
کولبری گذر از مرز فقر و مرگ
کاوە سندووسی
"کولبری" فعالیتی جانفرسا و خطرناک است که طی آن افراد (که به آنها کولبر گفته میشود) بارهایی را از مسیرهای مرزی در مناطق کوهستانی و صعبالعبور کوردستان (بهویژه مناطق مرزی استانهای سنندج، کرماشان، اورمیه و ایلام) به دوش میکشند و از مرزهای تصنعی عبور میدهند. واژهی «کولبر» از ترکیب دو واژهی (کۆڵ= بهمعنای پشت) و (بەر=بهمعنای بَرنده یا حملکننده) ساخته شده است.
کولبری اغلب نوعی اجبار و بیچاره گی است که در پی بیکاری، فقر، نبود فرصتهای شغلی برابر و سیاستهای اقتصادی ناکارآمد شکل گرفته و برای بسیاری از مردمان مناطق مرزی، به تنها راه تأمین معاش تبدیل شده است.
کولبران معمولاً کالاهایی مانند لوازم خانگی، پوشاک، سیگار یا مواد خوراکی را حمل میکنند و اغلب با خطراتی چون سقوط از ارتفاع، انفجار مین، تیراندازی نیروهای مرزی و شرایط جوی سخت مواجهاند. در واقع، کولبری نه شغل رسمی است، نه از بیمه یا حمایت قانونی برخوردار است و نه شأن انسانی در آن رعایت می شود، بلکه بازتاب آشکار از نابرابری ساختاری و بی عدالتی اجتماعی در کوردستان است.
همان گونە اشارە شد کولبری نه شغل است، نه افتخاری در پی آنست، کولبری یک اجبار تحمیلشده بر انسانهاییست که در سرزمینی لبریز از ثروتهای طبیعی و استعدادهای ذاتی کە در فقر نگهداشتهشده زندگی میکنند. این پدیده یک فاجعه انسانیست که ریشه در ساختارهای سیاسی، اقتصادی و امنیتی و نظامی دارد که رژیم های حاکم نه تنها توسعه را به گروگان گرفتە اند بلکه نفس زندگی را برای میلیونها نفر در این مناطق به معاملهای روزانه با مرگ تبدیل کرده است.
کولبر کسی نیست که شغل خود را آزادانه و از روی اختیار انتخاب کرده باشد بلکە کولبر کسی است که همهی راههای زندگی شرافتمندانه به روی او بسته شده، نه شهرکهای صنعتی، نه زمین و حمایت های ملزوم از کشاورزی، نه زیرساخت اقتصادی و نه حتی امنیت اولیهای برای کار و زیست انسانی او را ناچار بە این وضعیت و بزنگاە می برد. در چنین شرایطی، کولبری نه انتخاب، بلکه نتیجهی قهری یک سیاست سرکوب و حذف مستمر و برنامە ریزی شدە است.
در این میان، نباید فریب تقدیسسازیهایی را خورد که از سر دلسوزی یا ناآگاهی، کولبر را به تبدیل میکنند. این نوع نگاه، هرچند ظاهر انسانی دارد، اما عملاً به عادیسازی یک فاجعه دامن میزند. عادیسازی کولبری یعنی پذیرش آن به عنوان بخشی طبیعی از زندگی در یک پهنە جغرافیایی، یعنی فراموشیِ این حقیقت که کولبر، محصول مستقیم تبعیض ساختاری و اشغال سیاسی است.
فاجعه یا بهتر است بگویم فاجعە همراە با منت تنها در کوهها و مرزهای پرخطر خلاصه نمیشود. یکی از ترفندهای مزورانهی ڕژیم حاکم، صدور مجوزهای موقتی و نمایشی برای «تنظیم بازارچه های کولبری» است.
فرمانداریهای حکومتی در شهرهای مرزی با وعده و بهانە «ساماندهی» کولبران، مجوزهایی صادر میکنند که نهتنها مشکل اصلی فقر و بیکاری را حل نمیکند، بلکه آن را نهادینه و قانونی جلوه میدهد. این مجوزها معمولاً بهدست افراد خاص، وابسته به نهادهای امنیتی و حکومتی میرسد یا صادر می شود، نه کولبران که جان خود را هر روز در راهی خطرناک و بیثمر میگذارند. آن مسئول یا نمایندە در واقع منتفعین واقعی این مجوزات هستند نە مردمان محتاج باشندە در آن مناطق، آن مردم در بهترین حالت جزء کمی از سود کلان را سهیم هستند و سود اصلی بە جیب دلالان وابستە بە حکومت و بازرگانان خواهد رفت.
واقعیت تلختر این است که در همان حالی که مردم کوردستان برای لقمهای نان، کوهها را با بارهای گاها صد کیلویی طی میکنند، در نقاطی از همین کشور، گذرگاههای مرزی اختصاصی برای آقازادهها و وابستگان قدرت وجود دارند. فرودگاهها و اسکلههایی که در آنها میلیاردها دلار انواع کالای لوکس بیهیچ نظارت و قانونی وارد و خارج میشود. جایی که نە سرما و گرمایی هست نە خطڕ مین و نه گلولهای که سینه ای را بشکافد و نە کودکی کە یتیم شود، بلکه تنها پول و رانت و فساد است که آزادانه رفت و آمد میکند.
کولبر، با باری که بر دوش دارد، نه دزد است و نه مجرم. او تنها قربانی بازیهاییست که در سطوح بالای قدرت، میان نهادهای حکومتی و مافیای اقتصادی طراحی میشود. در حالیکه هر روز چند کورد در قالب کولبری در کوهستان جان میدهد یا قطع نخاع میشود، شبکهای عظیم از اختلاس و قاچاق در پناه اسکلههای حکومتی و انبارهای خصوصی، بدون هیچ واهمهای زالووار در حال مکیدن سرمایە کشور است. این تناقض، قلب هر انسان آزاده و با وجدانی را میآزارد. چگونه ممکن است که کولبری را به جرم حمل چند کارتن پوشاک یا قند و چای دسگیر و حتی بکشند، اما میلیاردها دلار واردات و صادرات غیرقانونی در سواحل جنوبی، از چشم قانون پنهان بماند؟ پاسخ روشن است، این سیستم نه با فقر مردم کوردستان، که با "پروژە فقرساختن" برای مردم زنده است. اگر کولبری وجود دارد به این دلیل نیست که چارهای نیست، بلکه به این دلیل است که ساختار موجود با این همە منابع، ارادهای برای چارهسازی ندارد. ایجاد اسکلههای اختصاصی برای وابستگان حکومت و مجوز دادن به شبکههای انحصاری هیچ سنخیتی با عدالت اجتماعی این مدعیان حکومت اسلامی ندارد. این سیاستها نه تنها مسأله کولبری را حل نمیکنند، بلکه با تبدیل آن به یک سیستم کنترلشده و قابل بهرهکشی، آن را به ابزار جدیدی و کارآمد برای تحقیر، تسلط، و بهرهکشی سیاسی-اقتصادی از انسان کورد و جامعهی کوردستان تبدیل میکنند.
در این میان، بە اصطلاح مجلس شورای اسلامی و ملیجکهایی بە نام نیز خود بخشی از این سیاست استعماری و کشتار هستند. وعدههای نمایندگانی که سالها با شعار عدالت و رفح تبعیض وارد مجلس شده اند چیزی جز وعدە و فریب نبودە و آنها نه تنها نتوانستند هیچگونه راهحل واقعی برای کولبران ارائه دهند، بلکه اغلب با سکوت اختیاری و سیاست همراهی با ساختارهای امنیتی و اقتصادی ڕژیم اسلامی، نقش دلال یا واسطه و توجیهگر را بازی کرده اند. مترسکهای که عملاً مهرههای نظام سیاسی آخوندیاند و نه زبان مردم، انان در بهترین حالت زبان نظامند در میان مردم. آنها گاها با لباس کوردی و ژست دلسوزانە وعده اشتغال و منطقه آزاد و کارت کولبری میدهند، اما در عمل به بقا و بازتولید همان ساختار پوسیدە و غیر انسانی کمک میکنند.
براساس گزارشات نهادهای حقوق بشری در سالهای اخیر صدها کولبر کشته و زخمی شدهاند. جمع کثیری با شلیک مستقیم، برخی در اثر یخزدگی و سقوط از کوه، یا انفجار مین جان خود را از دست می دهند. این آمار هرگز بهدرستی ثبت نمیشود، چون اساساً در نگاه حاکمیت، کولبر " یک قربانی" نیست، بلکه "عنصر مزاحم- مخل اقتصادی یا جاسوس و حتی تروریست" است.
این کشتار سیستماتیک، اگر در جایی دیگری از این پهنە گیتی رخ میداد، پروندهای جنایی در سطح دادگاه های بینالمللی بود، اما در جمهوری اسلامی، واقعیتی عادی است که نه تنها مجازات ندارد، بلکه گاهی قاتلان و شلیک کنندگان تشویق و ترفیح نیز میشود. در چنین بستری، هرگونه تلاش برای تقدیس یا تطهیر این وضعیت، خیانت به حقیقت است. نباید کولبری را با روایتهای قهرمانسازانه زیبا جلوه داد. این کار، فقط کمک به فراموشی مسئله نکبتبار کولبری است. کولبری باید یک فریاد باشد، نه فیلم و نفرتانگیز باقی بماند تا حذف شود، نه اینکه با ترحم و قهرمان سازی، بزک شود و پذیرش و هضم آن سهل و آسان شود.
جامعە کوردستان اگر تحلیل درستی از ماهیت و ساختار این فاجعه نداشته باشد، چهبسا ناخواسته به بقا و افزایش معضل کولبری کمک کرده است. تنها راه رهایی از این معضل انسانی آگاهی جمعی، سازماندهی اجتماعی در ضدیت با استعمار و بیکاری در کوردستان و پافشاری بر حق حیات بدون تحقیر و فقر است.
کولبری، تا زمانی که وجود دارد، باید فریادی باشد بر سر مسببان و نظام حاکم و نباید هرگز با آن کنار بیاییم. نه با مجوز، نه با وعده، و نه با فیلم یا مستندی انچنانی. پایان کولبری، تنها با پایان اشغال کوردستان و بازگشت کرامت و قدرت تصمیمگیری به مردم ممکن است. در نهایت کولبری یک جنایت است کە عادیسازی آن خیانت بە انسان کورد است و سکوت در برابر آن عین شراکت در این جنایت است.