کوردستان میدیا

سایت مرکزی حزب دمکرات کوردستان ایران

سقوط دیوار برلین جمهوری اسلامی

00:01 - 22 دی 1403

سقوط دیوار برلین جمهوری اسلامی

د. مجید حقی

سقوط رژیم بشاراسد در سوریه می‌تواند به عنوان یکی از مهم‌ترین تحولات ژئوپلیتیکی در خاورمیانه در نظر گرفته شود. تاثیرات آن برای ایران می‌تواند مانند فروپاشی دیوار برلین در سال ۱۹۸۹ بر اتحاد جماهیر شوروی باشد. همان‌طور که دیوار برلین نماد شکست ایدئولوژی کمونیستی و پایان جنگ سرد بود، سقوط اسد می‌تواند آغازگر زوال ایدئولوژی «محور مقاومت» جمهوری اسلامی ایران باشد. این رویداد، نه تنها نقشه ژئوپلیتیکی منطقه را تغییر خواهد داد، بلکه پایه‌های سیاست خارجی و حتی ساختار داخلی جمهوری اسلامی را نیز متزلزل خواهد کرد.

سوریه، ستون فقرات استراتژیک جمهوری اسلامی

از زمان انقلاب ۱۳۵۷، جمهوری اسلامی تلاش کرده است تا نفوذ خود را در خاورمیانه گسترش دهد. سوریه، به‌عنوان نزدیک‌ترین متحد ایران در جهان عرب، نقشی حیاتی در این استراتژی ایفا کرده است. این کشور، پلی ارتباطی میان ایران و حزب‌الله لبنان بوده و به ایران امکان داده است تا نفوذ خود را تا مدیترانه گسترش دهد.

حکومت اسد همچنین به جمهوری اسلامی اجازه داده است تا محور مقاومت، متشکل از ایران، حزب‌الله، و گروه‌های فلسطینی مانند حماس، را به‌عنوان ابزاری برای مقابله با اسرائیل و نفوذ آمریکا در منطقه شکل دهد. سقوط اسد به معنای از دست دادن این پل استراتژیک است و محور مقاومت را به‌طور اساسی تضعیف خواهد کرد.

هزینه‌های هنگفت برای حفظ اسد

برای جمهوری اسلامی، حفظ حکومت بشاراسد به یکی از اولویت‌های اصلی تبدیل شده بود. ایران میلیاردها دلار برای حمایت مالی و نظامی از رژیم اسد هزینه کرد، نیروهای سپاه پاسداران را به سوریه اعزام کرد و شبه‌نظامیان شیعه از کشورهای مختلف را بسیج کرد. اما این سرمایه‌گذاری عظیم، که از منابع عمومی مردم ایران تامین شد، تنها بر نارضایتی مردم از سیاست‌های خارجی جمهوری اسلامی افزود.

سقوط اسد نشان‌دهنده شکست این استراتژی پرهزینه خواهد بود و در داخل ایران، به‌عنوان یک نماد از ناکارآمدی و هدررفتن منابع عمومی تعبیر خواهد شد.

تاثیرات سقوط اسد بر محور مقاومت

محور مقاومت، که یکی از مهم‌ترین ابزارهای ایدئولوژیک و استراتژیک جمهوری اسلامی است، با سقوط اسد دچار فروپاشی خواهد شد. این محور بر پایه سه ستون اصلی بنا شده بود: سوریه به‌عنوان پل ارتباطی، حزب‌الله به‌عنوان بازوی نظامی، و ایران به‌عنوان تامین‌کننده مالی و سیاسی. با سقوط اسد:

١. حزب‌الله لبنان تضعیف می‌شود: سوریه مسیر اصلی انتقال تسلیحات ایران به حزب‌الله است. از دست دادن این مسیر، توانایی حزب‌الله را در مقابله با اسرائیل کاهش خواهد داد و جایگاه آن را در لبنان متزلزل خواهد کرد.

٢. از دست رفتن نفوذ در مدیترانه: ایران دیگر نمی‌تواند از سوریه به‌عنوان نقطه نفوذ خود در مدیترانه استفاده کند. این امر نه تنها بر استراتژی نظامی ایران تاثیر می‌گذارد، بلکه بر توانایی آن در گسترش نفوذ ایدئولوژیک نیز اثر خواهد داشت.

٣. تضعیف ادعای رهبری جهان اسلام: جمهوری اسلامی همواره خود را به‌عنوان رهبر مقاومت در برابر غرب و اسرائیل معرفی کرده است. سقوط اسد مشروعیت این ادعا را تضعیف خواهد کرد.

سقوط دیوار برلین جمهوری اسلامی

سقوط دیوار برلین نماد فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی بود، زیرا این رویداد نشان داد که رژیم‌های اقماری مسکو دیگر قادر به حفظ خود نیستند. سقوط اسد نیز می‌تواند نقشی مشابه برای جمهوری اسلامی داشته باشد. این رویداد نشان‌دهنده شکست سیاست‌های خارجی ایران خواهد بود و نشان خواهد داد که جمهوری اسلامی توانایی حفظ متحدان منطقه‌ای خود را از دست داده است.

همچنین، همان‌طور که فروپاشی بلوک شرق منجر به افزایش فشارهای داخلی بر رژیم شوروی شد، سقوط اسد نیز می‌تواند اعتراضات داخلی در ایران را تقویت کند. مردم ایران که از وضعیت اقتصادی، فساد، و سرکوب سیاسی ناراضی هستند، سقوط اسد را به‌عنوان نمادی از پایان قدرت منطقه‌ای جمهوری اسلامی خواهند دید.

پیامدهای داخلی سقوط اسد بر جمهوری اسلامی:

١. افزایش فشارهای مردمی: مردم ایران که بارها در اعتراضات خود شعارهایی مانند «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران» سر داده‌اند، سقوط اسد را به‌عنوان یک فرصت برای تمرکز بر مشکلات داخلی مطالبه خواهند کرد.

٢. تضعیف جایگاه نخبگان حاکم: سقوط اسد می‌تواند اختلافات میان جناح‌های مختلف در جمهوری اسلامی را تشدید کند، زیرا نشان‌دهنده شکست سیاست‌های کلان نظام است.

٣. کاهش مشروعیت ایدئولوژیک: محور مقاومت یکی از مهم‌ترین ابزارهای ایدئولوژیک جمهوری اسلامی بوده است. فروپاشی این محور، مشروعیت جمهوری اسلامی را در داخل و خارج از کشور کاهش خواهد داد.

٤. کاهش سرمایه‌گذاری‌های خارجی: ایران در طول سال‌های گذشته میلیاردها دلار در سوریه سرمایه‌گذاری کرده است، از جمله در بخش‌های زیرساختی و نظامی. با سقوط رژیم اسد، این سرمایه‌گذاری‌ها ممکن است به هدر برود و ایران مجبور به بازنگری در استراتژی‌های اقتصادی خود شود.

٥. افزایش هزینه‌های نظامی: با از دست دادن متحد استراتژیک خود در سوریه، ایران ممکن است مجبور به افزایش هزینه‌های نظامی برای حفظ نفوذ خود در منطقه شود. این افزایش هزینه‌ها می‌تواند فشار بیشتری بر بودجه عمومی کشور وارد کند و منابع مالی را از بخش‌های دیگر اقتصادی منحرف کند.

٦. افزایش تحریم‌های بین‌المللی: سقوط رژیم اسد می‌تواند به افزایش فشارهای بین‌المللی و تحریم‌های جدید علیه ایران منجر شود. کشورهای غربی و منطقه‌ای که به دنبال تضعیف نفوذ ایران هستند، ممکن است از این فرصت برای افزایش تحریم‌ها و محدودیت‌های اقتصادی علیه تهران استفاده کنند.

٧. کاهش تجارت با سوریه: ایران و سوریه روابط تجاری نزدیکی داشتند و سقوط رژیم اسد می‌تواند به کاهش تجارت بین دو کشور منجر شود. این کاهش تجارت می‌تواند تاثیرات منفی بر اقتصاد ایران داشته باشد، به ویژه در بخش‌هایی که به صادرات به سوریه وابسته هستند.

٨. افزایش ناپایداری اقتصادی: سقوط رژیم اسد می‌تواند به افزایش ناپایداری اقتصادی در منطقه منجر شود که تاثیرات منفی بر اقتصاد ایران خواهد داشت. ناپایداری در منطقه می‌تواند به افزایش قیمت نفت و گاز و کاهش سرمایه‌گذاری‌های خارجی در ایران منجر شود.

آینده جمهوری اسلامی پس از سقوط اسد

سقوط رژیم اسد بدون شک نقطه عطفی برای جمهوری اسلامی خواهد بود. این رویداد به‌طور مستقیم بر توانایی ایران برای پیشبرد سیاست‌های منطقه‌ای خود تاثیر می‌گذارد و همزمان فشارهای داخلی را افزایش می‌دهد. آینده جمهوری اسلامی پس از سقوط اسد به توانایی این نظام برای مدیریت بحران‌های داخلی و بازتعریف سیاست‌های خارجی خود بستگی دارد.

اما اگر جمهوری اسلامی نتواند این تغییرات را مدیریت کند، سقوط اسد می‌تواند آغازگر زنجیره‌ای از بحران‌ها باشد که در نهایت به زوال نظام منجر شود. همان‌طور که فروپاشی دیوار برلین پایان نظام شوروی را رقم زد، سقوط اسد می‌تواند پایان دوران جمهوری اسلامی را در منطقه رقم بزند.

نتیجه‌گیری:

سقوط رژیم اسد، همانند سقوط دیوار برلین، نماد شکست یک ایدئولوژی و یک استراتژی است. برای جمهوری اسلامی، این رویداد می‌تواند پیامدهایی عمیق‌تر از یک شکست سیاسی داشته باشد و پایه‌های مشروعیت و قدرت این نظام را در داخل و خارج از کشور متزلزل کند. آیا جمهوری اسلامی خواهد توانست از این بحران عبور کند یا این رویداد به پایان سلطه آن بر خاورمیانه منجر خواهد شد؟ تنها زمان پاسخ این پرسش را خواهد داد.