
تحلیل ساختاری جنبشهای اجتماعی (٢-١)
شاهرخ حسن زادە
بنا بە نظریه زیگموند فروید(١٨٥٦-١٩٣٩) عصبشناس و روانکاو اتریشی، شخصیت انسان از سه عنصر تشکیل شدهاست. وی با استفادە از این مدل ذهنی سعی دارد ویژگیهای ساختار و عملکرد ذهن را بە ترتیب زیر توصیف کند: "نهاد" (اید)، "خود" (ایگو) و "فراخود" (سوپرایگو). این سه عنصر در تعامل با یکدیگر، رفتارهای پیچیده انسانی را به وجود میآورند. «نهاد» اید، ترکیب دهنده شخصیت است که از بدو زایش انسان حضور دارد و بر اساس نظریه فروید اید کاملاً ناهشیار است، بە قول خود فروید؛ "نهاد قسمت تاریک و غیرقابل تغییر شخصیت ماست و اطلاع ما از آن بر اساس آنچه از مطالعه رویاها و روند شکلگیری نشانگان "رواننژندی"(سراسیمگی روانی یا آژیتاسیون) مشاهده کردهایم ناچیز است و بیشتر آن خصوصیت منفی دارد و میتوان آن را با ایگو در تضاد دانست".
«خود» ایگو، آن مؤلفه از شخصیت است که مسئول برخورد با واقعیت است. وضع ایگو بسیار پیچیده است زیرا در حقیقت از سه منع الهام میگیرد؛ جهان خارج، اید و سوپرایگو، همچنین وظیفهاش آن است که بین غرایز بدوی و واقعیت موازنه برقرار کند، در حالی که رضایت اید و سوپرایگو را نیز برآورده میسازد. «فراخود»سوپرایگو، آن جنبه از شخصیت است که دربردارندهٔ تمام آرمانها و استانداردهای اخلاقی و درونی است که ما از پدر و مادر و جامعه کسب میکنیم. سوپرایگو مسئول درونیکردن قواعد فرهنگی است و معمولاً توسط اعمال تأثیر والدین صورت میپذیرد. فروید ایده سوپرایگو را از ترکیب مفاهیم پیشین ایگو - ایدهال و "یک انرژی روانی مخصوص که بررسی میکند که ایگو - ایدهآل به ارضای خودشیفتهگانه برسد کە ما به آن وجدان میگوییم". سوپرایگو در تضاد با اید کار میکند و تمام تلاشش این است که خود را با هنجارهای اجتماعی تطبیق دهد در حالی که اید تنها ارضای آنی میخواهد. همچنین سوپرایگو احساس درست و غلط و وجدان ما را کنترل میکند و به ما کمک میکند تا رفتارمان مورد قبول اجتماع واقع شود.
فروید از مثال کوه یخ(iceberg) برای توصیف ساده سه طبقەای ذهن استفاده کردە است. این ذهن شامل تمامی فرایندهای ذهنی است که از آنان آگاه هستیم و مرتبه خودآگاه به منزله قله کوه یخی تلقی میشود؛ مثلاً، ممکن است هم اکنون احساس خستگی کنم و بخواهم بخوابم. مرتبه پیشآگاهی شامل احساسات و افکاری است که فرد در حال حاضر از آن آگاه نیست، اما بهسادگی میتواند آن را به خودآگاه منتقل کند، این مرتبه دقیقاً زیر مرتبەی خودآگاهی و پیش از ناخودآگاه واقع شده است. برای مثال تا از من خواستە نشود شعر "ناله جدایی" استاد هیمن را قرائت کنم، در مرحله اول شعر در ذهنم وجود ندارد ولی بلافاصلە کە از من خواسته شد این شعر را میخوانم.
در نهایت، مرتبه ناخودآگاه دربرگیرنده فرایندهای روانیای است که برای خودآگاه در دسترس نیستند، اما بر رفتارها، قضاوتها و احساسات فرد مؤثرند. طبق دیدگاه فروید، ذهن ناخودآگاه منبع اولیه رفتارهای انسان است. همانند کوه یخی، مهمترین بخش ذهن همان بخشی است که نمیتوانیم ببینیم. احساسات، انگیزهها و تصمیمهای ما، در واقع عمیقاً تأثیرپذیرفته از تجربیات گذشتۀ ما هستند، تجربیاتی که در ناخودآگاه ذخیره شدهاند.
در این سخن از نظریه کوه یخی فروید برای تحلیل وضعیت جامعه مدنی و جنبشها بە صورت کلی در جغرافیای ایران استفاده میکنیم. نظریه کوه یخی فروید، که در اصل برای تحلیل ساختار ذهن انسان طراحی شده است، میتواند به ما کمک کند تا لایههای مختلف یک پدیده اجتماعی، از جمله جنبشهای مدنی را بهتر درک کنیم و عوامل پنهان و غیرمستقیم مؤثر بر آن را شناسایی کنیم.
نظریه کوه یخی و کاربرد آن در تحلیل پدیدههای اجتماعی:
زیگموند فروید، بە عنوان روانکاوی کلاسیک ذهن انسان را به یک کوه یخی تشبیه کرد که تنها بخش کوچکی از آن قابل مشاهده است و بخش اعظم آن در زیر آب پنهان است. فروید ذهن را به سه سطح آگاهی تقسیم کردە است:
خودآگاه (Conscious): این سطح شامل افکار، احساسات و تجربیاتی است که در لحظه حاضر از آنها آگاه هستیم. این سطح، مانند قله کوه یخی، تنها بخش کوچکی از ذهن را تشکیل میدهد و قابل مشاهدە است.
نیمهخودآگاه (Preconscious) : این سطح شامل افکار، احساسات و تجربیاتی است که در حال حاضر از آنها آگاه نیستیم، اما به راحتی میتوانیم آنها را به سطح خودآگاه بیاوریم. این سطح مانند بخشی از کوه یخی که در نزدیکی سطح آب قرار دارد قابل دسترس است.
ناخودآگاه (Unconscious) : این سطح شامل افکار، احساسات و تجربیاتی است که از آنها آگاه نیستیم و به سختی میتوانیم آنها را به سطح خودآگاه بیاوریم. این سطح مانند بخش اعظم کوه یخی که در زیر آب پنهان است، نقش مهمی در رفتار و شخصیت ما ایفا میکند.
نظریه کوه یخی فروید را میتوان به عنوان یک استعاره برای تحلیل پدیدههای اجتماعی نیز استفاده کرد کە ما آن را به ساختار جنبشهای اجتماعی و جامعه مدنی تعمیم خواهیم داد و آن را ارزیابی خواهیم کرد: در این استعاره، بخش قابل مشاهده یک پدیده اجتماعی (مانند یک جنبش) نشاندهنده جنبههای آشکار و قابل مشاهده آن است، در حالی که بخش پنهان آن نشاندهنده عوامل غیرمستقیم، ریشهها و زمینههای اجتماعی، فرهنگی و تاریخی است که به شکلگیری آن پدیده کمک میکند.
با استفاده از نظریه کوه یخی فروید، میتوان جنبشهای و بە صورت کلی جامعه مدنی در ایران را به سه لایه تقسیم کرد:
A. سطح آشکار (قله کوه یخی): این سطح شامل جنبههای قابل مشاهده و ملموس جامعه و عواملی است که به شکلگیری پیش جنبشها، اعتصابات، اعتراضات و جنبشهای مدنی منجر میشوند. این عوامل عبارتند از:
سازمانها، گروهها و فعالان مدنی که به صورت آشکار و رسمی فعالیت میکنند. این سازمانها، تشکلها و فعالین مختلف در زمینههای گوناگون از جمله محیط زیست، زنان، حقوق بشری، ادبی، زبانی، فرهنگی، سیاسی و صنفی فعالیت میکنند و تلاش دارند با ارائه فعالیتهای مختلف اجتماعی، روشنگری و همیاری، به بهبود وضعیت جامعه در زمینەهای مختلف کمک کنند.
B. لایه میانی (بخش زیرین سطح آب): این سطح شامل شبکههای غیررسمی، روابط شخصی و ارزشهای مشترکی است که سازمانها، نهادها و فعالان مدنی را به یکدیگر مرتبط میکند. این شبکهها، روابط و ارزشها، به تسهیل همکاری و هماهنگی بین فعالان مدنی کمک میکنند و زمینه را برای ایجاد یک جامعه مدنی قوی و منسجم فراهم میکنند.
C. لایه عمیق (بخش پنهان در زیر آب): این سطح شامل ریشههای سیاسی، تاریخی، فرهنگی و اجتماعی جوامع است. این ریشهها، شامل مبارزات آزادیخواناهە، سنتهای همیاری، ارزشهای دموکراتیک، حقوق بشری و تجربیات مبارزات آزادیخواهانه گذشته است. این ریشهها، به جامعه مدنی هویت و انگیزه میبخشند و آن را در برابر چالشها و موانع مقاوم میسازند. از طرف دیگر بحرانهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی نیز بە عنوان عوامل دیگر پیدایش جنبشهای اجتماعی هستند کە میتوان بە موارد زیر اشارە کرد:
- مشکلات اقتصادی، مانند فقر، بیکاری، گرانی، رانت و فساد گستردە.
- مشکلات سیاسی، مانند فقدان آزادیهای سیاسی و اجتماعی، سرکوب مخالفان، نابرابریهای اتنیکی، تبعیض جنسیتی و مذهبی، فساد اداری، نقض سیستماتیک حقوق بشر.
- مشکلات اجتماعی، مانند کمبود مسکن، بهداشت، آموزش، خودکشی، طلاق، عدم امید بە آینده، نرخ بالای مصرف مواد مخدر، بزهکاری و جرایم ختلف.
- مشکلات فرهنگی، مانند سانسور، عدم احترام به تنوع فرهنگی، حجاب اجباری، بازتولید نظاممند همگون سازی.
- سیاست خارجی، از جمله صدور تروریزم دولتی، دخالت در کشورهای منطقه با استفاده از نیروهای نیابتی.
با استفاده از نظریه کوه یخی فروید، میتوان عوامل پنهان و ریشهای که مانع از شکلگیری جنبشهای فراگیر در ایران میشوند را شناسایی کرد. این عوامل میتواند شامل موارد زیر باشد:
فقدان اعتماد، اختلاف، تضاد فکری و عدم همکاری بین جریانهای سیاسی و اتنیکی، طبقات اجتماعی و گروههای مختلف جامعه مانع از همکاری و همبستگی میشود و شکلگیری جنبشهای فراگیر برای تغییر و گذرا را دشوار میسازد.
ترس از سرکوبهای خشونتآمیز حکومتی؛ باعث میشود که بسیاری از مردم از مشارکت در فعالیتهای اعتراضی خودداری کنند و شکلگیری جنبشهای فراگیر را با مشکل و به تأخیر میاندازد.
ناامیدی از تغییرات سیاسی و اجتماعی علیرغم هزینەهای زیاد همچنین نبود اعتماد و بحران گفتمانی مشترک باعث میشود که بسیاری از مردم انگیزه خود را برای فعالیت از دست بدهند و شکلگیری جنبشهای فراگیر را دشوار سازد.
فقدان آگاهی در مورد حقوق و آزادیهای سیاسی، عدم اعتماد بە نفس، مسائل و مشکلات جامعه و راههای حل آنها باعث میشود که مردم نتوانند به طور مؤثر در فعالیتهای مدنی شرکت کنند و شکلگیری جنبشهای فراگیر را به تأخیر اندازد.