
دکتر قادر وریا
در روزهای نزدیک به سالروز تولد دکتر قاسملو، دو عدد مدام در ذهنم تکرار میشدند: ۵۹ و ۹۵. ۵۹ سال، سنی که او هنگام شهادت داشت و ۹۵ سال، سنی که امروز اگر در قید حیات بود، جشن تولدش برگزار میشد. هرچند در دوران زندگیاش تنها یکبار سالروز تولدش گرامی داشته شد؛ آن هم در پایان کنگره هفتم، در ۳۰ آذر ۱۳۶۴، که همزمان با پنجاهوپنجمین سالروز تولد او بود.
آن شب که شب چله (یلدا) نیز بود، پس از صرف شام، به سالن کنگره بازگشتیم تا مراسم اختتامیه را برگزار کنیم. ماموستا عبدالله حسنزاده پشت تریبون قرار گرفت و اعلام کرد که کمیته مرکزی منتخب کنگره، دکتر قاسملو را بار دیگر به دبیرکلی حزب برگزیده است. سپس با اجازه از شرکتکنندگان، این مناسبت را به او تبریک گفتند و هدیهای نمادین تقدیم کردند. آن نخستین و آخرین باری بود که در دوران حیاتش، سالروز تولدش برگزار شد.
این دو عدد، ۵۹ و ۹۵، در ظاهر به هم نزدیکاند؛ دو عدد دو رقمی که تنها جای ارقام ۵ و ۹ در آنها جابهجا شده است. فاصله میان آنها ۳۶ سال است؛ فاصلهای اندک اگر در مقیاس تاریخ ملتها سنجیده شود، اما وقتی پای عمر یک انسان به میان میآید، کوتاه و حسرتبار جلوه میکند. قاسملو حتی دو بار ۳۶ سال، یعنی ۷۲ سال، زندگی نکرد؛ او تنها ۵۹ سال زیست، سه سال کمتر از سن کنونی نگارنده. همانطور که خود او در یکی از نوشتههایش درباره تاریخ چهلساله حزب دموکرات کوردستان نوشته است:
«چهل سال در عمر یک انسان بسیار است، اما در زندگی یک ملت تنها یک لحظه است.»
قاسملو و تحولات نظم جهانی پس از او
اگر دکتر قاسملو در ۵۹ سالگی ترور نمیشد و تنها دو سال دیگر زنده میماند، فروپاشی دیوار برلین، فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و پایان جنگ سرد را به چشم میدید. اگر بیش از آن نیز میزیست، برای نمونه تا ۷۰ سالگی، نهتنها قیام جنوب کوردستان (کوردستان عراق) و اعلام اقلیم کوردستان به عنوان منطقه امن از سوی شورای امنیت و تأسیس پارلمان و حکومت اقلیم را مشاهده میکرد، بلکه شاهد افزوده شدن چندین کشور جدید به نقشه سیاسی جهان نیز بود.
در همان دهه، جامعه جهانی، با پافشاری فرانسه، اصل مهم «مداخله بشردوستانه بینالمللی» را پذیرفت. بدین ترتیب در مناطقی مانند عراق، یوگسلاوی سابق، سومالی، رواندا، هائیتی، تیمور شرقی و سیرالئون، جامعه جهانی برای یاری رساندن به مردم قربانی جنگ و استبداد وارد عمل شد. برنارد کوشنر، دوست نزدیک دکتر قاسملو، یکی از پیشگامان این رویکرد بود.
این تحولات نشان میدهد جهان در حال جهشی تاریخی بود و شرایطی نوین شکل گرفته بود که بیش از پیش به سود ملتهای بیدولت تمام میشد. مسئله ملت تقسیمشده کورد نیز به تدریج در محافل بینالمللی مطرح شد. چنین شرایطی، رهبری سیاسی باتجربه، خلاق و آشنا به مناسبات جهانی میطلبید؛ کسی که بتواند این وضعیت را در خدمت منافع ملت خود قرار دهد. دکتر قاسملو دقیقاً واجد چنین ویژگیهایی بود، اما متأسفانه دیگر در قید حیات نبود.
تداوم اندیشه قاسملو در دورههای پس از او
قاسملو غیبگو نبود و تحولات پس از شهادت خود را پیشبینی نکرده بود، اما رویدادهای ۳۶ سال گذشته، از نظر کمی گسترده، از نظر کیفی عمیق و از نظر ابعادی چندوجهی بودهاند. در همه حوزهها، از سیاست و اقتصاد گرفته تا فرهنگ، علم، فناوری و ارتباطات، جهان امروز تفاوت بنیادینی با دوران او دارد.
نسلهایی که پس از خاموشی ستاره زندگی او در کوردستان به دنیا آمدهاند، در جهانی متفاوت رشد یافتهاند. با این حال، نام و اندیشه قاسملو برای آنان نهتنها غریب نیست، بلکه به یکی از منابع اصلی هویت سیاسی و اخلاقی بدل شده است. سالهاست در خیابانهای روژهلات (کوردستان ایران)، در میان خیزشها و تجمعهای اعتراضی، شعار «قاسملو! قاسملو! راهت ادامه دارد» شنیده میشود؛ شعاری که هر سال رساتر و پرشورتر تکرار میشود. راز این ماندگاری، در انسجام نظری، اخلاق سیاسی و جهاننگری انسانی اوست.
مبانی ماندگاری فکری و سیاسی قاسملو
ویژگیهای گوناگونی در شخصیت دکتر قاسملو گرد آمده بود که از او رهبری کمنظیر ساخته بود. او در محیطی علمی پرورش یافته و در فرهنگی آزاد و دموکراتیک بالیده بود. توان علمی، زباندانی، ذهن باز و افق گسترده، همه در خدمت آرمانهایی والا قرار گرفته بود؛ در رأس آنها، رهایی ملت کورد و آزادی کوردستان از اشغال.
در اندیشه او، رهایی ملی بدون دموکراسی معنا نداشت. او باور داشت ملتی که از حق تعیین سرنوشت برخوردار باشد اما از دموکراسی بیبهره باشد، هنوز آزاد نشده است. آزادی اگر با عدالت اجتماعی همراه نباشد، ناقص است. انسانی که آزادی دارد اما نان ندارد، یا نان دارد اما از آزادی محروم است، خوشبخت نخواهد بود.
آزادی فردی و کرامت انسانی جایگاه ویژهای داشت و هرگونه استثمار انسان، با هر نام و توجیهی، محکوم بود. او با جهل، خرافه، تاریکاندیشی و مرگستایی سازگاری نداشت و آنها را عوامل بازتولید عقبماندگی میدانست. دکتر قاسملو مدافع آزادی زنان و برابری زن و مرد بود و باور داشت تا زمانی که زنان رها نشوند، جامعه و ملت نیز رهایی نخواهند یافت.
پاسداشت یاد و اندیشه قاسملو
این باورها و جاندادن در راه آنها در مسیری صلحطلبانه سبب شده است که قاسملو و اندیشههایش در حافظه جمعی ملت کورد، بهویژه در روژهلات، زنده بماند و در مبارزات کنونی و آینده علیه ستم، اشغالگری و استثمار، الهامبخش و راهنما باشد.
از همین رو، شایسته است نودوپنجمین سالروز تولد آن رهبر نابغه گرامی داشته شود و با اطمینان گفته شود که تا تحقق اهداف او، یاد، نام و اندیشههایش همچنان چراغ راه مبارزه خواهد بود.