باوان کرماشانی
صدور حکم اعدام طی دهەهای اخیر هموارە موضوع اعتراضات فعالان سیاسی و اجتماعی بودە است. برای رسیدن بە چرایی مخالفت با اعدام، ابتدا باید بدانیم اعدام چیست؟
اعدام نوعی کیفر و مجازات و بە عبارتی اشد مجازات برای محکوم در تاریخ حقوق کیفری است. این مجازات از موارد پیشبینی شده در قانون برخی از کشورهای جهان است و برخی هم نسبت به حذف مطلق این قانون اقدام نمودهاند چنان که از مجموع ١٩٥ کشور، ١١١ کشور به طور رسمی و قانونی، مجازات اعدام را لغو کردهاند. ٨ کشور نیز به حذف نسبی آن اقدام کردەاند و مجازات اعدام را به شرایط خاصی مانند جنگ محدود نمودهاند. ٢٤ کشور حکم اعدام را در قوانین خود دارند ولی در عمل از آن استفادهای نمیکنند و تنها ٣٥ کشور طی دههی گذشته، رسما کسی را اعدام کردهاند. از بین تمامی کشورهای جهان، چین بالاترین آمار اعدام را دارد و ایران، عربستان و سومالی در ردههای بعدی قرار دارند.
در قوانین قدیم، جرایم بسیاری شامل مجازات اعدام میشد اما به تدریج میرود تا قلمرو قانونی اعمال این مجازات، محدود شود. در ایران این روند معکوس است و عملا برای جرایم بسیاری مجازات اعدام در نظر گرفتە شدە است؛ کشوری کە بالاترین نرخ اعدام نسبت به جمعیت را داراست.
اما چە علل و زمینەهایی موجب شدە است تا جامعە بشری طالب توقف اجرای اعدام باشد. عفو بینالملل معتقد است کە مجازات اعدام، حقوق بشر، بە ویژە حق حیات و حق مصون ماندن از شکنجە و سایر رفتارها و مجازاتهای بیرحمانە و غیر انسانی را نقض میکند کە این دو حق، جزو اعلامیەی جهانی حقوق بشر سازمان ملل مصوب سال ١٩٨٤ هستند. حق حیات جدا از اعمال انسان است و حتی اگر فردی بزرگترین جنایات را هم مرتکب شدە باشد، باز هم بایستی حق حیات برای او وجود داشتە باشد. با نظر بە قوانین فعلی بینالملل، مجازات اعدام باید محدود بە جدیترین جرایم (قتل عمد) شود اما عفو بینالملل معتقد است کە مجازات اعدام، پاسخی مناسب برای هیچ جرمی نیست و این نوع از مجازات نشانەی فرهنگ خشونتورزی است نە راەحل آن.
یکی از استدلالهای مدافعین اعدام، قدرت این حکم در بازدارندگی است. چیزی کە تحقیقات خلاف آن را نشان دادە و هیچ ارتباط معناداری میان صدور حکم اعدام و کاهش جرمهای سنگین بە دست نیامدە است و برای رد این استدلال کافی ست تا آمار رشد میزان اعتیاد و قاچاق مواد مخدر در ایران را از نظر بگذرانیم تا بە باطل بودن این مجازات در رابطە با پیشگیری رشد معضل مواد مخدر در جامعە پی ببریم. برخی نیز معتقدند شدت مجازات باید با شدت جرم برابری داشتە باشد؛ بە عنوان مثال در رابطە با قتل عمد کە مسلما یکی از فجیعترین جنایات است؛ اما آیا درست است برای آن کە نشان دهیم با اصل جنایات یعنی گرفتن جان دیگری مخالف هستم، جان شخص خطاکار را بگیریم و جواب قتل را با قتل بدهیم؟ این واکنش پر از تناقض است و نمیتوان با ارتکاب قتل، قتل را تقبیح کرد. ویکتور هوگو میگوید: آیا گمان میدارید اعدام درس عبرت است؟ چرا؟ این درس عبرت چە میآموزد؟ این کە نباید کشت؟ مگر میشود نباید کشت را با کشتن آموخت!
مخالفان اعدام معتقدند از آنجا که سازوکارهای قضایی فرآیندهایی انسانی هستند و هر انسانی ممکن است دچار خطا شود، چنانچه دستگاه قضایی در کار خود دچار اشتباه کردە و فرد بیگناه را مجازات نمایند، در این مورد هرگز احتمال جبران اشتباه وجود نخواهد داشت و اعدام حکمی برگشتناپذیر است و در این رابطه میتوان به اعدامهای متعددی که به اشتباه اجرا شده و راهی برای جبران آن وجود ندارد استناد کرد. مخالفان اعدام همچنین به استناد یافتهها و تحقیقات میگویند به دلیل احتمال دسترسی کمتر اقشار ضعیف و به حاشیه رانده شده به امکانات دفاعی، نظیر وکیل، احتمال محکومیت این اقشار به مجازاتهای سنگین چون اعدام، بیشتر است.
همچنین در حکومتهای مستبد و اقتدارگرایی نظیر جمهوری اسلامی، وجود حکم اعدام این امکان را به حکومت میدهد که به بهانههای قضایی ساختگی از اعدام همچون ابزاری برای سرکوب صداهای مخالف و معترض استفاده کند تا در پوشش و ظاهری قانونی، صدای مخالفان خود را خفه کند و برای حفظ و بقای خود، از اعدام همچون ابزاری برای رعب و وحشت بهره جوید. تشدید بازداشت فعالان سیاسی و صدور مداوم احکام حبس و اعدام، نشان از تلاش رژیم برای بە وحشت انداختن مردم از طریق برپایی چوبەی دار در سراسر ایران و تضییف روحیەی مبارزاتی آنان را دارد. با نیم نگاهی بە آمار قتلهای حکومتی و اعدام شهروندان دو ملت کورد و بلوچ در سال جاری و با توجە بە اینکە شعلەهای انقلاب همچنان در بلوچستان و کوردستان زبانە میکشد، نیک میتوان دریافت کە جمهوری اعدامی در پی آن است تا با اتهاماتی چون ارتباط با احزاب اپوزیسیون صدای اعتراضات ملتهای بلوچ و کورد را خفە کند کە هدف از این اعدامها را کاملا سیاسی مینمایاند تا با تمسک از وجود حکم اعدام در قوانین خود انتقام شکستهای خویش در خیابان را از ملتهایی کە صدای اعتراضشان بلندتر بودە، بگیرد.
بە قول جاویدنام نوید افکاری، رهبران رژیم زخمخوردە دنبال گردن برای طناب دار میگردند و بە هر بهانەای پیاپی اعدام میکنند. همچنانکە اگر بە آمار سازمانهای حقوق بشری در طول مدت انقلاب "ژن، ژیان، ئازادی" بنگریم، میبینیم کە اعدامها در سال جدید افزایش چشمگیری نسبت بە سال گذشتە داشتەند. سازمان حقوق بشری هەنگاو اعلام کردە است کە "طی ١٣٥ روز اوایل سال جاری میلادی، دستکم ٢٤٠ زندانی در زندانهای ایران اعدام شدهاند کە ٥٣ تن از آنان زندانی کورد و ۵۰ زندانی دیگر بلوچ بودەاند".
همان طور کە پیشتر اشارە شد، جدای از انتقام شکستها، رژیم میکوشد تا از سایەی هراسی کە با اعدامهای پیاپی بر سر جامعە افکندە، بە حیات ننگین خود تداوم بخشد؛ اما تجربەی سالیان اخیر نشان دادە است کە وحشیگری و اعدام راە حل بە سکوت واداشتن مردمان انقلابی نیست چرا کە محرکهایی کە مردم را بە حرکت درآوردە بسیار قویتر از آن است کە توحش رژیم، یارای متوقف ساختن آن را داشتە باشد.
در خاتمە باید گفت کە، اعدام وحشیانەترین حکم قضایی و مربوط بە جهان بدوی است. اکنون زمان آن است کە برای جامعەای بدون چوبەی دار و صندلی الکترونیکی بە پا خیزیم. آیسخلوس در نمایشنامەی "الاهگان انتقام" مینویسد: دنیا عمدتا بر مدار خشم و تلافیجویی چرخیده، اما بگذارید چیز بهتری بیافرینیم، هم در خود و هم در فرهنگ سیاسیمان. بیایید از راه و رسم کنونی جهان پیروی نکنیم.