کیوان درودی
آنچه ما را بیش از پیش به آینده امیدوار میکند، نقش محوری جنبش کوردستان در قیام ژینا و پیشروندگی موازی در دو جبهه حضور در خیابان و تاثیر تشکلی و سازمانی بر پیشبرد اهداف دموکراسیخواهانه در سراسر و همچنین تحکیم انسجام داخلی در برهه کنونی است.
عبور از سدهایی که فاشیزم برای ممانعت از پیوند کوردستان با دیگر نقاط جغرافیای ایران، ایجاد کرده بود؛ تنها یکی از دستاوردهای غیرقابل چشمپوشی جنبش کوردستان تلقی میشود. پرواضح است که این تاثیر، تا لحظه کنونی همگون و یکنواخت نیست، اما این شانس قویا وجود دارد که به شکل گستردهتری بر آینده سیاسی، اجتماعی و فرهنگی موثر واقع شود.
اینکه دیدگاه و حضور میدانی کوردستان، بر شانتاژ و پروپاگاندای جریانات محفلی پیشی گرفت، نشان میدهد که جبهه تمامیتخواهان در برآورد ظرفیت جنبش کوردستان دچار اشتباه شدهاند. از دیگر سو، جامعه نیز دریافت که مرزبندیهای غالب ذهنی، برای ایزوله کردن کوردستان، اقدامی واکنشی بوده تا ماهیت و موجودیت دیگران را تحتالشعاع قرار ندهد.
تصور تمامیتخواهان این بود که با توسل به استیلای رسانهای و برانگیختن احساس پایگاه اجتماعی خود، خواهند توانست بار دیگر به نام ایران و به کام خود، استبداد را بازآفرینی کنند. اکنون با گذشت بیش از دو ماه مشخص شده که شانسی برای حکومت فردی و اقلیتی در افق سیاسی وجود ندارد.
سر دادن شعار "تهران بشه کوردستان، ایران میشه گلستان" نشاندهنده افکار و تمایلاتی است که در بدنه اجتماعی، برخلاف رویه مطلوب ستیزهجویان کوردستان، جاری است. تاکید شهروندان در جای جای ایران، برای الگو گرفتن از کوردستان نشان میدهد که سلطه رسانهای در میدان ما که همان خیابان است، شکست خورده و تاب برخاستن ندارد. این فرصت مغتنمی برای ما خواهد بود تا موجودیت خود را چنان که هست -نه آنچنان که دیگران وانمود کردهاند- بر همگان آشکار شود.
در غرب نیز، تاکید شخصیتهای سیاسی برای اضافه کردن نام سپاه پاسداران به لیست گروههای تروریستی و همچنین، قطع روابط مستقیم با تهران از سوی پارلمان اروپا، آغاز فصل تازهای برای جنبش کوردستان خواهد بود تا حقانیت مبارزه خود در هشت دهه گذشته را به رخ جهانیان بکشد.
در حال حاضر، تشکیل کمیته حقیقتیاب شورای حقوق بشر سازمان ملل، گام دیگری خواهد بود تا جنایات دهههای گذشته و کشتار و ناپدیدسازی قهری در کوردستان را به وضوح متجلی نماییم. از دیگر سو، جنبه برحق و اخلاقی مبارزهای را که در مقاطعی به شکل مسلحانه علیه فاشیزم برقرار بوده، به عنوان گامی عملی، همسان مبارزه علیه گروه "داعش" به اثبات برسانیم.
اما آنچه از همه لحاظ مهمتر است، تحکیم انسجام درونی در کوردستان است، آنهم در شرایطی که به لحاظ اجتماعی از خودبسندگی کافی برخوردار است و حتی اگر از بعد سازماندهی و تشکیلاتی آن چشمپوشی کنیم، ظرفیت لازم در داخل شهرها و روستاهای کوردستان برای همبستگی احساسی و به هم پیوستگی سیاسی وجود دارد.
نشان به این نشان که اعتصاب اخیر در روز سوم آذرماه، از نظر وسعت و عمق، بزرگترین اعتصاب کوردستان تلقی میشود. روزی که از دهلران و آبدانان و ایلام تا ارومیه، بازار تعطیل شد و کسبه کوردستان علیرغم فشاری که در پی دو ماه اعتصاب پیگیر تحمل کرده بودند، بار دیگر پا به عرصه گذاشتند تا ثابت کنند جنبش در کوردستان ورای طبقه، قشر و موقعیت اجتماعی پیش خواهد رفت.
علاوه بر این، دانشگاههای کوردستان نیز، پیشاهنگ مبارزات دانشجویی بودند و به شکل مستمر و روزانه حضور فعال داشتند. این حرکت دانشجویان همچون سایر ابعاد جنبش، پیگیرانه و مستمر بود. همچنین معلمان کوردستان نشان دادند که پیوند عمیق اجتماعی آنها با جوانان کف خیابان و دانشآموزان دیروز و امروزشان، ناگسستنی است.
البتە باید تاکید کرد کە حضور اقشار و طبقات مختلف کوردستان در جنبش اخیر، بسیار همگون و منسجم بوده و پرچمدار این قیام زنانی هستند که روزانه توسط دستگاههای سرکوب فاشیزم، ربوده میشوند. جانباختن دستکم ٧ شهروند کورد تحت شکنجه و بازداشت و ربودن بیش از ۵ هزار نفر، اوج قصاوت و استیصال جمهوری اسلامی را نشان میدهد.
در این بین، کوردستان علیرغم تمام مقاطعی که یکهتاز مبارزه بوده و در مقاطعی تنها گذاشته شده، هیچگاه تمایل به حل مسائل از راههای کمهزینه و صلحجویانه را پنهان نکرده و این برخلاف ادعای کوردستیزان، نقطه قوت جنبش کوردستان بوده، هست و خواهد بود. جریانات و افرادی که برای توجیه لشکرکشی به کوردستان، فعالیت احزاب و گروهها را دستاویز قرار میدادند، در حال حاضر هیچگونه توجیه حداقلی و سطحی در دست ندارند، این واقعیت ثابت کرد که اولا جریانات فعال و موثر در کوردستان، برآمده از خواست و رویای کوردستانیها بوده و از سوی دیگر، بدنه اجتماعی همان امیال و اهداف برابریجویانه و دموکراتیکی را ترسیم میکند که احزاب و سازمانهای ریشهدوانده در جامعه به عنوان برنامه و راهبرد طی دههها مبارزه مطرح کردهاند.
بنابراین باید گفت، آنچه در حضور میدانی به منصه ظهور نهاده شد، خط بطلانی بر دههها سانسور، انکار و نفی واقعیت و موجودیت و ماهیت کوردستان و جنبش پویا و پیشرونده آن بود. نباید این نکته را فراموش کرد که این جنبش، همانطور که رهبر نامآشنای کوردستان، دکتر عبدالرحمن قاسملو به درازای سالهای مبارزهاش، همواره "ملی-دموکراتیک" خوانده، از بنمایههای غنی دموکراتیزاسیون سراسر جغرافیای ایران بهرهمند است و همین امر باعث شده تا جایجای ایران را درنوردیده و شعار "زن، زندگی، آزادی" را به صدای نخست اماکن عمومی و حتی منازل تبدیل کند.
در حقیقت، کوردستان پیوسته یک محور مبارزاتی بوده، اما آنچه تازه مینمایاند این است که چنین محوریتی از قالب جبهه سیاسی فراتر رفته و یک "انقلاب ارزشی" را بنیاد نهاده است. ارزش زن، زندگی و آزادی، در کلیت خود مقابل فرهنگ تسلیتگویی و عزاپیشگی، مردسالاری و روند آمرانه سیاست و همچنین مقابل فرهنگ رخنهکرده و نهادینه استبداد دیرپای ایرانی، قد علم کرده است.
در حال حاضر، کوردستان دست همیاری دراز کرده و ندای همنوایی سر میدهد، بنابراین هرآنکه دلی در گرو آیندهای دموکراتیک و عاری از تبعیض دارد، از نظر اخلاقی، انسانی و فرهنگی، در نقطهای حساس از تاریخ ایستاده و باید این جایگاه را درک کند. نقش فعالانه کوردستان، برای این سرزمین کمهزینه نبوده و همگان باید بدانند که این هزینه برای آنها نیز، دستاوردهای حیاتی داشته است. اما حتی در صورت انفعال مقطعی، برخاستن مجدد در آینده، با هیچ قیام دیگری قابل مقایسه نخواهد بود، وظیفه عمومی ما، حفظ دستاوردها و تلاش برای گذار از کلیت استبداد در انواع و اشکال اتنیکی و مذهبی آن است. پاینده کوردستان و روشنباد راه همزیستی و تسامح برای مردم سراسر جغرافیای ایران.
این مقالە در شمارە ٨٣٦ روزنامە کوردستان منتشر شدە است.