کوردستان میدیا

سایت مرکزی حزب دمکرات کوردستان ایران

"مجتبی" برگزیده برای آخرین پرده نمایش دیکتاتور!

13:43 - 15 اسفند 1403

"مجتبی" برگزیده برای آخرین پرده نمایش دیکتاتور!

 

البرز روئین‌تن

جانشینی در رژیم‌های دیکتاتوری همواره عرصه کشمکش بوده است، چراکه تصمیم‌گیری در مورد اینکه قدرت به چه کسی منتقل شود، اینکه دیکتاتور جدید چه کسی خواهد بود و چگونه بتواند دیکتاتوری و قدرت تیم دیکتاتور و نزدیکانش را تداوم بخشد، بسیار حیاتی است. به‌ ویژه زمانی که دیکتاتور پیر و با بحران‌های بی‌پایان روبرو است، این موضوع دو چندان اهمیت می‌یابد. این مسئله به اندازه‌ای تعیین‌کننده است که میان فرصت و تهدید، مرزی بسیار باریک وجود دارد؛ رژیم به کدام سمت خواهد رفت و چگونگی آمدن و بقای جانشین چگونه رقم خواهد خورد از اهمیتی بسیاری برخوردار است. موضوع جانشینی در جمهوری اسلامی از همان ابتدا پس از به قدرت رسیدن خمینی، همواره یکی از مسائل مطرح بوده و همچون یکی از بازی‌های تاج‌وتخت قدرت مورد بحث قرار گرفته است. بە طوری کە می‌توان صدها کتاب در این زمینه نوشت، به‌ویژه برای آخوندهای قدرت‌طلب، فاسد و جنایتکار جمهوری اسلامی که هیچ حد و مرزی برای حفظ قدرت خود نمی‌شناسند. سرنوشت آخوندهای معروفی همچون طالقانی و منتظری، کنار گذاشتن احمد پسر خمینی و انتصاب خامنه‌ای و مرگ مشکوک یک‌به‌یک افرادی که به‌عنوان جانشین مطرح شده بودند، همه نشانه‌هایی از درگیری‌های شدید در میان قدرت‌طلبان جمهوری اسلامی است. در میان تمامی این بحث‌ها، نام مجتبی پسر خامنه‌ای که در دو دهه گذشته به‌طور مداوم بر زبان‌ها جاری بوده، به‌عنوان یک گزینه مدام مطرح میشود، به‌ویژه در تظاهرات ضد رهبری جمهوری اسلامی، نام او همواره به گوش رسیده است. در آخرین پرده این ماجراها، انتشار خبر پایان کار او در حوزه علمیه قم و همچنین تعیین او از سوی مجلس خبرگان که وظیفه انتخاب رهبر آینده را برعهده دارد، به‌گونه‌ای هوشمندانه مطرح شده است تا تمامی طرف‌ها به ارزیابی آن بپردازند. حتی نحوه انتشار این خبر نیز به گونه‌ای است که زمینه بررسی همه‌جانبه فراهم شود و گفته می‌شود تصمیم‌گیری‌ها نیز به پایان رسیده و تنها مسئله چگونگی اعلام آن باقی مانده است. برای بررسی نقشه‌های رژیم در این زمینه، لازم است وضعیت کنونی جمهوری اسلامی را در سطوح مختلف تحلیل کنیم. در سطح داخلی، جمهوری اسلامی با هزاران بحران روبرو است و رئیس‌جمهور منصوب رهبر هر روز به ناکارآمدی خود اذعان می‌کند. یکی از این بحران‌ها که می‌توان به آن اشاره کرد، بحران انرژی است که زندگی مردم را به فلج کامل کشانده و رئیس‌جمهور می‌گوید توانایی حل آن را ندارند. وضعیت داخلی به سوی انفجاری دیگر پیش می‌رود که با تجربه اعتراضات "زن، زندگی، آزادی" می‌تواند تهدیدی جدی‌تر از همیشه برای رژیم دیکتاتوری و جمهوری اسلامی ایجاد کند. در سطح منطقه‌ای نیز دیگر مقاومتی به نام محور مقاومت باقی نمانده و نفوذ ایران به قدری تضعیف شده که در مذاکرات با غرب هیچ برگی برای معاملە جز برگ سلاح هسته‌ای در دست ندارد. جمهوری اسلامی از یک سو به لغو تحریم‌ها نیاز دارد تا نفسی تازه کند از سوی دیگر بە راە چارەی برای تداوم دیکتاتوری. در چنین شرایطی، یکی از گزینه‌های رژیم، توافق با غرب و آمریکا است؛ گزینه‌ای که جمهوری اسلامی برای آن مشتاق است، چراکه تنها راه نجات از بحران‌های داخلی و منطقه‌ای به نظر می‌رسد. اما تضعیف همه‌جانبه جمهوری اسلامی موجب شده تا این توافق نیز شکستی بزرگ برای جمهوری اسلامی در داخل تلقی شود. در این میان، عامل مجتبی اهمیت پیدا می‌کند، چراکه او می‌تواند توافق را پیش ببرد و فرصتی تازه برای رژیم فراهم کند و بدین ترتیب بقای قدرت را تضمین کند. یکی از مهم‌ترین راه‌حل‌های پیش روی جمهوری اسلامی، توافق با غرب و ترامپ است؛ جمهوری اسلامی از این راه‌حل بسیار استقبال می‌کند، چرا که تنها گزینه‌ای است که می‌تواند امیدی برای حل بحران‌های بی‌شمار رژیم باشد. برای ترامپ، این توافق یک موفقیت بزرگ به شمار می‌رود، اما ضعف جمهوری اسلامی در تمامی ابعاد باعث شده که این توافق به همان اندازه که برای ترامپ موفقیت محسوب می‌شود، برای خامنه‌ای و رژیم داخلی نشانه‌ای از شکست بزرگ تلقی شود که ممکن است باعث شعله‌ور شدن دوباره اعتراضات مردمی شود. به همین دلیل، رژیم به دنبال توافق است، اما به گونه‌ای که این توافق به‌عنوان امتیازدهی یا تسلیم کامل در برابر غرب دیده نشود. در این میان، عامل مجتبی اهمیت پیدا می‌کند، چرا که او می‌تواند این توافق را هدایت کند، به رژیم فرصتی تازه بدهد و قدرت را حفظ کند. همچنین، حمایت روسیه از رژیم به گونه‌ای ادامه یابد که روسیه با شکست دیگری مانند سوریه مواجه نشود. برای ترامپ نیز این توافق به‌عنوان یک پیروزی بزرگ تلقی می‌شود که بدون جنگ توانسته جمهوری اسلامی را به زانو درآورد. اما برای مجتبی و رژیم، این موضوع نه یک عقب‌نشینی، بلکه فرصتی برای نمایش چهره‌ای جدید از رژیم است که امیدی دروغین برای حل بحران‌های داخلی ایجاد می‌کند. به‌ویژه اینکه از هم‌اکنون دستگاه تبلیغاتی رژیم تلاش می‌کند مجتبی را مانند محمد بن سلمان عربستان معرفی کند که دست به اصلاحات می‌زند. همچنین وعده‌هایی به اروپا داده می‌شود که موج پناهندگان کاهش می‌یابد، توافقات تجاری ادامه می‌یابد و در جنگ با روسیه نیز منابع انرژی به اروپا ارائه خواهد شد. به عبارت دیگر، تمامی خواسته‌های اروپایی‌ها نیز اگر برآورده شود، در همین مسیر قرار خواهد گرفت.

این سناریو احتمال اجرایی شدن دارد، چرا که تمامی تبلیغات رژیم در همین راستا پیش می‌رود. در این سناریو، همه طرف‌ها خود را برنده می‌بینند، تنها این ملتهای ساکن ایران هستند در این سناریو بازندە خواهند بودند چون با طولانی شدن عمر جمهوری اسلامی، ستم و سرکوب و جنایت با شدت بیشتری ادامە خواهد داشت. لازم بە یادآوری است کە پس از مرگ حافظ اسد، برای بشار اسد فرصتی غیرمنتظره فراهم شد. در ابتدا، بشار جوان که تحصیلات چشم‌پزشکی خود را در لندن به پایان رسانده بود، به عنوان ناجی سوریه معرفی شد تا پس از سیاست‌های خشن و مستبدانه حافظ اسد، اصلاحاتی انجام دهد. اما بشار همان راه پدرش را با جنایات بیشتری ادامه داد. او که هیچ تجربه‌ای در قدرت نداشت، حتی تا زمان مرگ برادرش نیز کسی صحبت از به قدرت رسیدن او نمی‌کرد، اما سرانجام به یک مستبد تبدیل شد. مجتبی که در تمامی موفقیت‌ها و جنایات رژیم علیه معترضان دست داشته‌، چگونه ممکن است به چیزی جز یک مستبد خطرناکتر تبدیل شود نیازی به پیش‌بینی نیست، به‌ویژه آنکه  خود را برای این سالهاست با آرزوی رسیدن بە این مسئولیت آماده کرده‌ و قصد دارد سال‌های طولانی بر تخت قدرت بماند. چرا که بدون این تخت، زندگی دیگری برای تو قابل تصور نیست.