روابط مردم شهر، حقوق و تکالیف آنان در برابر یکدیگر و اصول و هدفها و وظایف و روش انجام آن است. همچنین نحوه اداره امور شهر و کیفیت نظارت بر رشد هماهنگ شهر است که میتوان به عنوان مهمترین اصولی بدانیم که منشعب از حقوق اساسی کشور است.
در واقع حقوق شهروندی آمیختهای است از وظایف و مسئولیتهای شهروندان در قبال یکدیگر، شهر و دولت یا قوای حاکم و مملکت و همچنین حقوق و امتیازاتی که وظیفه تأمین آن حقوق بر عهده، مدیران شهری (شهرداری)، دولت یا به طور کلی قوای حاکم میباشد. به مجموعه این حقوق و مسئولیتها، "حقوق شهروندی" اطلاق میشود.
فدرالیسم
فدرالیسم از ریشه لاتین ف ئ دوس به لاتین: foedus یا foederation به معنای اتحاد یا قرارداد یا توافق و پیمان، یک مفهوم سیاسی است که در آن گروهی از واحدها (ایالات، استانها، کشورها و…) به یکدیگر متعهد شدهاند و به نمایندگی از آنها یک حکومت مرکزی وجود دارد. اصطلاح فدرالیسم همچنین برای توصیف یک سیستم حکومتی به کار میرود که در آن حق حاکمیت، مطابق قانون اساسی بین یک قدرت حکومت مرکزی و واحدهای سیاسی تشکیل دهنده آن (مانند ایالتها یا استانها) تقسیم شدهاست. فدرالیسم، نظامی بر مبنای قواعد دموکراسی و نهادها و سازمانهایی است که در آنها قدرت اداره کشور، بین حکومتهای ملی و ایالتی یا استانی تقسیم شدهاست و آنچه که اغلب فدراسیون نامیده میشود را ایجاد میکند و طرفداران آن "فدرالیست" نامیده میشوند. از این رو، همکاری و اتحاد گروهها و واحدهای گوناگون در راستای تشکیل واحدهای بزرگتر برای تأمین اهداف مشترک را "فدرالیسم" گویند فدرالیسم در شکل کلاسیک آن نوعی تمرکزگرایی سیاسی محسوب میشود که از بهم پیوستن واحدها یا کشورهای مجزا و مستقل برای تشکیل یک واحد سیاسی یا کشور جدید است.
بر اساس پیشنهاد برخی، سیستم حکومتی فدرالی پیوسته، برای جلب رضایت ایالتها، ملتها و اقلیتهای استقلالطلب جهت آسانسازی شکلگیری کشوری جدید یا پایداری و جلوگیری از تجزیه عرضه گردیده است.
در کانادا فدرالیسم نوعآ در مقابله با جنبشهای جدایی طلب اعمال میشود. دولتهای آرژانتین، برزیل، استرالیا، هند و مکزیک نیز در میان سایر کشورها بر اساس اصول فدرالیسم اداره و سازمان دهی شدهاند.
یک کشور فدرال ممکن است تنها شامل دو یا سه بخش داخلی باشد، همانند بلژیک یا بوسنی و هرزه گوین. عمومآ دو حالت افراطی در فدرالیسم میتواند مورد تمایز قرار گیرد. در یک حالت، دولت فدرال بسیار قوی است و اغلب کاملآ یکپارچه است و تنها چند قدرت خاص برای دولتهای محلی در نظر گرفته شده است ولی در دیگر حالت افراطی، دولت ملی با قدرتهای محدود ممکن است تنها در اسم دولت فدرال باشد در حالی که در واقع یک کنفدراسیون باشد.
در سال ۱۹۹۹ دولت کانادا، مجمع فدراسیون را به عنوان یک شبکه بینالمللی برای تبادل بهترین کارکردهای فدرالیسم بین کشورهای فدرال و کشورهایی که در حال فدرالی شدن هستند بنیان نهاد. مقر اصلی مجمع فدراسین در اتاوا است. دولتهای همکار در مجمع فدراسیون شامل، استرالیا، برزیل، کانادا، اتیوپی، آلمان، هند، مکزیک، نیجریه و سوئیس هستند.
با توجە بە این موضوعاتی کە در بالا ذکر شد، حال میدانیم هرکدام دارای چە ویژگیهایی هستند. و بە احتمال بسیار زیادی متوجە شدەایم کە با توجە بە درک واقعبینانەی کشور ایران کە دارای ویژگیهایی منحصر بە خود هست با وجود تکثر ملیتی، فرهنگی، زبانی، تاریخی، جغرافیایی، دینی و مذهبی کە دارد، وهمچنین تاریخ خونینی کە در این کشور برای رهایی از یوغ ستم ملی، جنسیتی، دینی و مذهبی کە دارد، نمیتون انکار و بە سادگی از آن گذشت.
همانگونە کە بە آن اشارە کردیم در آزادیهای فردی و حقوق شهروندی احتمال ظهور دیکتاتور مخصوصآ در ایران بسیار زیاد است. و هیچ گارانتی وجود ندارد کە فرد یا گروهی از این کشور بە دیکتاتور دیگری تبدیل نشوند.
اما در فدرالیسم چون قدرت در میان ایالت یا منطقەای تقسیم میشود، تمام قدرت در مرکز متمرکز نمیشود احتمال ظهور دیکتاتور حتی بە صفر میرسد.
مسئلە حائز اهمیت تر این موضوع است کە در همین سیستمهای فدرالی تمام آن آزادیهای فردی و حقوق شهروندی نیز مد نظر و وجود دارد چون پایبندی بە دموکراسی و حقوق بشر بە معنای واقعی وجود دارد.
اما نکتە جای تآمل و نگرانی این است کە بیشتر اشخاص و گروهایی اپوزیسیون ایرانی خارج، بر دموکراسی مخصوص خود و حقوق شهروندی تاکید و پافشاری میکنند، و هر پروژە و یا هر برنامەای بە غیر از این را بر نمیتابند و آنرا تلاش برای تجزیە قلمداد میکنند.
چون اساسآ آنها خود محوری و تمرکز قدرت در مرکز را راە حلی برای آسمیلە کردن ملیتهای غیر خودی و اگر هم نشد همانند رژیمهای پیشین دست بە کشتار و نسل کشی بدهند.
شارل دوگل اولین رئیس جمهور فرانسە چنین میگوید:
دوگل یک نظامی بود و از زمان جنگ جهانی دوم از نزدیک شاهد شیوه عملکرد سیاستمداران بود. او به این باور رسیده بود که سیاستمداران همیشه از یک سری الگوهای سنتی برای اداره کشور تبعیت میکنند و همین امر سبب ضعف کشور میشود که نمونه آن شکست فرانسه از آلمان نازی بود. او به این باور رسیده بود که اگر فردی خارج از دنیای سیاست وارد میدان شود، به علت وسعت دید میتواند نتیجه بهتری بگیرد. اما رویدادهای مه ۱۹۶۸ فرانسه به او نشان داد که هر زمان که افراد خارجی سعی در ورود به سیاست کنند یا دوام چندانی ندارند یا خودشان یک سیاستمدار کلیشهای میشوند. دوگل در سال ١٩٦٩ استعفا داد؛ اما برعکس بسیاری از رهبران جهان خانواده او پس از مرگش وضع مالی مناسبی نداشتند. در همین دوران بود که دوگل این جمله معروف خود را بیان کرد.
متآسفانە ایران هم غیر سیاسیون و سیاست مداران کلیشەای و سنتی را بارها تجربە کردە است و هرکدام از اینها منجر بە دیکتاتوری و استبداد شدە اند.
مطلبی کە باید مرکزگرایان بە آن واقف باشند این است کە ملت کورد برای دفاع از خود و سرزمینش از تمام شیوەهای مشروع استفادە خواهد کرد، همانگونە کە در تاریخ شاهد آن بودەاید در کوهستان، در دشت، در تپە ها، در شهر و روستاها جنگیدیم و خواهیم جنگید تا رسیدن بە حق و حقوقمان.
تقلیل دادن خوستەهای ملل تحت ستم ایران بە آزادیهای فردی و حقوق شهروندی نتیجەای جز جنگ و خونریزی و نآرامی و هدر دادن بودجەی مملکت و همچنین کنار گذاشتن پتانسیلی کە این ملتها دارند برای پیشرفت، آبادانی... در پی نخواهد داشت.
اشخاص و یا گروهایی کە دم از تمامیت ارضی و یکپارچگی میزنند، اگر واقعا بە این گفتەهای خود باورمند هستند، باید این سیستم فدرالی را بە ملل تحت ستم ایرانی پیشنهاد میکردند کە از رو اجبار بە فکر جدای و استقلال نیفتند.
بە امید اینکە بتوانند باردیگر تاریخ را تجربە نکنند و بە فکر ایرانی با سیستمی غیر متمرکز، پیشرفتە و نمونەای برای کشورهای منطقە باشند.
این مطلب در شمارە ٨٣٤ روزنامە کوردستان منتشر شدە است.