
ساسان خاتونی
یورگن هابرماس، فیلسوف و جامعەشناس بنام آلمانی جامعە مدنی را اینگونە تعریف میکند: جامعه مدنی به مجموعهای از نهادها، NGOها، انجمنها و شبکههای اجتماعی گفته میشود که میان دولت و شهروندان قرار دارند و مستقل از قدرتهای سیاسی و اقتصادی مشخص، فعالیت میکنند و در عین حال بر دولت و بازار تاثیر میگذارند و از آنان تاثیر میپذیرند. به عبارتی دیگر جامعه مدنی عرصهای است که در آن افراد و گروهها برای پیگیری ارزشها به صورت داوطلبانه گرد هم میآیند، بدون آنکه بخشی از دولت یا بخش خصوصی باشند. در جوامع دموکراتیک این نهادهای داوطلبانه، مستقل و غیرحکومتی هستند که در چهارچوب قانون و بر پایه مشارکت آگاهانه شهروندان میان دولت و مردم قرار دارند و با ایفای نقش نظارتی، ارتباطی و فرهنگی به توازن قدرت و دموکراسی و انسجام اجتماعی یاری میرساند.
از دیدگاه یورگن هابرماس، جامعه مدنی پویا دارای هفت شاخصه میباشد :
١. وجود حوزه عمومی آزاد و عقلانی
٢. کنش ارتباطی به جای کنش ابزاری
٣. خودمختاری نهادهای مدنی
٤. ارتباط ارگانیک میان جامعه مدنی و نظام سیاسی
٥. وجود رسانههای آزاد و مستقل
٦. پذیرش تکثر و گفتوگو میان فرهنگها و دیدگاهها
٧. پایبندی به قوانین و عقلانیت اخلاقی
اگرچه نظریات هابرماس برای یک جامعه دموکراتیک و مبتنی بر حاکمیت مردمی تعریف شده است، و از طرفی دیگر جامعه کوردستان و دیگر جوامع واقع در جغرافیای سیاسی ایران زیر تیغ دیکتاتوری جمهوری اسلامی و ولی فقیه هستند و برخی از این شاخصهها در این حاکمیت ایدئولوژیک تمامیتخواه عملا امکانپذیر نیستند. از جمله: ارتباط ارگانیک میان جامعه مدنی و نظام سیاسی و وجود رسانەهای آزاد و مستقل اما باز هم جامعه مدنی کوردستان را میتوان به دلیل شرایط خاص این خطه به نسبت دیگر نقاط جغرافیای سیاسی ایران با استانداردهای جوامع مدرن و دموکرات سنجید. چرا که جنبش مدنی کوردستان با وجود همه کاستیها که بخشی از آن از شرایط جامعه و بخشی دیگر مثاثر از تاثیرات شرایط ایجاد شدە توسط حاکمیت است، در مسیر تحقق دموکراسی قدم نهاده است.
جامعه مدنی باید عرصهای باشد که در آن شهروندان بتوانند آزادانه و بدون ترس از سانسور و فشار حاکمیت در مورد مسائل عمومی جامعه بحث کنند. اگرچه رژیم حاکم بر تهران با نگاه امنیتی بر کوردستان و بلوچستان و دیگر نقاط ملیتی مینگرد و فضای رعب و وحشت را در این مناطق ایجاد کرده است، اما نهادهای جامعه مدنی حتی با تحمل احکام قضایی این مسئولیت را پذیرفتهاند و فضا را برای بحث بر سر مسائلی همچون حقوق زنان و نقشآفرینی آنان در اجتماع، آموزش و تدریس زبان مادری، محیط زیست، مراسمات ملی و آیینی و همچنین رخدادهای سیاسی و اجتماعی فراهم کردەاند. مواردی که کمتر در دیگر نقاط جغرافیای سیاسی ایران به چشم میخورد. هابرماس حوزه عمومی را عرصه گفتوگوی شهروندان بر سر مسائل مشترک میداند.
کنش اجتماعی در جامعه مدنی پویا و فعال نباید براساس منابع شخصی قدرت و یا مسائل مادی شکل بگیرد. چرا که اگر یک اکت اجتماعی براساس موارد مذکور شکل بگیرد و از هدف اصلی که پیگیری مسائل روز میباشد، دور شده و ورود منافع شخصی و جمعی برخی نهادهای دولتی وابستگی ایجاد میکند و مسیر را به انحراف میکشاند. در کوردستان رژیم همواره سعی بر آن داشته با حمایت از یک سری افراد آنان را به عنوان معتمدین و نماینده جامعه معرفی کند، اما در برابر مشارکت گسترده و داوطلبانه اکثریت اصناف با شکست مواجه شده است و جنبش مدنی کوردستان نه تنها با حمایت مالی خود اعضا، نهادها و NGOها ادارە میشود، بلکه گاها خود اعضا نیز از سوی حاکمیت به اتهامات واهی و تنها در جهت کند کردن روند جنبش، متحمل احکام قضایی میشوند و یا در سایه بیتدبیری مسئولان حکومتی جان میدهند.
از ویژگیهای بارز جامعه مدنی کوردستان، عدم بیتفاوتی نسبت به مسائل روز میباشد. علی رغم همه محدودیتها چه به لحاظ حاکمیتی و عوامل آنان به عنوان مثال تعدادی از افراد دینی مشخص و شناختە شدەی دست نشاندەی رژیم که همیشه در منابر مساجد به کنشگران اجتماعی میتازند و چه تا حدودی فرهنگ غالب سنتی، اما خوشبختانه میتوان گفت فعالیتهایی اگرچه در جغرافیایی نە چندان وسیع ولی با نمره قابل قبول در صحنه حضور دارند.
مسائل مربوط بە زنان: در جوامع مردسالار سنتی و همچنین جوامعی که حاکمیت و قوانین مصوب آن در تضاد با ارزشهای بنیادی و انسانی زنان میباشند، این قشر از جامعه همچنان مورد ستم، تبعیض جنسیتی، خشونت کلامی و فیزیکی و حتی تعرض جنسی واقع میشوند و جامعه کوردستان هم از این معضلات مستثنا نیست، با این تفاوت که جامعه کوردستان که متاثر از مبارزات سیاسی و سابق مبارزاتی بودە و در بطن این مبارزات زنان در چهارچوب احزاب سیاسی حضور گستردهای در همه زمینهها داشتهاند، توانستهاند به میزان قابل توجهی (ولو نیازمند بیشتر از اینها میباشد) به این مسائل دامن بزنند و از حقوق زنان دفاع کنند. جنبش ژینا و خیزش انقلابی "ژن، ژیان، ئازادی" نتیجه این بود که جامعه مدنی کوردستان دارای ظرفیتها و پتانسیلهای بینظیری در شکل دادن و مدیریت جنبش وسیع و گستردهای در سطح کوردستان، ایران و منطقه میباشد و بە همین دلیل هم در جنبش ژینا شاهد شدیدترین نوع برخوردها در کوردستان بودیم. اگرچه بعد از جنبش ژینا هم شاهد خشونت علیه زنان تا سرحد قتل تحت عنوان شرف و ناموس بودەایم، اما تغییر معرفی این جنبش بر جامعه کوردستان غیر قابل انکار است، با این حال برای اثرگذاری بیشتر نیازمند حضور گستردهتر زنان و حمایت بیشتر مردان از آنان در این زمینه میباشد.
حفاظت از محیط زیست: مردمان یک جامعه مدنی پویا و فعال از هر موقعیتی استفاده میکنند تا نقش اجتماعی خود را ایفا کنند. کوردستان به دلیل موقعیت جغرافیایی ویژهای که دارد که شامل جنگلهای زاگرس، تالابهای میزبان پرندگان مهاجر از سراسر جهان و زیست بومهای جانوری و طبیعت زیبا و منابع سرشار آب همیشه در کانون توجه بوده است. لذا عدم رسیدگی به همه این ظرفیتها از سوی حاکمیت باعث میشود تا مردم عادی به منظور حفظ هویت فرهنگی اقامتگاههای بوم گردی ایجاد نمایند. در فصل تابستان بسیاری از جنگلهای زاگرس طعمه حریق میشوند، لذا به دلیل عدم رسیدگی نهادهای مسئول مردم خودجوش در چهارچوب NGOهای محیط زیستی با حداقل امکانات به مهار آتش بیرحم میروند، متاسفانه هر ساله تعدادی از محیطبانان دلاور قربانی بیتدبیری حاکمیت میشوند.
زبان مادری: توانایی خواندن و نوشتن امروزه به یکی از شاخصههای سنجش سواد در جامعه کوردستان بدل شده است، اگرچه حاکمیت ایرانی فارسی در صد سال گذشته سعی کرده با تهاجم فرهنگی آسمیلاسیون و تحقیر، زبانهای غیر فارسی را بیاهمیت جلوه دهد و هرگونه تکلم به این زبانها را نوعی عار و شرم تلقی کند، اما خوشبختانه جامعه مدنی کوردستان با درک این موضوع بر اهمیت یادگیری زبان مادری تاکید میکند. امروزه در اکثر شهرها و روستاهای کوردستان آموزشگاههای خواندن و نوشتن به زبان کوردی به صورت خودجوش و مردمی دایر هستند. که هر چند با چالشهایی از سوی رژیم روبرو میشوند، اما تاکنون مستمر در حال انجام فعالیت میباشند.
گرامیداشت آیینها و مراسمات ملی و باستانی: نقش جامعه مدنی کوردستان در گرامیداشت آیینها و مراسمات ملی و باستانی ملت کورد بسیار قابل تقدیر است. از مهمترین این مراسمات که در احیای دیگر آیینها و مراسمات ملی نقش داشته است، مراسم نوروز میباشد. نوروز برای ملت کورد تنها پایان فصل سرد و آغاز فصل گرما نیست، بلکه جلوهای از تجدید حیات، وحدت، رزم و مبارزه است. این مراسم باستانی بعد از جنبش ژینا به شکل متفاوت و گستردهتری انجام میشود. به طوری که از شمالیترین نقطه کوردستان (ماکو) و تا جنوبیترین نقطه کوردستان (آبدانان) هر ساله جغرافیای نوروز کوردی گستردەتر و تفاوت در شیوه انجام این جشن کهن با استفاده از نمادها و لباسهای ملی، گویای ناکامی رژیم در خرده فرهنگ نشان دادن فرهنگ غنی ملت کورد است. از دیگر مراسمات آیینی و باستانی مردم کوردستان میتوان به پیرشالیار اشاره کرد که هر ساله با حضور گسترده مردم از همه بخشهای کوردستان و ایران برگزار میشود، که رژیم همیشه سعی میکند آن را در جهت اهداف خود مصادره و آن را بخشی از فرهنگ تصنعی ایرانی_فارسی جلوه دهد، اما خوشبختانه ناکام مانده است. از دیگر مراسمات قابل توجه میتوان به جشن شکرگزاری محصولات کشاورزی همچون انار و انگور اشاره کرد. مراسمات هەڵپەرکێ (رقص کوردی) هم که هر ساله در شهرهای مختلف انجام میشود کە پیوند اصالت با نسل جدید میباشد. فستیوالهای موسیقی از جمله هزار دف در پالنگان و مراسم سنتی احیا شدە «بێلندانە» که همراه با جشن و شادی میباشد، برای نسل جوان بسیار جذاب و قابل توجه بوده است.
مشارکتهای مردمی: از مراسم تشییع جنازە ژینا و همانطور که اشاره شد در سالهای اخیر کە شاهد جان باختن چند فعال محیط زیستی بودهایم، اگرچه غم از دست دادن این انسانهای گرانقدر بسیار عمیق میباشد، اما حضور گستردە و دلگرم کننده مردم در مراسمات خاکسپاری و سر دادن شعارهای ملی گرایانە نه تنها تجدید پیمان با آنان بوده، بلکه نشان دهنده پیوند عمیق مردم کوردستان با فرزندان گرانقدر خود میباشد، که هر کدام به الگویی برای زیست شرافتمندانه نوجوانان و جوانان بدل گشتهاند. نمونههای دیگر را میتوان در مراسم خاکسپاری کوهنوردان بانه و نقده مشاهده کرد و بە این نتیجە رسید که پتانسیل و ظرفیت یک کنش جمعی گسترده در بین جامعەی کوردستان وجود دارد.
مسائل سیاسی روز: جامعه کوردستان به دلیل سابقه طولانی تحزب و حزب گرایی و مبارزه صد ساله برای احقاق حقوق ملی ملت کورد دارای شعور سیاسی و درک و تعریف خاص خود از آزادی میباشد. نمونه آن در جنبش ژینا مشاهده شد که اکتهای مبارزاتی و شعارهایی کە در کوردستان سر دادە میشدند، حاوی پیامهای مشخصی به چند جهت بودند. جهت اول، رژیم جمهوری اسلامی بود و پیامی صریح و شفاف که هیچ گونه مشروعیتی در کوردستان ندارد. جهت دوم، اپوزیسیون به اصطلاح سراسری و مرکزگرا بود و پیام واضح این که کوردستان دارای اراده سیاسی خود میباشد. لذا تاسیس هرگونه حزب و گروه باد و پوشالی برای کوردستان در بین این مردم جایگاهی نخواهد داشت. جهت سوم، احزاب و جریانات سیاسی کوردستان بودند و پیام برای آنان این بود کە چنانچه در مسیر مبارزاتشان با جریانات مرکزگرا بر سر حقوق ملی ملت کورد و اصول بنیادین مندرج در منشور جهانی حقوق بشر سازش کنند، جامعه کوردستان از آنان گذر خواهد کرد، چرا که جامعه کوردستان بالعموم و جامعه مدنی کوردستان بالاخص نشان دادەاند کە پویا و پرسشگر هستند.