باوان کرماشانی
بعد از شکل گیری انقلاب ٥٧، صاحبان قدرت جامعه را براساس منافع و ارزشهای خود ساختند. اما باید به این نکته توجه داشت که هر جا قدرت وجود دارد، ضد قدرت نیز وجود دارد؛ ضد قدرت یا به تعبیر مانوئل کاستلز، ظرفیت کنشگران اجتماعی برای به چالش کشیدن قدرت جای گرفته در نهادهای جامعه، به منظور درخواست نمایندگی ارزش ها و منافع خودشان... کوردستان که در درازای تاریخ باشکوهش برای هیچ دیکتاتوری سر خم نکرده بود؛ با درک سیاسی بالا از همان ابتدا به جمهوری اسلامی نه گفت، که مقاومتهای باشکوه این مردم در چهار دههی گذشته خود گواه این ادعاست. هر چند تاوان این مقاومتها تقدیم شهدای بسیاری در راه آزادی کوردستان بوده است، اما کوردها این مهم را از بزرگان خود چون دکتر قاسملو آموختەاند که تا بهترین جوانان شان را ندهند، آزادی به دست نمی آید.
از ابتدای انقلاب ژینا که کوردستان خود پایەگذار و ناشر آن بود باز هم شاهد اندیشەهای سیاسی مترقی و خلق حماسه در گوشه گوشەی خاکش بودیم که جهان باید با دیدەی حسرت به آن بنگرد. خاکسپاری هر شهید به صحنەی نبردی تمام عیار با حکومت بدل شد و والدین شهدا همچون رهبران بزرگ سیاسی به سخنرانی پرداخته و خواستار انتقام خون فرزند و ادامه دادن راهشان شدند و بدون تضرع و زاری ارادەی سیاسی خود را برای ادامەی راه آزادی خواهی به دژخیمان تحمیل کردند و با سری افراشته وعده ی هلپرکە (هەڵپەڕکێ) جمعی برای فردای روز آزادی دادند. دیاری که مردمانش در برابر ظلم منفعل نبوده و نیستند و فرهنگ "خۆڕاگریی" (یعنی مقاومت) در ذهن و وجودشان نهادینه شده و در پی یک انقلاب واقعی در برابر انقلاب نمادین دیگر ساکنان جغرافیای سیاسی ایران سروری سیاسی خود را به رخ کشیدەاند.
کرماشان این کلان شهر کوردستان هم از همان روزهای نخست انقلاب ژینا همراه و همگام با دیگران شهرهای کوردستان با اعتصاب و اعتراض به خونخواهی دخترش برخاست و با تقدیم شهدایی چون کودک ١٥ ساله امیرحسین بساطی در راە آزادی، موضع سیاسی خود را مشخص کرد و در ادامه و زمانی که رژیم منحوس آخوندی "سنەی خوێناوی" (سنندج خونین) را به رگبار گرفته بود با قیام ٢٠ مهر درهدریژ و تقدیم دو نوجوان دیگر به خاک کوردستان مانع از تمرکز نیروهای امنیتی در سنه شد. این اقدام یعنی به خیابان آمدنهای حمایتی از دیگر شهرهای کوردستان چون مهاباد، بوکان و جوانرود هم ادامه داشت و جوانان کرماشان با اشغال میادین و تسخیر خیابانها و سر دادن شعارهایی چون مهاباد تها نیست کرماشان پشتیبانش است رژیم را در تنگنا قرار دادند. همچنین جوانان غیور کرماشان با مسدود کردن جادەهای مواصلاتی کار را نیروهای سرکوب سخت، مانع اعزام و گسیل نیرو به دیگر شهرهای کوردستان شدند. همچنان مردم کرماشان در حمایت از فرزندان انقلابی خود نیز سنگ تمام گذاشته و در واکنش به حکم اعدام فرزند هنرمندشان سامان یاسین، اقدام به ایجاد کمپینی به نام آماده باش نمودند و رژیم جهل و اعدام را تهدید کردن در صورت اعدام سامان قیام مسلحانه را آغاز خواهند کرد و به دنبال این اتفاقات جمهوری اسلامی مجبور به عقب نشینی از موضع خود و لغو حکم اعدام سامان یاسین شد... که از این منظر کرماشان می تواند الگویی برای دیگر شهرها باشد.
بله این خطه با هوش سیاسی بالای خود حتی برای فردای روز آزادیش برنامه دارد و با شکستن هرگونه رابطەی استعماری حتی برای مدعیان قدرت در آینده نیز خط و نشان می کشد. کوردها خوب می دانند که مشکلشان تنها رفتن جمهوری اسلامی نیست. آنها نمیخواهند دیکتاتوری را با دیکتاتور دیگر جایگزین کنند. کوردستان از فردای روز آزادی، رخت بر بستن نژاد پرستی، مردسالاری، استعمار و سرمایه داری را یکبار برای همیشه میخواهد.
این مقالە در شمارە ٨٣٨ روزنامە کوردستان منتشر شدە است.