
ایران؛ میان سرکوب داخلی، جنگ نیابتی و تهدید جهانی هستهای
دیاکو شفیعی
در میانه منازعات رو به گسترش خاورمیانه، رژیم جمهوری اسلامی ایران بار دیگر در کانون توجه جامعه بینالمللی قرار گرفته است؛نە تنها به دلیل سرکوب داخلی و حمایت از گروههای نیابتی، بلکه به واسطه جاهطلبیهای هستهای که اکنون با عملیات نظامی مستقیم ایالات متحده و اسرائیل مواجه شده است.
رژیم ایران تنها تهدیدی برای مردم ساکن در جغرافیای ایران نیست، بلکه بازیگری مخرب و پرخطر در معادلات ژئوپولیتیک منطقهای و جهانی است.
تهران سالهاست سرکوب ملتهای ملی و مذهبی را به سیاست داخلی خود بدل کرده است. ملتهای کورد، بلوچ، عرب، بهایی و بسیاری دیگر بهطور سیستماتیک با تبعیض، اعدام، زندان و سرکوب فرهنگی مواجهاند. در کنار این، سرکوب فعالان مدنی، روزنامهنگاران و زنان معترض به حجاب اجباری، تصویری روشن از ماهیت تمامیتخواه این حکومت ارائه میدهد.
اما آنچه رژیم را به تهدیدی فراتر از مرزهای ملی تبدیل میکند، سیاست خارجی آن است. طی دو دهه گذشته، ایران شبکه گستردهای از گروههای نیابتی ایجاد کرده است؛ حزبالله لبنان، حشدالشعبی عراق، انصارالله یمن و نیروهای زینبیون و فاطمیون در سوریه و افغانستان. این گروهها با حمایت مالی، نظامی و اطلاعاتی جمهوری اسلامی، بازوی عملیاتی سپاه پاسداران در پروژه بیثباتسازی منطقه هستند.
جاهطلبی هستهای ایران نیز سطحی جدید از تهدید را شکل داده است. گزارشهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی نشان میدهد که ایران به غنیسازی اورانیوم نزدیک به درصدهای تسلیحاتی رسیده و "زمان گریز هستهای" به حداقل کاهش یافته است. نگرانی اصلی این است که حکومتی ایدئولوژیک و با سابقه نقض شدید حقوق بشر در آستانه دستیابی به بمب اتمی قرار دارد.
در پاسخ به این تهدید، اسرائیل هفته گذشته حملاتی دقیق علیه تاسیسات نظامی و مراکز فرماندهی سپاه پاسداران در تهران و اصفهان انجام داد؛ واکنشی پیشگیرانه به فعالیتهای منطقهای و موشکی رژیم. نقطه عطف تحولات اخیر، ورود رسمی آمریکا به این رویارویی نظامی بود.
نیروهای هوایی و دریایی آمریکا سه سایت اصلی هستهای ایران در فردو، نطنز و اصفهان را هدف قرار دادند. شش بمب Bunker Buster توسط بمبافکنهای رادارگریز B-2 به سایت فردو اصابت کرد و بیش از ۳۰ موشک تاماهاوک از زیردریاییهای آمریکایی به نطنز و اصفهان شلیک شد. منابع اطلاعاتی غربی گزارش میدهند که سایت فردو عملا نابود شده و مراکز دیگر نیز از کار افتادهاند.
این عملیات، با وجود حساسیتهای سیاسی، گامی موثر برای جلوگیری از تبدیل ایران به قدرت هستهای بود. پیامی روشن به تهران و دیگر بازیگران جهانی ارسال شد؛ تهدید هستهای ابزار مشروع قدرت نیست.
جامعه جهانی باید بپذیرد که ایران دولتی عادی با سیاست خارجی متعارف نیست. این رژیم آمیزهای از ایدئولوژی مذهبی، اقتدارگرایی امنیتی و جاهطلبی نظامی است که هم در داخل و هم در منطقه به صورت سازمانیافته دست به نقض حقوق بشر، صدور بحران و ترور میزند.
مردم ساکن در جغرافیای ایران، به ویژه ملتهای تحت ستم مانند ملت کورد و بلوچ سالهاست قربانی این پروژه سیاسی هستند. اعتراضات مردمی سرکوب میشوند، فعالان تبعید یا اعدام میگردند و هیچ اصلاح واقعی در رفتار این نظام دیده نمیشود.
در چنین شرایطی، صرف دیپلماسی بدون ابزار بازدارنده کارایی ندارد. آنچه در هفتههای اخیر رخ داد نشان داد که تنها زبان قدرت توان مهار تهدید جمهوری اسلامی را دارد.
جهان نمیتواند خطر هستهای از سوی رژیمی با چنین کارنامهای را نادیده بگیرد.