مژگان علیپور
بعد از "قتل حکومتی" ژینا امینی در مقابل بیمارستان کسری در تهران اعتراضات شروع شد. اما زمانیکە در گورستان آیچی سقز جنازەی ژینا بە خاک کوردستان سپردە شد، جرقەی خیزشی زدە شد کە در مدت کوتاهی بە انقلاب ژینا (مهسا)، علیە دیکتاتوری و استبداد دینی در ایران مبدل گشت.
اینک انقلاب مردمان ایران پس ازگذشت بیش از ١٠٠ روز با همەی فراز و فرودهایش، امواجش نە تنها در همەی مناطق مختلف ایران بلکە خوشبختانە همبستگی و همصدایی بینظیری را پدید آورد. در میان ایرانیان دیاسپورا نیز انقلاب دیگری را رقم زد کە شمار زیادی از کشورها و مردمان جهان را نیزفرا گرفتە است.
امواج جهش این انقلاب نوین تا حدی پیشرفتە است، کە امکان بازگشت بە وضعیت پیش از جوانمرگ کردن ژینا امکان نخواهد داشت. مبارزەی همبستەی این بار مردمان ایران، کە در این ٤٤ سال حاکمیت پرسرکوب، پر اختناق و منکر حقوق انسانی بی سابقە بودە، مخصوصا کە دختران و زنان حضوری پررەنگی دارند کە فداکاریها و انرژی مثبت و بینظیری را تولید کردەاند.
انقلاب ژینا، با پیشگامی گستردەی زنان و شعار کلیدی "زن، زندگی، آزادی" در هزاران کیلومتر دورتر از کوردستان؛ از تبریز، تهران، اصفهان، بلوچستان، لرستان، خوزستان، مشهد، ایذە، اورمیە، اردبیل، شیراز و بیش از ٢٠٠ شهر، شهرک و حتی روستاها، شبانەروزی در داخل ایران تداوم دارد، بیانگر همصدایی ملیتهای ایران در داخل و خارج از کشور است کە تمامیت نظام سیاسی آخوندی را هدف قرار دادە و پایەهای آن را بە لرزە در آوردە است.
اگرچە زنان و دختران آغازگر این انقلاب بودند و پسران و مردان هم همسبتگی سترگ و محکمی را انجام دادند بە طوری کە در جامعەی جهانی از این خیزش انقلابی بیشتر بە عنوان زنانە یاد میکنند. اما در واقع این خیزش همگانی تنها یک انقلاب فمینیستی نیست. چون با محورهای مختلف مبارزاتی توانستە بە یک حرکت سیاسی گستردە تبدیل شود و این نیز نشانە آن است کە خواستەهای این انقلاب، فراتر از حجاب اجباری است. مسئلەی آزادی و برابری زنان با مردان، در جامعە با مسئلەی سیاسی در ایران گرە خوردە است و یکی از مطالبات اصلی زنان میباشد.
انقلاب ژینا نە تنها مسئلەی ستم جنسیتی را یک موضوع همگانی زنان دانستە، بلکە کلیت ساختار سیاسی و حکمرانی موجود را نیز نشانە گرفتە، تا نشان دهد کە همزمان چگونە میتوان ستمهای ملی و طبقاتی را بە شکلی مترقی بهم پیوند داد. زن مانند نیمی از جامعە همراە با مبارزە برای برابری، بە حلقە واصل جنبشهای دیگر اجتماعی نیز مبدل شدەاند.
جنبش زنان در ایران با محدودیتهای بسیاری روبرو بودە کە متأسفانە نتوانستە بود با دیگر جنبشهای اجتماعی رشد کند. اما این انقلاب با مسیری کە طی کردە، همسو با مطالبات شفافی کە داشتە است، توانستە گامهای بلندی درجهت ارتقای مسائل اجتماعی و فرهنگی بردارد کە با همراهی و پشتیبانی نسل نو پسران و مردان، مسیر واقعی خود را بیابد و چارچوب و قید و بندهای مردسالارانە و تمامیتخواهانە را شکستە و برای بدست آوردن حقوق انسانی همسان، همصدا، همراە و همرزم با زنان این قیام را بە پیش میبرند کە پارادایم (نگرش) بە مسئلەی زنان را در داخل و خارج از ایران را تغییر دادەاند.
در عرصەی بینالمللی نیز جهان شاهد راهپیماییهای گستردە ایرانیان در خیابانها و میادین بیش از ١٠٠ شهر همزمان صدها هزار زن و مرد، دختر و پسر، با سنین مختلف با پرچمهای متفاوت ملیتی، آرمهای متنوع، پلاکاردهای بسیار، اعضا و هواداران احزاب و سازمانهای همەی ملیتهای موجود در ایران کە شعارهای، "جمهوری اسلامی نمیخوایم"، "مرگ بر دیکتاتور" و مخصوصا شعار محوری، "زن زندگی، آزادی" را با زبانهای، انگلیسی، فرانسوی، آڵمانی، سوئدی، فنلاندی، کوردی، فارسی، تورکی آذری، بلوچی، عربی، تورکمنی و... را فریاد زدند کە در تورنتوی کانادا، برلین آلمان و واشینگتن دی سی این تجمعات چشمگیرتر بودند،
پس از آن حمایتهای بینالمللی بیسابقەای صورت گرفت، بە طوری کە اکثر اعضای پارلمان کشورهای غربی "کفالت سیاسی" زندانیان این جنبش را بە عهدە گرفتەاند کە در سطح جهان هر روز گستردەتر میشود. تشکیل کمیتە حقیقتیاب بینالملی علیە رژیم آخوندی و اخراج جمهوری اسلامی از کمیسیون "مقام زن" نشان از شنیدن صدای انقلاب مردمان ایران است.
خوانش و نگاهی دیگری نیز لازم است کە، تاریخ جنبش زنان در ایران برگرفتە از مبارزات زنان ملیتهای مختلف در این کشور است. با وجود اینکە دغدغەها و نوع ستمها بر زنان گوناگون بودە است، مبارزەی زنان مرکزگرا مبارزە عیلە ستم جنسیتی است. ولی مبارزەی زنان کورد علاوە بر تبعیضهای طبقاتی، جنسیتی، ملیتی، زبانی بودە و هست.
برای نمونە، "زهرا محمدی"، مدرس زبان کوردی کە فقط بە خاطر تدریس زبان مادری، بە ٥ سال حبس تعزیری محکوم شد، "مژگان کاوسی"، نویسند و شاعر کورد یارسانی، در این روزهای سخت و طاقت فرسا "دادگاە" فرمایشی رژیم اتهام "مفسد فیالارض" را بە او تحمیل کردە و پس از فشارهای زیاد مردم و فرجام خواهی در دادگا بە ٦٥ ماە زندان محکوم شد. شمار زیادی از دختران و زنان شجاع و دلیر دیگر ملت کورد و سایر ملیتهای تحت ستم در ایران فقط بە خاطر باور داشتن بە آزادی و مبارزە برای داشتن زندگیای امروزی دستگیر شدە و با اتهامهای ساختگی و دور از واقعیت، روزگار تلخی را در زندانهای پرمشقت سپری میکنند. همچنین در مدت بیش از ١٠٠ روز انقلاب ژینا کە گویا حدود ٢٠ هزار نفر از معترضان، متأسفانە دستگیرشدە و زندانی گردیدەاند کە تعداد زیادی از آنان دختران و زنان مبارز میباشند. در میان شهیدان و زخمیشدگان نیز همین فاجعە وجود دارد.
تاریخ مبارزاتی جنبش زنان ایران، با نادیدە گرفتن نقش زنان کورد و تاریخ مبارزاتی آنها، ناقص نخواهد بود. چرا کە زنان کورد بە عنوان نیمی از یکی از ملیتهای ایران هستند کە دیر زمانی است برای تحقق آزادی، دموکراسی و عدم تبعیض مبارزە میکنند و در آیندە نیز نقش برجستەتری خواهند داشت. لازم بە ذکر است کە جنبش زنان کوردستان همچون جنبش آزادیخواهی مردم کورستان، هیچگاە تهدید نبودە، بلکە فرصت است برای گذار بە دنیایی مدرن و مترقی در ایران.
این مبارزەی سخت و جانکاە میطلبد کە این انقلاب نوین در مسیر درست خود حرکت کند و بە روشی هدایت و مدیریت شود کە پایەهای اصلی آن بر اساس آزادی، برابری و حقوق انسانی بنیان گذاشتە شود.