کوردستان میدیا

سایت مرکزی حزب دمکرات کوردستان ایران

استبداد موزائیکی نافرجام

13:30 - 2 دی 1401

 آلان کوردیان

شناخت علل ظهور و سقوط حکومتها و بررسی روندهای تاریخی، فرهنگی و زبانی ملتها بدون آگاهی از جایگاه دین و میزان تاثیرگذاری باورهای ایدئولوژیک در شیوه زندگی فردی و اجتماعی آن مردم و سرزمین، امری ناممکن به نظر می‌رسد.  سرزمین کوردستان خواستگاه نخستین تمدن بشری است و به طبع سرشت اجتماعات انسانی این سرزمین خواستگاه کهن‌ترین ادیان و ایدئولوژیهای جهان هم محسوب می‌شود. در این خصوص، اسناد باستان شناسی موید آمیختگی ادیان با امپراتوریها و نظامهای حکومتی متعلق به کوردها از جمله سومری، گوتی، هوری، مید، اشکانی، بابان، هەزه بانی، اردلان، زند و ... هستند. به این ترتیب کوردستان در یک روند تاریخی به کانون و نمونەای منحصر بفرد از نظر تکثر ادیان و ایدئولوژیهای مختلف تبدیل شده است و تا به امروز این ویژگی به قوت خود باقی است به گونەای که برخی از این ادیان و ایدئولوژیهای دیرین از جمله از زروان، میترایی، زردشتی، مانایی، ادیان ابراهیمی و خصوصا اسلام با تمامی مذاهب و شاخەهای آن هنوز هم در این سرزمین به حیات خود ادامه می‌دهند، باورمندان و طرفداران خود را داشته و دارند. پس از ظهور اسلام، به دلیل موقعیت جغرافیایی ویژه این سرزمین، کوردستان تدریجا به بزرگترین قربانی فاشیسم مذهبی تبدیل شد و قرنهای متمادی به دلیل جدال مذاهب تشیع صفوی و تسنن عثمانی، نابودی، گسستهای سیاسی-اجتماعی متعدد و نهایتا دو و چند پارگی سرزمینی را به شکلی بی بدیل در تاریخ تجربه کرد. از زمان ظهور دولت-ملتها، کە اشکال دیگری ازفاشیسم توسط حکومتهای اشغالگر سرزمین کوردستان، به رویکرد و ابزارهایی برای آسمیلاسیون فرهنگی و زبانی و آپارتاید نژادی مردم کورد به شکل جدی و هدفمندتری نمایان شد، از اولین کسانی که در مقابل این کنشها، قیام کردند، علمای دینی بودند؛ از جمله کسانی مانند زنده یادها : شیخ سعید پیران، شیخ سعید نوورسی، شیخ محمود برزنجی، شیخهای بارزانی و نهری، پیشوای بزرگ و همیشه جاوید ملت کورد و نخسین رئیس جمهور دولت جمهوری کوردستان، شهید قاضی محمد و مفاخر و بزرگان بیشمار دیگری که می‌توان از آنها به تفصیل نام برد. کریس کوچرا نویسنده و محقق بزرگ فرانسوی در کتاب جنبش ملت کورد و خواست استقلال به این نکته اشاره می‌کند که: این رهبران خالق نخستین مانیفست ناسیونالیسم کوردی بوند، ایشان همان کسانی بودند که برای نخسین بار اعلام کردند که کورد یک ملت مستقل و متفاوت از همسایگان خود است و ضروریست که بر خاک سرزمینی خودش حکومت کند و امور زندگی اجتماعی-سیاسی خود را تنظیم و مدیرت نماید. در ابتدای سده اخیر که مدارس پایه و دانشگاەهای آموزش عالی به شکل مرسوم امروزی وجود نداشتند، تحصیل دانش تنها در همین حجرەهای درس مساجد شروع و ممکن می شدند. تعدادی از طلبەهای این حجرەهای درس، جانشین معلمان خود، عالم دینی و خطیب مساجد می‌شدند و برخی دیگر ادیب و شاعر و مورخ و نویسنده و... این چنین چراغ امید به ادامه حیات ملت در دوران تاریکی جهل و تهاجم شوینسیم اشغالگران، روشن نگاه داشته می‌شد. اکثر بنیانگذاران حزب ژ.ک طلبەهای همین حجرەهای مساجد مانند استادان عالیقدر، زنده یادها ذبیحی و هه ژار و یا از علمای متدین شناخته شده و معتمد جامعه مانند زنده یادها عبداللـه داوودی و قادر مدرسی و پیشوا قاضی محمد بودند. بر این اساس می‌توان این مدعا را پذیرفت که جمعیت ژ.ک یک حزب ملی-مذهبی بود که تلاشهای آنها به تشکیل ساختار مدرن حزبی در چارچوب حزب دموکرات کوردستان و نهایتا تاسیس دولت جمهوری کوردستان انجامید. این بازه زمانی بسیار کوتاه از شکل گیری جنبش و حزب ژ.ک تا سقوط دولت جمهوری کوردستان دوره تاریخی بی نهایت مهمی برای ملت ما است و تاثیرات آن چنان عمیق و ماندگارند که تا به امروز بر هیچ چشم بینا و بصیری پوشیده نیست. نخبگان جامعه و ملی-مذهبیونی که در آن برحه تاریخی برای کوردستان، فرصت سازی کردند و به واسطه نفوذ و مقبولیتی که در جامعه داشتند علاوه بر اینکه توانستند طبقات اجتماعی و اقشار مختلف مردم، گروەها، جریانها و کنشگران سیاسی-اجتماعی را در کوردستان ایران هم راستا و به سمت تحقق آزادی و استقلال هدایت کنند بلکه با اقداماتی نظیر انعقاد پیمان نامه سه مرز در دالاهو یکی از مهمترین و ماندگارترین کنش ورزیهای سیاسی مردم کوردستان را به عنوان یک ملت برایمان به میراث گذاشتند. این دوره سروری سیاسی کورد بر سرزمین کوردستان، سطح رشد یافتگی سیاسی-فرهنگی جامعه مدنی را به گونەای ارتقاع بخشیده بود که با گذشت سالها در زمانی که رژیم جمهوری اسلامی ایران علاوه بر انکار تعهدات خود مبنی بر به رسمیت شناختن حقوق ملی کوردها برای کشتار دسته جمعی علیه این مردم اعلام جهاد کرد، کوردها نه به صورت فردی و یا به عنوان بخشی از یک جریان یا حزب سیاسی بلکه به شکل یک ملت یکپارچه و با اکثریت قریب به اتفاق، رفراندوم کزائی و نمایشی جمهوری اسلامی را بایکوت کردند و از همان ابتدای شکل گیری رژیم، مبارزات همه جانبه مدنی، سیاسی و مسلحانه را با این رژیم شروع کرده و تا به امروز ادامه دادەاند. همچنین؛ از جمله مهمترین مسائل شایان یادآوری در خصوص نقش دیرینه و همیشگی زنان در جنبشهای تاریخی آزادی خواهی کوردستان بود. مجموعه تلاشهایی که از ابتدای دوره در مجله نیشتمان، زبان حال حزب ژ.ک شروع شد و در ماده ٢١ مرامنامه کنگره اول حزب دموکرات کوردستان هم جلوه کرد که: می‌باسیت در تمامی امور اجتماعی وسیاسی و اقتصادی زنان همانند مردان دارای حقوق برابر باشند و ... نقش و جایگاه زنان کورد به عنوان مبارزان راه آزادی دراین دوره به صورت تشکلهایی از جمله اتحادیه زنان دموکرات کوردستان در چارچوب احزاب مدرن ارتقاء یافت که به شروع جنبشی اجتماعی برای کاهش و کمرنگ کردن ناعدالتی جنسیتی و پایمال شدن حقوق زنان کورد در جامعه کوردستان تبدیل شد، جنبشی علیه یک وضعیت و بحران اجتماعی که صدالبته برخلاف فرهنگ دیرینه کوردها و بلکه به واسطه تاثیرتهاجم فرهنگ واپسزده حکومتهای اشغالگر طی قرنهای متمادی در این سرزمین ایجاد شده بود و تحت اشغال رژیم جمهوری اسلامی شدت بیشتری یافته بود. به اعتقاد نویسنده، جنبشهایی که حزب ژ.ک بانی آنها در جامعه کوردستان بود پرچمدار رنسانس بزرگی در منطقه خاورمیانه و سطح جهان بوده و هستند، به گونەای که تاثیرات شروع و تداوم آن جنبشها امروزه مایه فخر و مباهات جامعه کوردستان در قیاس با جوامع همسایەاند و همین مهم ما را بیش از پیش ملزم به تلاش هرچه بیشتر و موثرتر برای به سر منزل مقصود رساند آنها و تحقق این اهداف متعالی می‌کند. اگر به شرایط انقلاب کنونی با دقت نگاه کنیم به وضوح می‌بینیم که نه تنها مقاومت اجتماعی و پویایی جامعه مدنی در برابر تلاشهای همه جانبه رژیمهای اشغالگر کوردستان و خصوصا جمهوری اسلامی با هدف آسمیلاسیون فرهنگی-زبانی و آپارتاید نژادی مردم کوردستان بلکه در جریان انقلاب ژن_ژیان_ئازادی نیز عملکرد رادیکال و کنشورزی سیاسی مناطقی از کوردستان که فرصت تجربه عملی زیستن در شرایط استقلال دوران جمهوری کوردستان را داشتند بسیار متفاوت از سایر مناطقی است که به دلایل مختلف ازاین تجربه بی نظیر به صورت نسبی محروم ماندند. لذا روند این جنبش انقلابی یک نمونه عینی و ملموس برای مطالعه و سنجش دقیقتر باورهای ملی و رویکرد ملی‌گرایانه در میان اقشار مذهبی امروز جامعه کوردستان در تحلیل قیاسی با گذشته پر افتخار آنها بوده و امکان درک بهتر و روشنتری از مسیر پیش رو را برای احزاب و فعالان سیاسی کوردستان فراهم می‌کند. بنیانگذاران، وارثان و همپیمانان رژیم جمهوری اسلامی پس از مصادره انقلاب ٥٧ به مانند دزدانی که راه خانه را از صاحبخانه بهتر بشناسند به این مهم واقف بودند که تداوم کنشورزی سیاسی ملی-مذهبیون در کوردستان به مانند گذشته به یکی از مجاری تداوم هویت یابی ملی کوردها تبدیل خواهد شد لذا برای مقابله با آن طرحی موسوم به موزائیکی (ایجاد فضای موزاییکی سیاسی- دینی) را در اولویت برنامەهای خود قرار دادند که حداقل دو هدف عمده را دنبال می کرد: اول اینکه گفتمان اسلام‌ گرایی را به عنوان آلترناتیو گفتمان ناسیونالیستی در کوردستان تقویت کنند که متعاقبا با استقرار مفهوم دولت-ملت بەمثابه بازتعریف مدرنی از مفهوم امت در جامعه، سلطه حکومت اشغالگر خود را در کوردستان تثبیت کنند. دوم اینکه با ایجاد انواعی از شکاف و چندپارگی مذهبی و به تبع آن فرهنگی، اجتماعی و سیاسی در کوردستان، بتوانند مقبولیت و نفوذ ملی-مذهبیون در اقشار مختلف طبقات پایین دستی و متوسط اجتماعی در کوردستان را حذف و یا در حداقل حالت ممکن تضعیف کنند. درمراحل ابتدایی اجرایی شدن این طرح، ملی-مذهبیونی که پرورش یافته مکتب آزادی‌خواهی در کوردستان بودند و به درکی از دین به عنوان وسیله یا راهی برای تحقق آرزوی آزادی ملت و نجات از سلطە و استعمار اشغالگران سرزمین مادری و استثمار انسان به وسیله انسان نائل شده بودند و همچنین استقرار و تحکیم ارزشهای والای انسانی یعنی برابری و برادری در جامعه را وظیفه دینی خود می‌دانستند، هر کدام به نحوی برای این آرمانهای والای ملت تلاش کرده و در راه مبارزه با این رژیم نهایتا جان خود را فدا کردند، از جمله زنده یادها عزالدین حسینی و محمد ربیعی و بسیاری دیگر از این بزرگان که می‌توان از آنها نام برد. رژیم برای اجرایی کردن طرح مذکور از یک طرف علاوە بر تشدید تضاد طبقاتی، ایجاد تعمدی و گسترش بستر فساد در حوزەهای اقتصادی، فرهنگی و عرفی-اخلاقی، ضمن سیاسی کردن نشانگرهای مذهبی، به منظور ایجاد و تعمیق تدریجی شکاف و بحران هویت دینی در جامعه کوردستان، ترویج مذهب تشیع را در اولویت برنامه خود قرار داد و واکنش مورد انتظارشان به این کنش در کوردستان، بر اساس الگوی تجربی-تاریخی، پیدایش جنبشهای اسلامی بنیادگرایانه سنی مذهب بود. به این ترتیب جریان سلفیت در قالب چهار گروه؛ جهادیهای رادیکال، جهادیهای میانه رو، غیرجهادیهای سنت گرا و غیرجهادیهای محافظه کار با نظارت و کنترل رژیم در کوردستان سازماندهی شد تا تقویت کنترل شده این جریان به چند طریق به اجرایی کردن طرح موزائیکی کمک کند: اول؛ کاهش نسبتی از طرفداران طیف ملی_مذهبیون. دوم؛ شکل‌ گیری تدریجی تنش میان طرفداران این جریان با طیف روشنفکران دینی، طرفداران مدرنیته و سکولاریسم که گفتمان غالب در میان قشر مسلمانان جامعه کوردستان است. سوم؛ ترغیب کوردها برای هویت گزینی به عنوان کورد سنی یا شیعه بجای هویت یابی ملی در جریان موضع گیریهای محتمل این جریان در برابر گسترش مذهب تشیع خصوصا در مناطق جنوب و جنوب شرقی کوردستان. چهارم؛ تخریب جایگاه کوردستان به عنوان ویترین پلورالیزم دینی در منطقه خاورمیانه با شروع برخوردهای قهرآمیز این جریان با مذاهب غیر اسلامی. بر اساس آنچه در مقدمه اشاره شد، تا قبل از دهه ١٣٥٠ شمسی گفتمان غالب و مسلط بر جامعه کوردستان، گفتمان ناسیونالیستی بود اما از آن به بعد و به مرور زمان در کنار گفتمان سوسیالیستی، گفتمان اسلامگرایی نیز در قالب دو گروه مکتب قرآن و جماعت دعوت و اصالح (شاخه اخوان المسلمین مصر در ایران(  فعالیت خود را آغاز کرده بود. کوردستان در جریان جنبش انقلابی ژن_ژیان_ئازادی توسط مردم و خصوصا در شرایط فعلی از طرف قشرعلمای دینی کوردستان برای فراهم نمودن هرچه بیشتر و تقویت ملزومات پیروزی انقلاب بسیار حائز اهمیت است.

با این اوصاف، حصول درک صحیح از وضعیت کنونی کوردستان در جریان جنبش انقلابی ژن_ژیان_ئازادی توسط مردم و خصوصا در شرایط فعلی از طرف قشرعلمای دینی کوردستان برای فراهم نمودن هرچه بیشتر و تقویت ملزومات پیروزی انقلاب بسیار حائز اهمیت است. ساختار یک رژیم سیاسی بر پایەهایی استوار است از جملە: مشروعیت، شامل مشروعیت داخلی و بین المللی، میزان کارآمدی در تامین خواست و نیازهای جامعه تحت حاکمیت، همبستگی درونی نظام سیاسی حاکم، اقتدار و توانایی در ایجاد و حفظ نظم اجتماعی– سیاسی در شرایطی که هر کدام از این پایەها متزلزل شوند آن رژیم سیاسی دچار بحران می‌شود لذا در شرایط کنونی که تمام پایەهای رژیم جمهوری اسلامی متزلزل شدەاند می توان مدعی بود که رژیم در بحرانی ترین شرایط ممکن خود قرار دارد. اما این تزلزل‌ها و شرایط فوق بحرانی خود به تنهایی منجربه سقوط رژیم نمی‌شوند بلکه از یک سو نیازمند وجود اپوزیسیون سیاسی متحد و منسجم به عنوان آلترناتیو و از دیگر سو کنشگری سیاسی-اجتماعی بجا و صحیح جامعه مدنی به صورت همزمان است. شدت، گستره و تداوم این شرایط بحرانی برای رژیم و بازه زمانی شروع تا پایان انقلاب مردم به عوامل زمینه ساز سقوط بستگی دارد که به برخی از آنها مختصرا اشاره می کنیم: ١.  وجود یک ایدئولوژی یا مانیفست انقلابی که بتواند همبستگی عمومی را در میان اقشار مختلف جامعه ایجاد کند. در شرایط کنونی که تداوم مبارزات آزادی‌خواهی و گفتمان ناسیونالیستی در کوردستان منتهی به شکل گیری چنین جنبش انقلابی تحسین برانگیزی شده است که مانیفست آن در جامعه جهانی نه تنها مقبول بلکه مورد تحسین قرار گرفته است و پذیرای ترویج و تحکیم شعار اصلی آن یعنی ژن_ژیان_ئازادی هستند و برای کمک به تحقق و نهادینه کردن آن تلاش می کنند، ٢. وجود یک رهبری فردی یا گروه رهبری سازمان یافته به عنوان آلترناتیو حکومت احزاب سیاسی کوردستان با سابقه مبارزات و فداکاری چندین دهه برای تحقق آرمان آزادی ملت، اکنون با تشکیل مرکز همکاری احزاب کوردستان قدمهای مهم و موثری در راستای فراهم نمودن این مهم برداشتەاند و مشروط به پرهیز از احصار طلبی وبا پایبند ماندن به آرمانهای متعالی ودیرینه ملت، می‌توانند نقش این آلترناتیو را در دوران گذار به خوبی ایفا کنند ٣. راهبری و مدیریت روند انقلاب و حفظ همبستگی در میان نیروهای مختلف اجتماعی به منظور کنشگری موثر در اعمال فشار بر پایەهای متزلزل حکومت اشغالگر بر کسی پوشیده نیست که نخبگان سیاسی، فعالان جامعه مدنی و خصوصا جوانان آزادی‌خواه و مبارزان آگاه کورد در سنگرهای خیابانی شهرهای کوردستان با وجود سرکوب وحشیانه در فضای حکومت نظامی و در تقابل با تهاجم وحوش و مزدوران تا بیخ دندان مسلح این رژیم، توانایی خود در راهبری میدانی و مدیریت شرایط بحرانی انقلاب را به شیوەای ستودنی به نمایش گذاشتەاند ٤. تبلیغ ارزش‌های انقلاب، اطلاع‌رسانی موثر و روشنگری اجتماعی در مقابل ضد تبلیغ یا نشر اکاذیب، سانسور و تمامی ابزارهای رسانەای سرکوب که در اختیار رژیم قرار دارند. خوشبختانه تلیویزیون‌ها، روزنامەها و کلیه رسانەهای ارتباط جمعی متعلق به افراد یا احزاب کوردی با بضاعت کم و علیرغم محدودیت و مشکلات متعددی که متصور هستیم در این مدت توانستەاند به گونەای تحسین برانگیز این مهم را محقق کنند. عالوه براین کوردهای دیاسپورا توانستەاند به مدد فعالیتهای متعدد در قالب تجمعات و اجرای پرفورمانس‌های اعتراضی در حمایت از انقلاب و همچنین تلاش برای ایجاد ارتباط، جلب توجه، حمایت و همکاری سیاستمداران دولتهای مختلف جوامع میزبان خود، در این زمینه نقش موثری را ایفا کنند.  نتیجه این همصدایی و تلاشهای همه جانبه منجر به دستاوردهای ارزشمندی برای ملت کورد تا به این مرحله از انقلاب شده است که از طرفی دولتهای بزرگ و قدرتمند جهان دیگر به مانند گذشته تنها اپوزیسیون ایرانی و ملت فارس را مخاطب خود و تنها منبع توانمند برای تغییر رژیم در ایران تلقی نمی‌کنند، بلکه امروز به مردم کوردستان به عنوان یک کنشگر مهم و توانمند در عرصه سیاسی ایران و منطقه خاورمیانه نگاه کرده و از دادخواهی حقوق ملی آنها دفاع می‌کنند و از طرف دیگر کوردستان پیشگام و کورد نویسنده و طراح اصلی مانیفست این انقلاب است که یاران و اغیار همسایه معترف به بودن کوردستان به عنوان قلب تپنده این انقلاب هستند و دست‌کم بخش قابل توجهی از ایرانیان از منظر روانشناختی اجتماعی به گونەای از کوردپنداری نائل شدەاند و پس از گذشت چند دهه اخیر به واسطه توسعه تکنولوژی، مدد اینترنت و تلاش جامعه جهانی در نشر آگاهی‌های ضروری برای زندگی اجتماعی مدرن توانستەاند به نسبتی از درک و رشدیافتگی سیاسی-فرهنگی مردم کوردستان رسیده و همسویی و هم صدایی خود را با آن اعلام می کنند. اگر قائل به تقسیم بندی افراد جامعه در قالب سه کاراکتر شخصیتی: معترضین، مخالفین و مبارزین باشیم و از مزدوران و عناصر بسیج-سپاه فاکتور بگیریم هیچ قشری از مردم کوردستان و ایرانیان منجمله قشر روحانیون و علمای دینی نیستند که معترض نباشند و اتفاقا بر خالف نظر عمده تحلیلگران سیاسی که بخش کثیری از جامعه را قشر خاکستری معرفی می‌کنند می‌توان مدعی بود که مبارزین در سنگرهای خیابانی و مخالفین در اعتصابات سراسری ومعترضین تا به امروز نظاره گر روند انقلاب هستند. این تقسیم بندی در خصوص ملتهای مختلف تحت حکومت جمهوری اسلامی ایران به دلیل درک متفاوتی که هر کدام از چرایی، ماهیت و اهداف این انقلاب و صدالبته نتایج مورد انتظار آن دارند بسیار پیچیده و چند وجهی خواهد بود. برای مثال در میان فارسی زبانها و ترکها به این دلیل که در تشکیل ساختار حاکمیت و بهره گیری از قدرت سیاسی حکومت سهیم هستند. علت شکل گیری انقلاب؛ نارضایتی مردم از مشکلات مربوط به آزادی‌های فردی و حقوق شهروندی، ناکارآمدی حکومت و خصوصا دولت در تامین رفاه اجتماعی و از این قبیل موارد است و هدف و راهکار متصور تغییر وضع موجود با اصلاح قانون اساسی و بعضا برای اقلیتی از آنها از جمله گیلک و مازنیها تغییر رژیم است، همین موارد برای بلوچها و عربها هم البته به انضمام اعتراض به دیکتاتوری مذهبی تشیع قابل تعمیم است. در حالی که در کوردستان اندیشه غالب دراین انقلاب کسب سلطه سیاسی بر خاک سرزمینی، احقاق حقوق انسانی، ملی و بین المللی از طریق سرنگونی این رژیم به عنوان یک اشغالگر است ... رژیم در جریان این انقلاب علاوه بر تداوم سرکوب در تلاش برای ایجاد گسست‌های اجتماعی برای منحرف کردن تمرکز انقلابیون و به بیراهه کشاندن جریان انقلاب بود تا بتواند به هر طریق ممکن برای ترمیم پایەهای متزلزل شده خود زمان و فرصتی فراهم کند. در ابتدای شروع این جنبش انقلابی، طیف بنیادگرای اسلامی در جامعه را مخاطب قرار داد و انقلابیون را معترضین و اغتشاشگرانی معرفی کرد که به دنبال ترویج بی بندوباری و بی اخلاقی منافی عفت اسلامی در جامعه هستند و تنها حجاب را دستاویز و بهانه کردەاند. به این امید که با ایجاد تنش میان یک دو جبهه در جامعه جنبش را سرکوب کنند، اما این حنا دیگر در جامعه رنگ و خریداری نداشت لذا در گام بعدی ضمن حملات موشکی و پهبادی به مقر احزاب کوردستانی مستقر در مرزهای اقلیم کوردستان برای بازنشر گفتمان تجزیه طلبی تلاش کرد و در مقابل با حمایت اکثریت مردم و جامعه جهانی از حق تعیین سرنوشت و حتی تجزیه طلبی از استعمار و استبداد و استکبار و تباهی و فساد و آسمیلاسیون فرهنگی-زبانی و آپارتاید نژادی برای ملت کورد مواجه شد و ناامید از ایجاد شکاف میان ملتهای مختلف تحت حاکمیت خود در جریان این انقلاب، به سراغ آخرین برگهای باقی مانده یعنی بسترهای فراهم شده در طرح موزائیکی سیاسی_دینی برای نمایش چهرەای ضد مردمی از علمای دینی والبته به سراغ مزدوران خود در طیفهایی که قبلا به آنها اشاره شد رفت تا از یک سو برای ایجاد شکاف بین مسلمانان طیفهای دینی راست میانی و راست افراطی با طیفهای چپ میانی، چپ رادیکال یا ملی-مذهبی ها و روشنفکران دینی و از سوی دیگر با اقداماتی از جمله انجام عملیات تروریسیتی در شاهچراغ شیراز و جمعه خونین زاهدان و ترغیب مزدوران در لباس روحانیت برای موضع گیری علیه جریان و مذاهب مقابل بتواند به آتش تفرقه دامن زده و از شکاف هویتی دینی ایجاد شده میان مذاهب سنی و شیعه برای کاهش همبستگی اجتماعی ایجاده شده در جریان انقلاب بهره ببرد، که در موارد اخیر متاسفانه تعدادی از شخصیتهای سیاسی و علمای دینی غیر وابسته به رژیم نیز در دام این سناریو افتادند. در جامعه کوردستان، آن دسته از علمای دینی که در طیف ملی-مذهبیون قرار می‌گیرند، رهروان و ادامه دهندەگان راه بزرگان این ملت که قبلا به آنها اشاره کردیم، هستند در جریان این انقلاب هم از همان ابتدا در کنار مردم بودند و از تریبون مساجد و در مزار جانباختگان راه آزادی این موضع قاطع را به خوبی نشان دادند، اما آنچه دراین برحه زمانی حائز اهمیت است مخاطب قرار گرفتن علمای دینی طیف راست و خصوصا رادیکال مذهبی از طرف مردم، روشنفکران، نخبگان سیاسی و خصوصا علمای دینی در طیفهای میانه و چپ جامعه کوردستان است، با نظر به این مهم که بر مبنای کتاب قران، خلق ملتها و منجمله ملت کورد از نشانەهای قدرت خداوند به منظور تعامل و تعاون در جامعه انسانی است و تقدم جویی در خیرات که والاترین آنها تلاش و جانفشانی در راه مظلومان و محرومان و ستم دیدگان است و آزادی و برابری برای همه از حقوق اولیه انسانی بشمار می‌آید، این قشر از جامعه نیز خود را ملزم به موضع‌گیری صریح و عملی در مقابل این رژیم جنایتکار و مستبد بدانند و با این انقلاب و مردم همراهی کنند به این امید که در حکومت آینده کوردستان، سکولاریزم، و در جامعه کوردستان، پلورالیزم دینی برقرار شود و امکان دعوت به همراهی مردم با ایدئولوژی و برنامه تحقق جامعه آرمانی‌یشان و سایرین به صورت آزاد در جامعەای تکثرگرا و به شیوەای برابر برای همگان فراهم شود و دموکراسی شورایی بتواند از حقوق همه به شیوەای رضایت بخش حمایت و دفاع نماید.

در پایان، علیرغم تایید این ادعا که آگاهی سیاسی مردم کوردستان قابل سرکوب نیست اما در شرایط کنونی خود را ملزم به بیان این هشدار می دانیم که حداقل این آگاهی سیاسی در خطر تحریف است و جلوگیری از آن مستلزم تلاش برای روشنگری اجتماعی و باز نشر آگاهای‌های الزم در جامعه مدنی کوردستان است! برای عواملی که ایجاد بسترهای این انحراف را فراهم می‌کنند، می‌توان به مواردی اشاره کرد: ١. جبهه گیری و دامن زدن به اختلافات و تنشهای ایدئولوژیک در جهت تعمیق شکافهای اجتماعی مربوطه از طرف علمای مذهبی در مقابل همدیگر، بجای حفظ انسجام و همبستگی در برابر استبداد و استکبار رژیم ٢. سکوت و عدم موضع گیری صحیح و هوشمندانه توسط نخبگان سیاسی و علمای دینی در فضای گفتمان تجزیه طلبی از یک طرف موجب فراهم شدن فضا برای سوء استفاده رژیم از این گفتمان به عنوان بهانه سرکوب و از سوی دیگر با تلاش اپوزیسیون ایرانی و سیاسیون وسلبریتی‌ها حتی برخی کوردهای به نسبت اسمیله شده موجب فراهم شدن زمینه تسلط گفتمان و رویکرد دولت-ملت ایرانی شده و خواستهای انقلابیون کورد به نازل‌ترین شکل خود یعنی احقاق حقوق شهروندی معطوف خواهد شد.  به منظور ایجاد همبستگی و پرهیز از ایجاد تفرقه و کاهش شکافهای اجتماعی ناشی از هویت یابی‌ها دینی در این مقطع می‌توان راهکارهایی را پیشنهاد کرد: ١. دعوت از اقشار مردم برای بایکوت کردن تمامی رسانەهای جمعی و پلتفورم‌های نشر اطلاعات متعلق و وابسته به رژیم ٢. تاکید، ترویج و تحکیم پلورالیزم دینی در جامعه به عنوان ابزاری کارآمد برای ایجاد همبستگی در روند انقلاب و تکیه بر ارزشهای مشترک میان ادیان و خصوصا مذاهب اسلامی به جای واکاوی و جبهە گیری‌های مذهبی در مقابل دیگری ٣. توجه به کارکرده اجتماعی دین و استفاده از امکانات در دسترس مانند فضای مساجد برای تقویت شور همبستگی و تداوم انقلاب و همراهی با خانواده شهدا و جمع آوری کمکهای مردمی برای آسیب دیدگان و مستمندان و نیازمندان در این شرایط انقلابی به مانند تجربیات ارزشمند گذشته در دوران بلایای طبیعی سیل، زلزله وبیماری کووید١٩ و ...

این مقالە در شمارە ٨٣٧ روزنامە کوردستان منتشر شدە است.