پرویز جباری
جنبشی در ایران در جریان است که ریشه در هویت، تاریخ و تلاشهای مبارزاتی مردمان جغرافیای ایران برای آزادی،عدالت و پیشرفت دارد. این هویتها در میان مردم، نیروهای سیاسی، ملیتها و گروههای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و غیره را در بر می گیرد. نیروها در بیرون از ایران و پیشاهنگی زنان و جوانان در داخل، میراثدار و نماینده تجربەها، سوابق و مسیر های طی شده را دارند که امروز در برابر تمام تهدیدها، فتنەها، فشارها، بازیهای کثیف و نقشەهای جمهوری اسلامی برای ایجاد اختلاف و به انحراف بردن جنبش انقلابی مردم، کماکان موفق بوده و حاکمیت در بیشتر زمینەها ناکام و ناموفق بوده است. ما با جامعەای سرکوب شده روبرو هستیم که خفقان و استبداد دینی با چهره خشن و بد طینت خود، تمام لایەهای آن را دربر گرفته است. جمهوری اسلامی در پی سالها حاکمیت ایدئولوژیک براین مردم و این خاک توانست با بهره گرفتن از آموزەهای ایدئولوژیک خود از اسلام و یک قرائت فاشیستی از مذهب، سیاست و قدرت، تباهی و سیاهی را به لایەهای حیات اجتماعی و زیستی جامعه تسری دهد. خشم، نفرت، کینه، تحقیر و تبعیض را در جامعه برای اهداف خود و در راستای تداوم حاکمیت و قدرت مذهبی به کار بگیرد. نتایج و خروجی این شیوه از حاکمیت دینی که با روح و فلسفه آموزشی، اخلاقی و اجتماعی دین در تعارض میباشد. گرفتن زندگی و کرامت از مردم و از بین بردن پایەهای احساس اجتماعی از انسان برای زندگی، امنیت، آرامش و امید برای امروز و فردا در ایران بوده است. این جنبش که با موتورهای قوی و پر توانی چون زنان، جوانان ، دانشجویان و هویتهای ملی و اجتماعی آغاز شده و در حرکت است، آمده است تا زندگی به تاراج رفته مردم را دوباره پس بگیرد. این همان جدال و مبارزه انسان است در ایران برای زندگی، زندگی به گروگان گرفتە شده از سوی فقیهان سیاسی. مردم آمدەاند تا با فریادی نو، گفتار و کلامی تاثیر گذار و ماندگار که میتواند خود تعریف جدیدی از مناسبات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی را در جامعه بنا کند، زندگی به تاراج رفته و هویتهای به گروگان گرفته شده توسط دستگاه مذهبی را بازپس بگیرند.
ویژگی، نشانەها، رفتارهای معترضین را وقتی رصد می کنیم با هویت و عنصرانرژی انقلابی روبرو می شویم. اساسا انقلاب در سنت تاریخی خود حامل اندیشه، گفتمان نوین، فلسفه اجتماعی و سیاسی برای حرکت جامعه می باشد. جنبشهای انقلابی دارای خروجی آتشفشانی از انرژی و توانی هستند که مراحل مختلف انقلاب را به پیش میبرند. ما امروز با این ویژگی از جنبش انقلابی در ایران روبرو هستیم. نیروهای اجتماعی با تاکید بر تجربه مبارزاتی به روشنی و با تدبیر، شاهد بهره گرفتن از این انرژی و توان انقلابی هستند. نیروی انقلابی با تاثیر از گفتمان دموکراتیک که ریشه در شعارها و گفتار سیاسی ـ اجتماعی امروز جامعه دارد در ابعاد و جبهەهای مختلف شاهد بهره گرفتن از نیروی تحول خواه برای تغییر، دگرگونی، آفرینش، ساختن و بنا کردن نظم نوین است. دقیقا وقتی این انرژی نیروی انقلابی را در بر می گیرد و یا نیروی انقلابی در خود این انرژی را احساس می کند، جامعه گام به سوی تغییر بنیادی و زیرورو کردن نهادها، تشکیلات، ارزشها، بنیادها و نظم حاکم برمی دارد. امروز در رفتارها، ابتکارات، نوآوریها، همبستگیها، توافقهای نانوشته میان نیروها و نگرانیها برای تداوم اتحاد و همگرایی، نشانەها و نمودهای انرژی انقلابی را شاهد هستیم. در این مرحله از جنبش یک نوع خشم انقلابی دیده می شود که در صدد پاسخ دادن به تمام سالهای سرکوب و تحقیر از سوی حاکمیت دینی است. این خشم و اعتراض نهفته در ضمیر خفته جامعه بیدار شده است. بیداری با صدای رسا در میان گروەهای اجتماعی حاضر در جامعه برای آوار نظم ارتجاعی و فاسد در تمام زمینەها . بیداری بعد سالها سرکوب و نقشه از سوی نهادهای قدرت برای خنثی کردن و به حاشیه کشیدن مردم از روند مناسبات اجتماعی و سیاسی جامعه. اما امروز موج و گسلهای اجتماعی به شکل گسلهای دیگری بر طول و عرض اجتماعی تاثیر گذاشته و باعث حرکت و تکانهای آنان برای شناور شدن در بستر اجتماع شدە اند. هر کدام از این گسلها گروهی از نیروهای اجتماعی، هویتی، جنسی، سنی، مذهبی، طبقاتی و غیره را نمایندگی می کنند. از آنجا که این جنبش انقلابی با هویت و گفتمان اجتماعی ریشه در زندگی و کرامت انسانی به تاراج رفته توسط الگوی نظام دینی دارد میل به بنا کردن یک جامعه دموکراتیک و نوگرا دارد. جامعەای با تاکید بر ارزشهای انسانی، اخلاقی و حقوق بشری متناسب با روح و روان یک انسان مدرن و دموکرات. تحقق این امر در مراحل مختلف بر محور نیروی انقلابی است که فضای ذهنی و میدان این نیروی انقلابی با ترکیب مختلف خالق و راوی انرژی انقلابی، بنا کننده ذهنهای نو برای زندگی است. در این مرز و بسیاری از مرزهای دیگر است که قرائت حکومتی جمهوری اسلامی از دین در تقابل با فهم و درک مردم از دین و زندگی قرار میگیرد. این تقابل در هیچ جبهه ای در اختیار رژیم نیست. فضا و افکار عمومی در اختیار نیروی معترض، شورشی و مخالف است. تسلط بر این فضا از لحاظ ذهنی و عینی پتانسیل را برای مانور انرژی انقلابی مهیا کرده است. ریشه اعتراض وتداوم آن در حرکت انقلابی مستمر با بهره گرفتن از تنوع فرهنگی و هویتی، انرژی انقلابی را به مرحله باز تولید میرساند، که خود از منابع مختلف درونی دوباره تجدید می شود. این نیرو در مسیر و برای تغییر و نیز دفاع از ارزشها و خواستهای انقلابیون باید وارد فاز سرنگونی گردد. اساسا در مطالعه رفتار شناسی واجتماعی بر روی رفتارهای انقلابی به این مورد اشاره می کنند که نیروی انقلابی با توان و انرژی ویژه به فاز سرنگونی رژیم حاکم منتهی می شود و در مراحل بعدی این انرژی به پروسەهای دفاع و ساختن از نظام ارزشی خود وارد می شود. اگر به صورت مشخص در رفتارهای اعتراض در مناطق مختلف توجه شود به روشنی مشخص است این رفتارها نمودهای همان جهش انرژی انقلابی است که در صدد تغییر بنیادی است. در این مسیر هماهنگیهای ذهنی و گستردگی مطالبات و تفاوت جنسی و هویتی این مطالبات با ارزشهای نظم حاکم به نوعی است که تمام راههای گفتوگو و تفاهم را بسته است. تفاوتها در جامعه بینیها و ارزشهای اخلاقی و انسانی دو دیدگاه میباشد. این شکاف نگاەها و عمق برداشت از مفاهیم در میان نظم متزلزل حاکم و نیروی اجتماعی خواهان تغییر و دگرگونی، خود به تشدید انرژی انقلابی کمک میکند. این تشدید انرژی در نمادها و نمودهای گوناگون با بهره گرفتن از فضاهای سیاسی و اجتماعی، رژیم جمهوری اسلامی را دچار سردرگمی و پریشانی رفتاری در تقابل با انقلابیون کرده است. رژیم در وضعیتی قرار گرفته است کە نمی تواند هیچ گونه دفاعی از گفتمان ایدئولوژیک و فقهی خود داشته باشد. اعتماد مابین قدرت و مردم بنا به دلایل بسیار زیاد در طی چند دهه از حاکمیت دینی از بین رفته است. در دوران جنبش انقلابی ژینا این موضوع اعتماد بین حاکمیت و قدرت به صورت بسیار شدید ضربه دیده است. ما به مرحلەای رسیدەایم که گفتار و رفتار نظم حاکم برای ایجاد مجدد اعتماد و نظم عمومی دوباره به ضرر خود عمل می کند. در این مسیر به یک سیکل ضرر دهنده برای حاکمیت تبدیل شده است. این مرحلەای است که در آن برای نیروهای درگیر در سیاست هیچ راه برگشتی برای هیچ کدام از آنها در عرصه سیاست موجود متصور نیست. چرا که انرژی و روح انقلابی که وارد فاز فعال و بیداری شده است به نوعی عمل میکند که یادآور عبور از ارزشها و مفاهیم رژیم موجود می باشد. وقتی مطالبات بعد از این همه سال انباشته شده باشند و به آنها پاسخ منطقی و مستدل داده نشده باشد. در پروسه سرکوب و تحقیر توسط نظم و گفتمان حاکم، همین مطالبات که از جنس معیشتی، صنفی، فرهنگی، حقوقی، اداری، مالی، اقتصادی، زیست محیطی، فساد و غیره بوده است در چنین فضاهایی از روح انقلابی تاثیر میگیرند و در یک پروسه خشم و عصیان، کلیت نظام حاکم را به چالش میکشند. هر کدام از این خواستهای اجتماعی ـ سیاسی با متعلقات خود به موتور در حال حرکت جنبش انقلابی انرژی میرسانند. در بستر عمل ما شاهد گستردگی، هماهنگی، همخوانی، عمل و ابتکاری هستیم که با بهره گرفتن از شعار " زن، زندگی، آزادی " به صورت مشخص شاکله نظام فقهی، قضایی، گفتمانی و هویتی مذهبی را نشانه گرفته است. این گفتمان برای بقا و بنا کردن نظم خود و ارزشهای انسانی نهفته در آن نیاز به عبور کردن از جمهوری اسلامی ایران می باشد. اگر جمهوری اسلامی سقوط کند، که بی شک سقوط خواهد کرد. ولی روش و شیوه سقوط تا اندازەای نامعلوم و قابل پیش بینی نیست. اما در هر صورت این گفتمان امروز، ایران جدیدی را بنا خواهد کرد که از ماهیت و هویت سنتی و تاریخی که ما از ایران داریم تفاوت خواهد داشت. مفاهیم و ارزشهایی بنا خواهند شد که در گفتمانهای حاکم بر این جغرافیای سیاسی سابقه نداشته است. سکولاریسم در سیاست و دولت و دیگر نهادهای اجتماعی به صورت پر رنگ بازتاب خواهد داشت. اقتدارگرایی در مفاهیم و ارزشهای ایدئولوژیک و کلان گفتمانها در عرصه مذهب و ایران گرایی از بین خواهد رفت. اگر چنانچه این رژیم دچار سقوط هم نشود بنا به هر دلیل، به دوران قبل از جنبش ژینای کوردی بر نخواهد گشت. ارزشها، مبانی حکومتی، مشروعیت فقهی و بنیادهای اقناع و پذیرش اجتماعی، سیاسی و هویتی آن از بین رفته و یا هر روز دچار ریزش تزلزل درونی خواهد شد. بازسازی وجه درونی و بیرونی برای آن ممکن نخواهد بود. اگر تصمیم به بقای خود هم داشته باشد ناچارا و ضرورتا به تغییر هویت و گفتمانی خود دست خواهد زد. در تداوم این بقای اجباری، ناخواسته و تحمیلی دیگه نمیتوان آن را جمهوری اسلامی ایران تعریف کرد. دچار بی هویتی و عبور از خود خواهد شد. این وضعیت جمهوری اسلامی و پیروان اعتقادی آن را به تنش درونی،هویتی، گفتمانی و جنگ بقا و قدرت در درون خود خواهد کشاند.
این مقالە در شمارە ٨٣٤ روزنامە کوردستان منتشر شدە است.