(متن سخنرانی کاک مصطفی هجری، مسئول مرکز اجرایی حزب دموکرات کوردستان ایران در کنفرانس انقلاب با پیشاهنگی زنان در ایران- پارلمان اروپا)
روز بخیر!
قبل شروع سخنانم لازم میدانم کە از انستیتوی کوردبروکسل در، سوسیال دمکراتها، فراکسیون سبزها، پلاتفرم ایران دمکراتیک تشکر کنم، بابت فرصتی کە مهیا شدە تا دربارە آیندە ایران و همچنین رویکرد ملیتهای انکار شدە مباحثی مطرح شود.
آنچە کە امروز بندە بە زبان خواهم آورد دیدگاە حزب دمکرات کوردستان ایران است، اما در عین تلاش خواهم کرد کە رویکرد کلی و عامتری را ارائە بدهم کە توانائی انعکاس خواست اکثریت مردم کوردستان را داشتە باشد.
خانمها و آقایان!
از روزی کە جان ژینا را گرفتند فضای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی ایران بە سمت تغییری بنیادی گام برداشت. تغییری کە مردم را در یکطرف و جمهوری اسلامی هم در طرف دیگر آن است. بەعبارتی، کسی نخواهد توانست ادعا کند کە جمهوری اسلامی مردم ایران را نمایندگی میکند، داستانی کە در قالب میانەرو و تندرو برای چند دهە جامعە جهانی را بخود مشغول کردە بود.
هزینەهای کە مردم در ماههای اخیر برای رسیدن بە تغییر در ایران پرداخت کردەاند کم نیست؛ زندانی شدن هزاران نفر، اعدام بی وقفە کە بر اساس گزارش سازمان عفو بین الملل ٨٠ درصد رشد داشتە، صدها زخمی کە نمونە بارز آن از دست دادن قدرت بینائی تعدادی از شهروندان است، کشتار در زاهدان، جوانرود و دیگر شهرها، همە اینها حاکی از این است کە آنچە کە مردم با آن روبرو هستند نظامی غیر انسانی است کە کشتن، تجاوز، شکنجە، اعدام و البتە ترور بخش جدائی ناپذیر از هویت این حکومت میباشد.
آنچە در ایران شروع شدە یک انقلاب است کە ما آنرا “انقلاب ژینا” می نامیم. اما این انقلاب تفاوت بنیادی با تمام انقلاب و تحولاتی دارد کە در ایران در طول بیش از یک قرن بوقوع پیویستەاند. تفاوت عمدە این انقلاب بە توان گفتمانی و عملکردی آن برمیگردد.
انقلابی کە خواهان عبور از دو دورە غیرانسانی و غیر دمکراتیک در ایران است. دورە سلطنت مطلقە کەدر آن هویتی بر همە هویتها تحمیل میشد، آسیمیلاسیون و انکار دیگر هویتها بجز هویت قوم حاکم بە برنامەای سیستماتیک حکومتی تبدیل شدە بود. با ورد بە عصر جمهوری اسلامی ولایت مطلقە فقیە ،تحمیل مذهبی خاص بر دیگر مذاهب و ادیان در دستور کار حاکمان جمهوری اسلامی قرار گرفت. اما وجهە اشتراک هر دو دورە تمامیتخواهی است.
آنچە در بطن انقلاب ژینا با شعار استراتژیک “زن، زندگی و آزادی” تبلور پیدا کرد، عبور از گذشتە و حال برای ارائە و تجسم “ایرانی دیگر” است. ایرانی کە در آن بنا بر اختیار باشد نە تحمیل و اجبار. همچنین حقوق انسانی جانشین حاکمیت مطلق شود
گذار بە جامعەای کە در آن ارزشهای همچون زن، زندگی و آزادی اساس باشد، آسان نیست. قبل از هر چیز ما با رژیمی روبرو هستیم کە نماد عریان سبعیت و دیکتاتوری است، در همان حال با فرهنگ و گفتمانهای روبرو هستیم کە برای دهەها بە خوانش تمامیت خوهانە عادت و اعتقاد پیدا کردەاند. تغییر در چنین شرایطی نیاز بە زمان، حمایت و درک واقعیات موجود در جوامع پویا در چارچوب سیاسی ایران را می طلبد.
رویکرد مردمی کە روزانە برخورد با جمهوری اسلامی را تجربە میکنند با نگاە بخشی از مخالفین جمهوری اسلامی تفاوت دارد. چراکە مردم بدنبال بازسازی افسانەهای گذشتە و تحمیل اعتقادات خود نیستند، بلکە بدنبال بنیان نهادن ایران دیگر هستند کە در آن پیرامون جای برای الگوبردای است نە انکار. بە همین دلیل است کە در خیابانها تهران شعار می دادند، “تهران بشە کوردستان، ایران میشە گلستان”. بە عبارتی دیگر، نسلی کە خواهان ایران دیگر است، سعادت خود را در خوشبختی و رهائی دیگران جستجو می کند نە انکار آنها، همان بستری است کە باعث شد تا جهانیان با انقلاب ژینا همدل شوند.
نسل جدید در ایران خواهان پیویستن بە جامعە جهانی است. خواهان تقسیم ارزشهای است کە جهانی و انسانی هستند، خواهان ایجاد بستری است کە رسیدن بە آن تنها در جوامع آزاد ممکن میباشد نە دنیای ایدولوژیک، فرقەگرایانە و مملو از جنایت کە جمهوری اسلامی و تمامیت خواهان آنرا نمایندگی می کنند.
در هر صورت تغییر در ایران وارد عصری شدە کە بازگشت آن بە قبل از انقلاب ژینا غیرممکن است.اما تلاش، فداکاری و استقامت مردم نیاز بە همیاری و حمایت جامعە جهانی دارد. حمایتی کە از توان سرکوبگران بکاهد و بر قدرت مردم بیفزاید.
ما در جنبش رهائی بخش کوردستان دارای گفتمان و ارزشهای مشخصی هستیم، نگاە ما بە آیندە ایران نگاهی است کە برای بیش از یک قرن و بطور مشخصتر بیش از چهار دهە است برای آن مبارزە میکنیم. آنچە کوردستانیها خواهان آن هستند، ایرانی است کە در آن هویتی بنام کوردستانی بودن امنیت داشتە باشد، بەگونەای کە زبان، فرهنگ، جغرافیا، تاریخ و سرزمینشان انکارنشود، بلکە کوردستانی بودن بە مانند هویتی کە موجود و دارای ارزشهای خاص خود است، بە رسمیت شناختە شود. نگاە ما معطوف بە فهم متقابل، همزیستی اختیاری و ایجاد قدرت سیاسی است کە ضامن هویت کوردستانی است نە تهدیدکنندە آن.
بطور مشخص ما خواهان نظامی غیر متمرکز و فدرال هستیم کە در آن کورد، تورک، عرب، بلوچ، ترکمن، لور، مازنی و فارس بتوانند آزادانە و بە شیوەای دمکراتیک مناطق خود را ادارە کنند و در عین حال مانعی باشند در برابر ظهور دوبارە هرگونە نظامی تمامیت خواە در آیندە. چراکە تقسیم قدرت و در نتیجە آن تعادل قدرت امکان ظهور دیکلتاتور دیگری را نخواهد داد.
تلاش کوردها برای ایجاد همگرائی، همدلی و همکاری علیە جمهوری اسلامی برای بیش از چهار دهه است کە در جریان می باشد. بطور خاص در ماههای اخیر تلاش ما این بودە کە عاملی در جهت همگرائی و همکاری باشیم. اما تلاش ما معطوف بە بنیان نهادن ایران دیگر است نە بازسازی شکل دیگری از تمامیت خواهی. برای رسیدن بە ایران مطلوب تنها مردم، اپوزیسیون جمهوری اسلامی کافی نیست، بلکە جامعە جهانی هم یکی از پایەهای اصلی در این مسیر است.
عدم جمهوری اسلامی تنها برای مردم ایران مفید نیست، بلکە بە همان نسبت برای جامعە جهانی هم اهمیت دارد. نبود جمهوری اسلامی مساوی است با بازگشت آرامش بە بسیاری از کشورها. مساوی خواهد بود با از بین رفتن پایگاە اصلی گروهای تروریستی، همچنین معادل امنیت و آسایش برای جنبش رهائی بخش زنان خواهد بود. جنبشی کە خواهان بە رسمیت شناختە شدن و تکرار این مهم است کە “زنها میتوانند آنچە را کە میخواهند”. در عین حال تقویت جریانهای سکولار و مدنی در منطقە را در پی خواهد داشت کە برای دهەها توسط جمهوری اسلامی وجریانهای تندرو بە حاشیە راندە شدەاند.
در پایان، آنچە لازم است اینجا در پارلمان اروپا بر روی آن تاکید شود برجستە کردن این موضوع می باشد کە جنبشهای هویتمدار کە در ایران شکل گرفتە و روز بە روز قدرتمند می شوند، خود را بخشی از جامعە جهانی میدانند.
سردمدار انقلاب ژینا زنان هستند کە بە مانند دیگر جنبشهای هویتی در ایران خواهان بە رسمیت شناختە شدن می باشند. رسمیتی کە میباید در نظام سیاسی آیندە ایران انعکاس پیدا کند و در همان حال حمایت عملی و عینی جامعە جهانی را میطلبد.
حمایت از انقلاب ژینا معنای غیر از ایجاد جهانی امن تر ندارد. چراکە ذهنیت و روئیای نسل امروزی در ایران حامل ارزشهای است کە جامعە جهانی بر اساس آن بنیان نهادە شدە است. ما در کوردستان بعنوان بخشی از این جنبش فراگیر خود را خارج از دایرە ارزشهای جهانی تعریف نکردە و هموارە بدنبال بنیان نهادن نظامی بودەایم کە مسئول و دمکراتیک باشد. پس اگر کوردستان در جنگ علیە بنیادگرائی سپری در مقابل تروریستها بود، اطمینان داشتە باشید کە جنبش رهائی بخش کوردستان ایران هم از این قاعدە خارج نیست. چراکە بە تنهائی برای چهار دهە در مقابل بزرگترین حامی ترور در جهان مقاومت کردە و در فردای رهائی و آزادی در ایران هم در صف آزادیخواهان و دنیای متمدن خواهد ایستاد.