قادر الیاسی
هنگام وقوع انقلاب ١٣٥٧ بە دلیل اینکە نظام گذشتە، حزب یا تشکیلات سیاسی سالمی سرپا نگذاشتە بود، آخوندها با استفادە از مساجد و زیر لوای دین توانستند ثمرە انقلاب را بدزدند و بر امواج آن فایق آیند. بر اساس این تجربە تلخ وقتی وقایع روی کار آمدن جهموری اسلامی را مرور میکنیم، درمییابیم کە فقدان احزاب و سازمانهای سیاسی در آن روزها باعث شد آخوندها با فریفتن تودەی مردم و کشاندن آنها پشت سر خویش از دیگران پیشی بگیرند و پیروز میدان شوند.
پس اگر این حقیقت تلخ را بە یاد داشتە باشیم، نباید زیر باری برویم کە با روی کار آمدن جمهوری اسلامی تجربە شدە و عبرتی بزرگ بە ما آموختە است. بگذارید کمی بحث را بشکافیم. چند ماهی قبل از انقلاب ٢٢ بهمن ١٣٥٧، نظام شاهنشاهی بە طور آشکار با اعتراضات از داخل و عدم اعتماد از خارج مواجە گشت. هنگام وقوع این رویدادها احزاب و تشکلهای سیاسی آن زمان توسط ساواک و دیگر نیروهای سرکوبگر وابستە بە رژیم گذشتە متلاشی شدە بودند و اکثر رهبران و فعالان آن سازمانها نیز یا در زندان یا اعدام و یا جلای وطن نمودە و بە کشورهای غربی پناهندە شدە بودند. در این میان گروهی کە دست نخوردە میتوانست منسجمتر عرض اندام نماید قشر مذهبی آخوند بود. با آشکار شدن خمینی در پاریس و جذب شدن گروەهای ملی، مذهبی و تودە ناآگاە از یک طرف و فقدان وجود احزاب سیاسی از طرفی دیگر، انقلاب بە اسم خمینی کە نماد مرتجعترین قشر جامعە بود، رقم خورد.
نزدیک بە ٤٤ سال بعد از آن رویداد، نظام آخوندی نیز همانند سلفش با لعن و نفرین تودەهای مردم روبرو گشت. در یک خیزش انقلابی کە جرقەاش بعد از قتل عمدی ژینا امینی توسط رژیم از کوردستان زدە شد، دیری نپائید سراسر ایران را فرا گرفت. ١٠٧ روز از انقلاب ژینا گذشتە بود کە رضا پهلوی همراە تنی چند از کنشگران و چهرەهای هنری و ورزشی ایرانی از جملە حامد اسماعیلیون، علی کریمی، نازنین بنیادی و مسیح علینژاد در آغاز سال ۲۰۲۳ میلادی، در توییتهایی با متنی مشترک نوشتە و اعلام کردند: "سال ۲۰۲۲ سال شکوه همبستگی ایرانیان با هر باور و زبان و گرایش بود" و در دنبالە این توییت "همبستگی ایرانیان با هر باور و زبان و گرایش" را بە عمد فراموش کردە و بە ادبیات رضاخانی یک ملت و یک زبان برگشتند و نوشتند: "با سازماندهی و همبستگی، سال ۲۰۲۳ سال پیروزی ملت ایران خواهد بود".
تلویزیون ایران اینترنشنال برای پوشش دادن بە این توییت مشترک در روزهای اول و دوم ژانویە ٢٠٢٣ و با حضور مهمانانی از جملە آقایان عبداللە مهتدی، دبیرکل حزب کوملە کوردستان ایران، خالد عزیزی، سخنگوی حزب دمکرات کوردستان ایران، شهریار آهی، علیرضا نوریزادە، حامد اسماعیلیون همراە خانم مسیح علینژاد در برنامە چشم انداز با سیما ثابت حول توییت ذکر شدە، از مهمانان پرسید: آیا ائتلاف سیاسی مخالفان جمهوری اسلامی در راە است؟
روز اول مهمانان هر کدام نظر مثبت خویش را بە شیوەای کلی راجع بە توییت مشترک بیان نمودند. روز دوم وقتی نوبت بە شهریار آهی و بە دنبال ایشان نوریزادە رسید، هر دو حرفهای در تأیید یکدیگر بر زبان آوردە و گفتند: اگر ائتلافی شکل بگیرد باید اشخاص تشکیل دهندە آن باشد نە حزب و سازمان. نوریزادە در جواب خالد عزیزی کە مخالف چنین ایدەای بود، چیزی گفت کە معنایش این بود: این تشکل کدخدایی دارد کە بنا است در فردای بعد از جمهوری اسلامی با داشتن فر ایزدی!!! ناجی ایران شود. و با این استدلال کە احزاب و سازمانهای سیاسی در مجلس مٶسسان با ارائە برنامە سازمانی میتوانند نقش خویش را ایفا کنند، جایگاە آنها را در حال حاضر ضروری ندانست و خاطر نشان کرد کە: این حرکت کە رضا پهلوی و شرکایش با توییت مشترکی سنگ بنای آنرا گذاشتەاند کاری است بەجا و البتە رئیس هم نمیخواهد. یکی بە عنوان منشی میتواند منظور شود و ... دیگر مسئلە حل است!!! با ترسیم این سناریو نوریزادە، ایران کثیرالملە مثل دوران گذشتە و حال جمهوری اسلامی تحریف میشود. بەطوریکە ملت ایران را بە جای کشور چند ملیتی قالب نمودە و از نمایندگان احزاب و وجود خرد جمعی صرف نظر میکنند و بە جایش افراد جایگزین مینمایند.
اگر مردم ایران بالعموم و احزاب سیاسی سراسری و اقلیمی کشور (ملتهای غیر فارس) بالاخص تن بە این سناریو بدهند، ما با تکرار سیستمهای دیکتاتوری روبرو خواهیم شد. حالا این سیستم دارای فر ایزدی (پادشاە) و یا تئوکراسی (ولایت مطلقە فقیە) باشد، فرقی نمی کند. زیرا ٤٤ سال پیش مردم ایران همانند حالا انقلاب کردند و نظام سلطنت را بە تاریخ سپردند. در این برهە از زمان با شروع انقلاب ژینا نیز میخواهند رژیم مذهبی جمهوری اسلامی را سرنگون کنند و بە جای آن سیستمی جایگزین نمایند نە بە گذشتە (سلطنت) برگرد و نە بە سیستم کنونی کە همانا رژیم جمهوری اسلامی است، ادامە دادە شود. در یک کلام مردم خط بطلانی بر دیکتاتوری مطلقە پادشاهی و ولایتفقیە کشیدەاند و خواهان نظمی نوین هستند کە در آن سکولاریزم، تکثرگرایی ملی و سیاسی فراهم شود.
انقلاب ژینا رنگین کمانی از تفاوتهای ملی، سیاسی و اجتماعی در کنار هم هستند. آنچە نوریزادە و شرکا بەعنوان راهکار ارائە میدهند چیزی جز زیر بار تشکل فردی رفتن و بی اهمیت کردن تشکلهای سیاسی نیست کە جامعە را بە طرف فردگرایی سوق میدهد. اگر این حضرات بە جای افراد، احزاب و تشکلهای سیاسی پیشنهاد می کردند، آنوقت جای افراد مجرب و شناختە شدە هنری و ورزشی معنا پیدا می کرد و مانعی برای حضورشان نبود.
من بەعنوان عضوی از جامعە کوردستان از سازمانهای سیاسی کورد میخواهم این بازی خطرناک را هر چە بیشتر افشاء نمودە و ضمن ادامە مبارزە خویش و همراهی با دیگر اقشار جامعە در ایران علیە رژیم توتالیتر آخوندی، برای خنثی نمودن افکار کهنە نوع رضا پهلوی، در دو جبهە کوردستانی و اقلیمی تلاش نمایند. بدین معنا در کوردستان مرکز همکاری را تعمیم و گسترش دادە و در دیگر اقلیمها کنگرە ملتهای (نە ملیتها) ایران را کاراتر نمودە، بەطوریکە بتوان در این اقلیمها (بلوچستان، عربستان، ترکمن و آذربایجان ــــ ترکها) اتحادی قویتر از آنچە هست بوجود آورد. این راهکار هم ملتهای تحت ستم را بە سوی رسیدن بە حق تعیین سرنوشت خویش میبرد و هم مرزبندی با دیکتاتوری شاە و شیخ را ایجاد مینماید.