بخش تکان دهنده این فاجعه این است که این فوبیا از کوردها که خبر از فتوای خمینی و جنگ علیه کوردستان داد، بخش مهمی از روان ایرانیان امروزی است.
زیرا کوردها همواره صریح ترین منتقدان نظام در تهران بوده اند. آنها برای مواضع خود در برابر حاکمان ظالم تهران هزینه های سنگینی را به جان خریده اند.
این فوبیای غیرمنطقی از کوردها و کوردستان تا حد زیادی بر دیدگاه فارسی در مورد کوردها در ایران حاکم است.
در ۲۵ شهریور ١٤٠١، یک دختر جوان کورد به نام ژینا (مهسا) امینی بر اثر ضرب و شتم در بازداشتگاه گشت ارشاد ایران در بیمارستان جان باخت. در ویدئویی که به طور گسترده از مراسم خاکسپاری ژینا به اشتراک گذاشته شده است پدرش فریاد می زند: «این دختر کوردستان است، فرزند کسانی است که خواستار آزادی هستند. او نماد مقاومت است. امروز زنان کوردستان نماد مقاومت برای همه جهان هستند".
مرگ او و سخنان پدر داغدارش آتش جنبش اعتراضی به رهبری زنان و جوانان در کوردستان را برانگیخت که سراسر ایران را فرا گرفت و یک جنبش همبستگی جهانی برای زن، زندگی و آزادی را آغاز کرد. به گزارش گروه حقوق بشری هرانا، واکنش خشونت آمیز ایران به اعتراضات منجر به کشته شدن بیش از ٢٤٨ معترض و دستگیری بیش از ١٢٥٧٥ تن دیگر شده است.
چند روز پس از شروع تظاهرات، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران، با پرتاب موشک و حملات پهپادی علیه مقرات احزاب مخالفان کورد، اقدام نظامی در آن سوی مرز انجام داد. در این حملات ٥٨ نفر زخمی و ١٣ نفر دیگر از جمله کودکان، یک نوزاد و یک مادر باردار جان باختند.
به گزارش رویترز، مقامات ایرانی و رسانه های دولتی این حمله وقیحانه را به این دلیل توجیه کرده اند که گروه های اپوزیسیون کورد از پرونده امینی به عنوان بهانه جدایی کردستان از ایران استفاده میکنند.
تداوم نظامیسازی و فقر اقتصادی کوردستان ایران و زندانی کردن و اعدام کوردها بر اساس همین اتهام تجزیهطلبی عقلانی میشود.
بسیاری از تحلیلگران از اینکه ایران کوردها را مقصر میداند و به نیروی نظامی غیرقابل توجیه علیه آنها متوسل میشود، متعجب بودند. با این حال، برای کوردها، این حمله قابل انتظار بود، زیرا این سرنوشت بد آنها بوده است که هدف و قربانی دولت ایران باشند: "دولتی که به هجوم خود به کوردها از طریق زندان، اعدام و ترور غیرموجه ادامه می دهد".
داستان کوردها در ایران شبیه داستان برادرانشان در عراق، ترکیه و سوریه است. کورد بودن در ایران مساوی با جنایتکار بودن است. دفاع از هویت و دفاع از حقوق زبانی، سیاسی یا اقتصادی شما می تواند شما را به زندان انداخته و یا اغلب اعدام کند. کوردها با حقوق اندک و فرصتهای اقتصادی اندک، گزینههای کمی جز ایستادگی در برابر رژیم کە خطر مرگ دارد را در پی نخواهد داشت.
جنایات جمهوری اسلامی ایران علیه کوردها در ایران گسترده است، زیرا کوردها همواره صریح ترین منتقدان نظام در تهران بوده اند. آنها برای مواضع خود در برابر حاکمان ظالم تهران هزینه های سنگینی را به جان خریده اند. آنها حتی پس از فتوای خمینی علیه کردها در سال ١٩٧٩، دست به شورش همه جانبه علیه رژیم خمینی زدند.
کوردها از بدو تشکیل جمهوری به مخالفت با رژیم پرداختند و در مقابل حکومت خمینی ایستادند. در سال ١٩٧٩، خمینی به قدری از کوردها می ترسید که در اولین هفته خود به عنوان رهبر ایران بیش از ٧٥ میلیون دلار درآمد نفتی را به آنها پیشنهاد کرد تا وفاداری آنها را بخرد و شورش کوردها را دفع کند. زمانی که کوردها از پیوستن به جمهوری اسلامی او خودداری کردند، او علیه آنها فتوا داد و به جنگ کوردستان رفت.
بخش تکان دهنده این فاجعه این است که این فوبیا از کوردها که خبر از فتوای خمینی و جنگ علیه کوردستان داد، بخش مهمی از روان ایرانیان امروزی است.
در خارج از ایران، رسانه های فارسی و حتی بسیاری از معترضانی که برای حقوق بشر و پایان دادن به رژیم مبارزه می کنند، در این ترس از کوردها سهیم هستند. آنها اغلب سعی می کنند کوردها را مرعوب کنند و حتی با زور پرچم کوردستان خود را پایین بیاورند و وقتی کوردها اصرار دارند در مورد حقوق خود صحبت کنند، به آنها گفته می شود که از این حرف نزنند و متحد بایستند. این تلاش برای ساکت کردن کوردها حتی در دیاسپورا، جایی که آزادی بیان و سایر حقوق دموکراتیک توسط قانون تضمین و محافظت میشود، نشان میدهد که این فوبیا چقدر غیرمنطقی اما عمیقاً در روان ایرانیان ریشه دارد.
این فوبیای غیرمنطقی از کوردها و کوردستان تا حد زیادی بر دیدگاه فارسی در مورد کوردها در ایران حاکم است. این فوبیایی است که سرکوبگران در سراسر خاورمیانه در آن سهیم هستند و از آن به عنوان توجیهی برای انکار حقوق و هویت کوردها استفاده می کنند. این فوبیا از یکسان سازی اجباری، کشتارهای فراقانونی، بازداشت غیرقانونی و افزایش امنیت کوردستان خبر می دهد.
بنابراین، ساختارشکنی و خنثی کردن این پدیده به منظور پایان دادن به آزار و اذیت عمدی، غیرمنطقی و ناموجه مردم کورد، اساساً مهم است. تنها از طریق غلبه بر این فوبیا و پایان دادن به مفاهیم منفی برچسب جدایی طلبی است که مردم فارس ایران می توانند وحدت و تفاهم پایدار با کوردها، بلوچ ها و سایر جوامع قومی در ایران ایجاد کنند. این وحدت برای سرنگونی حکومت دین سالار آیت الـله ها و ایجاد یک ایران فراگیر و واقعاً دموکراتیک ضروری است.
نویسندە:
هلمت پالانی
فعال حقوق کورد