عادل درخشانی
انقلاب ایران نقطه عطفی برای افراد و گروەهای بود کە در خارج از ایران و توسط گروەهای فلسطینی و غیرە دورە نظامی دیدە بودند و در سال ١٩٧٩ این کادرهای انقلابی به ایران بازگشتند و در آنجا نقش اصلی را در سپاه پاسداران و سازمان انقلاب تودەهای جمهوری اسلامی ایران "ساتجا" ایفا کردند و دفتر جنبش آزادی را هدایت میکرند، تا اینکه در سال ١٩٨٩ چمران به عنوان رئیس نیروی قدس تازه تأسیس منصوب شد.
حتی قبل از اینکه پروژه انقلابی به طور رسمی در نیروی قدس نهادینه شود، سپاه برنامەای طولانی مدت برای اجرای فرمان خمینی را آغاز کرد. در سطح نظری، سپاه تلاشهای قابل توجهی در توسعه دکترین و تاکتیکهای جنگ نامتقارن انجام داد. حسن عباسی ، یک استراتژیست مشهور، هدایت مرکز تجزیه و تحلیل دکترین بدون مرز (مرکز بررسیهای دکترین امنیت بدون مرز) را بر عهده داشت، همچنین اتاق فکر اندیشکده یقین نامیده میشود. در سال ٢٠٠٥، دانشگاه امام حسین سپاه مرکز جنگ نامتقارن را تأسیس کرد. علی جعفری، رئیس بعدی سپاه، به عنوان اولین رئیس و تقریباً همه فرماندهان ارشد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در آنجا فارغ التحصیل شدند یا به تدریس پرداختند.
جنگ نامتقارن در طول تاریخ مورد استفاده قرار گرفته است، اما چهار نوآوری باعث پیشرفت سپاە در این زمینە گردید . نخست ، مطابق نظریه شبکه، سپاه بر اساس یک اصل مقیاس کشویی با نیابتی شیعه و سنی شبکه شدند. حزب اللـه و سایر شبه نظامیان شیعه از تماس نزدیک و شدید با سپاه برخوردار بودند. از طرف دیگر، روابط با گروههای سنی مانند القاعده برای دستیابی به هدفی کاملاً مشخص انجام شد . شبکه حاصل کار اطلاعات را به چالش کشید. کارشناسان شبکەهای افراطی خاطر نشان کردند که شبکەهای پراکنده و حمایت مالی نامشخص منجر به عدم اتصال نقاط میشوند. بخشهایی ازشبکه ترور میتواند با مقدار نامشخصی از دادەهای از دست رفته به شبکه تاریک تبدیل شود. با توجه به ایران - به ویژه شبکه نیابتی - "ترکیب گروههای جهادی شیعه و سنی به دلیل سیال بودن و بعضاً کوتاه مدت بودن چنین اتحادهایی ، یک هدف سخت برای ردیابی و صدور مجوز از سوی سازمانهای اطلاعاتی و نیروی انتظامی است.
استفاده از گروه نیابتی به ایران جازه انکار کردن داد تا با حسن نیت ادعا کند که آنها مسئول اقدامات احزاب صرفاً هوادار نیستند. به قول یکی از مفسران، این "ارتباطات عمدتاً پنهان بود، در شبکەهای پیچیده، ایران اقدام به تامین مالی و لوجستیکی این گروهها مینمود و همزمان نقش خود را به شدت انکار یا مبهم مینمود .
به عنوان مثال، سپاه قدس با سازمانهای فرهنگی و بشردوستانه برای مخفی کردن اطلاعات خود یا اعزام داوطلب با لباس غیرنظامی، به عنوان مشاور، یا علائم را از سلاح و مهمات برداشته است. مشارکتهای مالی به خوبی پنهان مانده بود و تخمینها را دشوار میکرد .
دوم، با لحاظ بمب گذاری انتحاری به عنوان سلاحی انتخابی، نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ساده ترین و بهترین سلاح را به دست آورد. ارتش اسرائیل این تاکتیک را به عنوان" بمب هوشمند فرد فقیر" توصیف کرد. از آنجا که قرآن خودکشی را ممنوع کرده است، خمینی نیز مجبور شد زمینەهای کلامی جدیدی را با این امتیاز از بین ببرد. در ابتدا، خمینی از فداکاری جمعی پسران نوجوان اعزامی توسط سپاه به عنوان امواج انسانی علیه ارتش عراق تعریف و تمجید کرد. وقتی حسین فهمیده، خودکشی را در عملی انتحاری انجام داد، رهبر رژیم او را شهید نامید. شیخ فضل الـله، رهبر معنوی حزب اللـه ، با استفاده از الگوی فهمیده فتوا داد كه بمبگذاریهای انتحاری معادل اقدام رزمی است كه میتواند علیه غیرنظامیان دشمن نیز انجام شود. این ترور مقدس که به عنوان جهاد تهاجمی یا عملیات شهادت طلبانه نیز شناخته میشود، بخشی از تلقین اسلام گرایان شد که در جزوه ها و بروشورها برای فدائیان میدان جنگ پخش میشد.
سوم، سپاه به نیابتیهای خود دستور داد تا هر زمان که مجال فراهم شد در میان مردم محلی حضور داشتە باشند. در اصطلاح سپاه ، جاسازی به معنای پنهان کردن ستیزه جویان و داراییهای آنها در خانەهای شخصی و در فضاهای عمومی مانند بیمارستانها ، مدارس و کتابخانەها بود. این عمل بیشتر در جنوب لبنان و نوار غزه رواج داشته است. حقوق بین الملل استفاده از غیرنظامیان را به عنوان سپر انسانی محکوم کردە. با نقض قوانین جنگ، سپاه و نایبان آنها قوانین بین المللی و مجازاتهای مرتبط با ترور را زیر پا گذاشتند. در سال ١٩٨٤، وزارت امور خارجه ایالات متحده، ایران را به عنوان حامی برجسته تروریسم معرفی کرد. در سال ١٩٩٧، حزب اللـه به لیست اضافه شد.
با این حال ، مزایای جاسازی، به ویژه در شهرهای پرجمعیت، قابل توجه بوده است. حسن عباسی که به قانون جنگ مسلط است، خاطرنشان کرد که درهم آمیختن با غیرنظامیان مانع پاسخگویی ارتشهای منظم متعهد به کنوانسیونهای بین المللی خواهد شد. عباسی جنگ نامتقارن را با تشبیه به یک بازی فوتبال توصیف کرد: "یک بازی فوتبال را در نظر بگیرید که دارای دو نیم زمین است، میدان ما و آنها. ما بر اساس قانون خودمان در نیمه زمین بازی خواهیم کرد و رقیب ما بازیکنان خود را براساس قاعده خودش ترتیب می دهد.
سپس بر اساس قانون خودمان که به آن تقارن مثبت گفته می شود، در میدان رقیب بازی خواهیم کرد. میدان از آنها است، اما ما قانون بازی را تعیین خواهیم کرد. " فکر او در جنگ حزب اللـه با اسرائیل در سال ٢٠٠٦ تاثیر زیادی داشت: "حزب الـله به طرز ماهرانهای از مکانهای مختلف از جمله ادغام نیروهای نظامی با غیر نظامیان استفاده کرد. همچنین دستگاەهای سخت افزاری و سیستمهای ارتباطی نظامی را در داخل شهرها متوقف کرد تا شناسایی نشوند.
چهار ، جمهوری اسلامی فاقد سلاح هستهای، جمهوری اسلامی از گروههای تندرو دورافتاده برای بازدارندگی در برابر دشمنان خود، به ویژه ایالات متحده، اسرائیل و عربستان سعودی، یا حتی مخالفان داخلی استفاده کرده است. رسماً کشتی سازمانهای تندرو به عنوان محور مقاومت شناخته میشد. اما به طور غیررسمی، شبه نظامیان نقش مهمی در بازدارندگی داشتند. همانطور که مسئولین جمهوری اسلامی بە دفعات این تعامل را چنین خلاصه کردند: "یا ما ایمن هستیم ، یا هیچ کس امن نیست"، به این معنی که تلاشها علیه ایران موجی از وحشت را در خاورمیانه و فراتر از آن بە وجود می آورد . به طرز جالب توجهی، پس از امضای توافق هستهای در سال ٢٠١٥، تهدیدهای شبکه فعال افراطی نیابتی ایران افزایش یافته بود و این باعث ناراحتی دولت اوباما شد که امیدوار بود ایران را به عضوی با رعایت قانون در جامعه بین المللی تبدیل کند . جمهوری اسلامی ایران از تهدیدها و حملات تندروانه علیه مجموعەای از دشمنان خود استفاده میکند.
برای آموزش شبه نظامیان، سپاه در اردوگاه منظریه (اردوگاه باهنر) در تهران تاسیساتی را افتتاح کرد که خمینی در ١١ فوریه ١٩٨٢ آن را افتتاح کرد. این مرکز آزمایشگاهی برای تاکتیکهای جنگ نامتقارن بود، معروف به ابزارهای طاقچه. بمب گذاری انتحاری، هواپیماربایی، بمب سازی ، مواد منفجره بزرگ، جنگ چریکی از جمله مهارتهای بود کە آموزش داده میشد. اولین فرمانده منظریه عباس گلرو، پاسداری بود که در سال ١٩٨١ خود را متمایز کرد. گلرو و جانشینان وی با کارشناسان کره شمالی، سوریه و گروەهای مختلف فلسطینی رادیکال تماس گرفتند. افسران فارسی زبان کا.گ.ب به مربیان خارجی پیوستند. بین سالهای ١٩٨١ و ١٩٨٥ ، در مجموع ٣٠٠٠ نفر تحت آموزش قرار گرفتند و طبق برخی گزارشها، ایران پس از اتحاد جماهیر شوروی دومین کشور حامی گروەهای تندرو است. در تابستان سال ١٩٩٦، منابع اطلاعاتی وجود ١١ اردوگاه را نشان دادند که سالانه حدود ٥٠٠٠ افراطی فارغ التحصیل می شوند.
طرح دیگری که به صدور انقلاب می انجامد، این است که سپاه پاسداران با استفاده از وزارت خارجه برای استفاده از سفارتخانەهای ایران برنامەای ترتیب داد. این ایده جواد منصوری، اولین فرمانده سپاه بود که در ٢٠ مارس ١٩٨١ به سمت معاون وزیر امور خارجه مشغول شد. اندکی بعد، در تاریخ ١ نوامبر، منصوری مسئول شد تا سفارتخانەهای ایران در کشورهای مختلف را به پایگاهی برای صدور انقلاب تبدیل کند. علی اکبر محتشمی پور، شاگرد خمینی از دوران نجف و همکار محمد منتظری در روزهای ساتجا، نمونه اولیه صادر کننده سفیر انقلابی شد. محتشمی پور، که به عنوان سفیر در دمشق کار میکرد، در تأسیس حزب اللـه نقش اساسی داشت .
در کنار اقدامات نظامی، اقدامات نرم از جمله فعالیت سیاسی، تبلیغات، آموزش در مورد عقاید و آرای خمینی و سایر اشکال ارتباطی توسعه یافته و بودجه فوق العاده ای تأمین میشود. مراکز فرهنگی ایران در سراسر خاورمیانه و همچنین جوامع مسلمان در سراسر جهان فراوان شدند. سپاه قدس بازیگران هویتداری را که در بیان و تبلیغ شکایات اتنیکی _ مذهبی تخصص دارند، شناسایی کرد. پس از فرآیند بلوغ و رشد، این گروه ها برای دامن زدن به اعتراض اجتماعی مورد توجه قرار گرفتند. در موارد پیشرفتهتر، گروههای نیابتی به احزاب سیاسی تبدیل شدند، روندی که ایرانیان آن را تشویق و پرورش می دادند. این گروههای نیابتی دوکاره مشروعیت سیاسی کسب نمودند، در حالی که پوشش افراطی داشتند. در مجموع ، ترکیب تاکتیکها متناسب با ویژگیهای جنگ نسل چهارم است.
این مقالە در شمارە ٨٣٧ روزنامە کوردستان منتشر شدە است.