اژین حسینی
از زمان آغاز قیام ژینا، نیروهای سرکوبگر رژیم اسلامی ایران نزدیک بە ٥٠٠ معترض، از جمله دهها کودک را در خیابان کشته و هزاران نفر را دستگیر و زندانی کردەاند و اما مردم آزادیخواە همچنان با تاب و توان بیشتر در مسیر آزادیخواهی گام بر میدارند و در برابر هرگونه سرکوب و کشتار در خیابان مقاومت کردهاند، تا جایی کە رژیم اسلامی هر لحظە خود را نزدیکتر بە پایان و سرنگونی میبیند و اینک در آخرین تلاش برای نجات خود از سقوط، چنگ بە طنابدار آویختە و شروع به اعدام دستگیرشدگان کرده است با این هدف کە انقلاب را به انحراف کشانده و خاموش کند.
در این شرایط و لحظات بسیار حساس کە رژیم، مرگ حاکمیت دیکتاتوریش را در تداوم قیام مردم در خیابان میبیند از طرفی میخواهد با اعدام مبارزان فضای سرکوب را تشدید کند تا مردم بە خیابان نیایند و از سوی دیگر با انحراف مسیر افکار عمومی سعی بر تغیر مسیر انقلاب، و خاموشی آن دارد.
حکم اعدام معترضان انقلاب ژینا، حکم سیاسی است نه قضایی
اعدام در اصل و در نفس خود باعث ایجاد رعب و وحشت میشود و آنان بر اين گمانند که مردم با دیدن صحنه اعدام و یا شنیدن خبر آن دچار وحشت و اضطراب میشوند. از همین رو با بکارگیری این تاکتیک در این موقعیت بحرانی سعی بر این دارند مردم مبارز را در دام خود قرار دهند تا انقلاب را به انحراف کشانده و فریاد "مرگ بر دیکتاتور" را بە "نە بە اعدام" و التماس بخشش از "دیکتاتور" تبدیل کنند. هدف اصلی آنان از این اعدامها همین است.
با اندکی تامل و رجوع بە تجربە بیش از چهل سالە مردم از این رژیم میدانیم کە راه حل حقوقی در میان نیست و این مبارزان قرار است برای هراساندن مردم اعدام شوند نە بر اساس اصول قانونی. این افراد در هیچ دادگاهی، حتی طبق قوانین رژیم اسلامی و بیدادگاههای آن نمیتوانند و نباید چنین حکمی دریافت کنند. علاوه بر اینکه تناسبی بین اتهام و حکم وجود ندارد، روند دادرسی طی شده برای این افراد نیز غیرمنصفانه و غیرقانونی و غیرانسانی بوده است. وقتی میخواهیم از قانون و حکم و دادگاه و عدالت بگوییم در سیستمی دیکتاتور هیچکدام از اینها بە معنی اصلی خود بکار گرفتە نمیشود. قانون برای آنها تنها یک ابزار مشروعیت بخش است این سیستم یک ماشین سرکوب فعال است و تقریبا هیچ مانعی برای اجرای احکام آنان در این سیستم نمی توان یافت. دادگاه قصابخانە سیاسی است و احکام، حکم قضایی نیست، بلکه مجازات سیاسی و امنیتی است!
این قیام با شعارهایی بر آمدە از خواست مردم برای سرنگونی این رژیم آغاز شد و هدف اصلی مردم ازاین جنبش پایان بخشیدن بە دیکتاتوری خامنەای است ازاین رو روش اعتراض معترضان نیز همسو با همان خواست و هدف مردم برای سرنگونی این رژیم بودە و برای رسیدن بە هدف باید از تاکتیکهای متنوع اعتراضی و اعتصابات همگانی استفادە کنند.
اما چگونە و با چە تاکتیکهایی باید با اعدام مخالفت کرد؟
برای مخالفت با اعدام باید از قدرت جمعی در خیابان برای همصدایی و همراهی همدیگر برای ریشەکن کردن عامل آن استفادە کرد. این رژیم فقط زبان زور را میداند، سرکوب و کشتار و قتل و عام! از همین رو و براساس اصول روانشناختی، باید بە زبان خودشان جواب ستمشان را داد و حتی اگر وادار به عقبنشینی و تجدید نظراز اعدام شود فقط با زور معترضان و تداوم آنان در خیابان میسر میگردد نە با سکوت و التماس.
رژیم میخواهد با اعدام این مبارزان به مردم معترض اثبات کند کە این قدرت را دارد تا آنها را سر جایشان بنشاند. احکامی که روند قضایی آن زیر سوال است، و مطابق قانون صادر نشده بلکه به توصیه و امر دستگاههای امنیتی حکومت صادر شده، ربطی به روند دادرسی قانونی ندارد و از هیچ راه قانونی هم نمی شود از آن دفاع کرد. در نتیجە تنها راه مقابلە با حکم اعدام و کشتار، شعله ور نگاه داشتن شعله های قیام در خیابان است.
سیستم قضایی مستقلی وجود ندارد کە مردم بتواند از طریق آن حقوقشان را مطالبە کند اگر قوه قضاییه مستقلی وجود میداشت، اولین فردی که باید محاکمه و مجازات میشد علی خامنهای بود کە ریشه و پایه همه فسادها و سرکوبهای این رژیم است. نظام جمهوری اسلامی اعدام را نه برای اجرای عدالت یا بازدارندگی، که برای تامین امنیت شبکههای قدرت بکار میبرد.
اگر نگاهی گذرا بە عملکرد رژیم در این انقلاب بیفکنیم، میبینیم کە این رژیم از ابتدا با کشتن جواب مردم را دادە چە در خیابان، چە در زندان، چە در مدرسە، چە کودک چە زن چە با اعدام برایش فرقی ندارد. از ابتدای انقلاب ژینا تاکنون سرکوبها با تیراندازی و کشتار زن و کودک آغاز شد، کشتار جمعی و استفادە از سلاح های نامتعارف و گاز شیمیایی و تیراندازی کور بە سوی خانەها و افراد و بازداشت و دستگیری و شکنجە مرگ و تجاوز جنسی و شلیک بە اندامهای جنسی زنان از جملە جنایتهایست کە برای سرکوب بدان متوصل شدند ولی مردم همچنان پابرجا بودند و اما اعدام؛ اکنون اعدام را راه حلی برای جلوگیری از سرنگونی خود بەکار میبرد.
نتیجە
اعدام جوانان مبارز واپسین تقلاهای قبل از مرگ رژیم است کە اگر انقلاب مردم در خیابانها ادامه داشته باشد، تنگنایی که جمهوری اسلامی در آن قرار گرفته تنگتر خواهد شد. این جنبش در این مدت توانسته است با وجود اشکال مختلف سرکوب، همچنان به حرکت و تداوم خود ادامه دهد. پیروزی نهایی قطعا به زمان نیاز دارد و مبارزه با استمرار نتیجه میبخشد و نتیجە جز پیروزی نخواهد بود.
این مقالە در شمارە ٨٣٧ روزنامە کوردستان منتشر شدە است.