کوردستان میدیا

سایت مرکزی حزب دمکرات کوردستان ایران

چرایی عدم شکل‌گیری آلترناتیو در بین اپوزیسیون رژیم در این شرایط حساس

14:00 - 3 تیر 1404

چرایی عدم شکل‌گیری آلترناتیو در بین اپوزیسیون رژیم در این شرایط حساس

ساسان خاتونی

شرایط ملتهب و نظم نوین خاورمیانه و ترسیم چهره جدید آن بالاخره دامن ایران را نیز گرفت. رژیم جمهوری اسلامی که در یک سال و نیم گذشته روز به روز منزوی‌تر و مرحله به مرحله دستش از سیاست‌های منطقه کوتاه و کوتاه‌تر می‌شد و همه شاخه‌های برون مرزی‌اش را از دست داد و آخر سر خودش نیز گرفتار جنگ با اسرائیل شد. در وضعیت کنونی که رژیم حاکم بر تهران در شکننده‌ترین حالت خود در طول عمر ۴۷ ساله‌اش رسیده، همه فرماندهان ارشد نظامی خود را از دست داده، زیرساخت‌های نظامی و اقتصادی‌اش در حال نابودی است و در سطح منطقه هم کاملاً تنها می‌باشد و هیچ گروه نیابتی برایش نمانده و کشورهای همسایه چندان تمایلی به پایان این جنگ ندارند که نشان از تمایلشان به تضعیف هرچه بیشتر ایران در سطح منطقه می‌باشد و خبری هم از چین و روسیه نیست که به یاری دیکتاتور پیر و جنایتکار بیایند و در حالی که جهان غرب با توجه به سوابق جمهوری اسلامی تمام قد از اسرائیل حمایت معنوی می‌کند، فارغ از هر نتیجه و آینده این جنگ و سناریوهای متفاوت آینده رژیم و شیوه تعامل و گسترش یا عقب‌نشینی اسرائیل در حملات، آنچه که اینجا بسیار نمایان است و خلأ آن به وضوح احساس می‌شود عدم وجود یک آلترناتیو از سوی نیروهای اپوزیسیون رژیم می‌باشد که به یک آدرس مشخص در جهت تعامل بین مردم و اپوزیسیون در سطح داخلی و تعامل به منظور گذار از جمهوری اسلامی در دوران انتقال و استقرار سیستم جدید در سطح منطقه‌ای و جهانی است.

جغرافیای سیاسی ایران به دلیل تنوعات ملی، مذهبی، جنسیتی و ایدئولوژیک دارای طیف‌های مختلفی از اپوزیسیون می‌باشد که شامل دو گروه عمده می‌شوند جمهوری‌خواهان دموکرات و سکولار و جریانات سلطنت طلب. جریان سوم در این بین شامل فعالان مدنی و حقوق بشری و فمنیست‌ها می‌شوند.

جمهوری‌خواهان دموکرات و سکولار: تقریباً می‌توان گفت همه احزاب و سازمان‌های ملل غیر فارس در این دسته قرار می‌گیرند. آنان معتقدند ایران یک کشور کثیرالمله می‌باشد و خواستار به رسمیت شناختن حقوق ملی خود در قانون اساسی آینده هستند و اکثراً سیستم جمهوری فدرال را براساس واحدهای ملیتی برای ایران پسا جمهوری اسلامی پیشنهاد می‌کنند و هر شخص گروه یا سازمانی که این دو اصل (ایران کثیرالملە و بە رسمیت شناختن حقوق ملی آنان) معترف باشد با آن همکاری می‌کنند. گروه دیگر که در این دسته قرار دارند سیاسیون سابق، فعالان مدنی و روشنفکران هستند که خواهان جمهوری سکولار و دموکرات می‌باشند و معتقدند نوع جمهوری از طریق همه‌پرسی و با رای مردم انتخاب می‌شود کە بعضی از آنان التزام به تمامیت ارضی را شرط همکاری و ایجاد یک جبهه مشترک می‌دانند. شورای مدیریت گذار و همبستگی جمهوری‌خواهان در این دسته قرار می‌گیرند. گروه‌های چپ و مارکسیست که حامی طبقه کارگر و جدایی دین از سیاست هستند را نیز می‌توان در این دسته قرار داد. در واقع این طیف جمهوری‌خواه، اکثریت را در بین اپوزیسیون رژیم جمهوری اسلامی تشکیل می‌دهند.

جریانات سلطنت طلب هم شامل افرادی می‌شوند که گرد فرزند دیکتاتور سابق آمده‌اند و خواهان بازگشت به نظام پادشاهی هستند. در واقع این گروه اساساً بە پلورالیسم سیاسی و گفتمان دموکراتیک اعتقاد ندارند و خواهان تمرکز قدرت می‌باشند و هر کس که مخالف آنها بیاندیشد را خائن به وطن می‌دانند و جریانات ملل غیر فارس را عامل اقدام علیه امنیت ملی و تمامیت ارضی می‌پندارند و آنان را گروه‌های تجزیه طلب می‌خوانند.

فعالان مدنی و حقوق بشری و فمنیست‌ها که بیشتر بر روی مسائلی همچون حقوق بشر، حقوق زنان، زندانیان سیاسی و آزادی بیان تاکید می‌کنند به لحاظ فکری بسیاری از آنها فراجناحی بوده ولی در کل بە طیف جمهوری‌خواه نزدیکترند.

به طور کلی اپوزیسیون جمهوری اسلامی ترکیبی از دیدگاه‌های مختلف با منافع و اهداف تا حدود زیادی مشترک (همه به جز سلطنت طلب‌ها) ولی دارای اختلافات نیز در جزئیات و اصطلاحات می‌باشند اما عدم وجود یک شورای رهبری متشکل از همه دیدگاه‌های متفاوت متفق بر یک سری اصول مشترک، باعث شده که این نیروها به یک جبهه واحد مشترک نرسند.

وجود یک آلترناتیو در شرایط فعلی اولا در سطح داخلی می‌توانست توده‌های مردم را نسبت به آینده مبهم بعد از رژیم امید ببخشد و این اعتماد و اطمینان را ایجاد کند که سعی برآن خواهند داشت اختلافات داخلی منجر بە برخورد و اصطکاک را بە پایین ترین حد ممکن برسانند زیرا بسیاری از مردم هنوز نسبت بە دوران پسا رژیم تردید دارند کە کشور دچار هرج و مرج و وقوع جنگ داخلی و دخالت همسایگان نشود و البته این موارد بالقوه هستند و در نبود یک اجماع سراسری امکان دارد به وقوع بپیوندند. درثانی از ظرفیت و پتانسیل‌های مردم در اعتصابات، اعتراضات، تظاهرات و اکت‌های مبارزاتی با رژیم برخورد تشکیلاتی کند.

در سطح منطقه‌ای هم تعامل با کشورهای منطقه و حتی همسایه ایران به منظور انزوای رژیم در سیاست خارجی و بخش انرژی و در جهت تضمین همکاری در دوران پسا رژیم و تضمین عدم به خطر انداختن منافع سیاسی و اقتصادی و ژئوپلیتیکی آنان و در سطح جهانی هم می‌توانست تضمین این را به جهانیان بدهد، هر آنچه که رژیم جمهوری اسلامی در جهت بی‌ثبات کردن منطقه و جهان از طریق گروه‌های نیابتی‌اش و همچنین دشمنی با جهان غرب در آینده تکرار نخواهد شد و از این طریق می‌توانست یک جبهه جهانی علیه رژیم را باخود همراە سازد و رژیم را بابت هر مورد نقض حقوق بشر از جمله احکام سنگین حبس و حکم غیر انسانی اعدام متحمل هزینه کند.