
مادح احمدی
بحث دربارهٔ ماهیت تعارض ایران و غرب، بهویژه ایالات متحده، سالهاست در فضای رسانهای و حتی بخش عمدهای از تحلیلهای سیاسی، عمدتاً به سه محور تقلیل یافته است: برنامهٔ هستهای ایران، توان تولید موشکهای دوربرد و یا بالستیک و نقش نیروهای نیابتی تهران در خاورمیانه. اگرچە این سه موضوع در ادبیات رسمی دولتهای غربی نقش محوری دارند، اما تحلیل این بحران صرفاً در این چارچوب، بهمعنای نادیده گرفتن لایههای عمیقتری است که ماهیت واقعی اختلافات را شکل میدهند. بهبیان دیگر، در یک نمای کلی این سه محور بحثبرانگیز پیامدهای یک تعارض ریشهدارتر هستند، نه علت آن.
این مقاله بر آن است که نشان دهد اختلاف ایران و غرب، اختلافی ساختاری است و ریشه در تعارض نقش ژئوپلیتیک ایران با منطق نظم بینالمللی تحت رهبری ایالات متحده دارد. بر همین اساس، حتی اگر ایران بهطور کامل از برنامهٔ هستهای دست بردارد، توان موشکی خود را محدود کند و حمایت از گروههای نیابتی در منطقه را متوقف سازد، این تعارض بنیادی همچنان پابرجا خواهد بود. زیرا موضوع اصلی، «رفتار ایران در منطقه» نیست، بلکه «جایگاه ایران در معماری قدرت جهانی» است. این رویکرد، راه را برای تحلیل چرایی بنبست مذاکرات، چرایی پایداری تحریمها و چرایی تداوم بحران میان ایران و آمریکا طی چهار دههٔ گذشته هموار میکند.
انقلاب ۱۹۷۹، از تغییر رژیم تا تغییر نقش
در دوران پهلوی، ایران بخشی جداییناپذیر از ساختار بلوک غرب بود. تهران ستون دفاعی آمریکا در خلیج محسوب میشد و در چارچوب جنگ سرد (بویژە در اوایل دەهەی ٧٠ میلادی)، نقش ایران در خدمت موازنهسازی علیه شوروی قرار داشت. این موقعیت، ایران را در شبکهٔ گستردهای از وابستگیهای امنیتی، اقتصادی و سیاسی به غرب نزدیک و همسو کرده بود (Byrne, 2011).
انقلاب ۱۹۷۹ این پیوند ساختاری را قطع کرد و نظم شکلگرفتهٔ دوران بعد از جنگ جهانی دوم را در منطقه نسبتاً برهم زد. ایران بعد از انقلاب ۱۹۷۹ نهتنها بهعنوان متحد آمریکا نماند، بلکه مشروعیت سیاسی خود را بر بنیان مخالفت با هژمونی آمریکا و «مبارزه با استکبار جهانی» تعریف کرد (Byrne, 2014). این تغییر موضع، در منطق ژئوپلیتیک، تنها جابهجایی یک بازیگر نبود، بلکه یک خلأ جدی در ساختار دفاعی غرب در منطقه ایجاد کرد و این خلأ زمینهٔ ورود یک بازیگر ایدئولوژیک و مذهبی غیرغربی به مرکز خاورمیانه را ممکن ساخت.
تغییر و تحولات چهار دههٔ گذشته، تثبیت و تعمیق همین شکاف بود. ایران بهتدریج به یکی از مهمترین نقاط اتکای رقبای غرب تبدیل شد: روسیه در حوزهٔ امنیتی و نظامی، چین در حوزهٔ انرژی و کریدورهای تجاری، و مجموعهای از بازیگران غیردولتی (بهویژه گروههای نیابتی وابسته به جمهوری اسلامی) در منطقه که نقشهٔ امنیتی آمریکا و متحدانش را به چالش کشیدند. نمونههای بارز آن را در جنگهای افغانستان و عراق مشاهده کردیم.
در چنین جغرافیای سیاسی، ایران صرفاً کشوری نیست که با غرب اختلاف دارد، بلکه نقش ایران بەعنوان کشوری کە در توازن قدرت از جبهە مخالفان ایلات متحدە دنبالەروی میکند، مستقیماً بر موقعیت جهانی آمریکا اثر میگذارد. بهعبارتی، ایران کنونی به حیات خلوت رقبای فعلی ایالات متحده در نظم جهانی در حال تحول، بدل گشته است (Michnik, 2021). معادلهای که تاکنون آمریکا آن را نپذیرفته و درصدد تغییر آن است. همان نقطهای است که اختلافات میان جمهوری اسلامی ایران و آمریکا را از سطح مناقشههای قابلحل به سطح شکافهای تقریباً حلناپذیر ارتقا داده است.
نظم جهانی در حال گذار و بازتعریف نقش ایران
نظم جهانی امروز در حال تجربهٔ یکی از ژرفترین دورههای گذار پس از پایان جنگ سرد است. طبق استراتژی امنیت ملی آمریکا که در سال ۲۰۱۷ توسط دولت ترامپ منتشر شد، «رقابت قدرتهای بزرگ بازگشته است» (great power competition has returned) و بهطور خاصتر، چین و روسیه «قدرت، نفوذ و منافع آمریکا را به چالش میکشند و تلاش میکنند امنیت و رفاه آمریکا را تضعیف کنند» (Michnik, 2021). چین اکنون به رقیب اقتصادی درجه یک ایالات متحده تبدیل شده است، روسیه به بازیگری مخل در امنیت اروپا بدل شده، و منطقهٔ هند-اقیانوس آرام مرکز ثقل قدرت جهانی است (Centre for European Reform, 2025). در این میان، ایران دارای سه ویژگی راهبردی است که آن را در میدان رقابت شرق و غرب به بازیگری مخل و کلیدی تبدیل میکند:
ایران بهعنوان کریدور انرژی چین: چین در تلاش است وابستگی راهبردی خود به تنگهٔ مالاکا را کاهش دهد. برای این هدف، ایران یک حلقهٔ تکمیلکننده محسوب میشود و مسیرهای زمینی و دریایی ایران برای پکن اهمیت فزاینده دارند. به گفتهٔ خود مسئولان جمهوری اسلامی، «۸۴ درصد نفتی که روزانه از تنگهٔ هرمز عبور میکند، مرتبط با چین و کشورهای شرق آسیا است» (EtemadOnline, 2025). همچنین ایران در چارچوب طرح «کمربند و راه» (Belt and Road Initiative) بالقوه یکی از گرههای اصلی اتصال چین به خاورمیانه و اروپا است (Wang, 2019) . بنابراین، ثبات ایران برای امنیت انرژی چین حیاتیتر از گذشته است. در چنین وضعیتی، تضعیف بیش از حد و یا تغییر رژیم در ایران هزینهای مستقیم برای چین محسوب میشود. از نگاه واشنگتن، اهمیت ایران برای چین، خود یک تهدید ژئوپلیتیک است.
نزدیکی امنیتی ایران و روسیه: در سالهای اخیر همکاری ایران و روسیه از سطح تاکتیکی به سطحی ساختاری ارتقا یافته است. در گام نخست جنگ سوریه و بعداً جنگ اوکراین این همپوشانی را آشکار کرد. ایران برای روسیه هم شریک نظامی و هم یک شریک در شکستن انزوای غربی است (Goryashko and Lotarova, 2025). از نگاه آمریکا، نزدیکی تهران با مسکو، به معنای تقویت یک محور ضدغربی در قلب خاورمیانه است. محوری که میتواند در تحولات آتی، نظم مورد نظر واشنگتن را مختل کند. همانگونه که در جنگ سوریه، تا قبل از سقوط بشار اسد، عمل کرد.
نفوذ منطقهای و نقش مخل ایران: ایران در دو دههٔ گذشته در کشورهای عراق، سوریه، لبنان و یمن نقش ایفا کرده است، نقشی که گاهی از آن بەعنوان «قدرت تغییردهندهٔ قواعد بازی» اسم بردە میشود (Rajput, 2010). بهعبارتی، ایران از طریق گروههای نیابتی خود در این کشورها، قدرت آمریکا و متحدانش (بهویژه اسرائیل و عربستان سعودی) را در منطقە تهدید میکند و در تصور امنیتی غرب، جمهوری اسلامی هم بهعنوان یک بازیگر مزاحم و هم بهعنوان یک بازیگر تعیینکننده تلقی شده است. البته این رویکرد تا قبل از حملهٔ ۷ اکتبر ۲۰۲۳، تا حدی از یک منطق سیاسی برخوردار بود. بعد از حملهٔ ۷ اکتبر، تضعیف حزبالله در لبنان، سقوط رژیم بشار اسد در سوریه و جنگ ۱۲ روزه میان ایران و اسرائیل، اکنون قواعد بازی بهگونهای دیگر تغییر کرده است (Ahmadzada, 2025). یعنی ممکن است جمهوری اسلامی هنوز یک بازیگر مزاحم باشد، ولی در نهایت تعیینکننده نخواهد بود و توان بازدارندگی قبل از ۷ اکتبر را ندارد.
ترامپ و خامنهای، دو قرائت از یک بحران
پس از جنگ دوازده روزهٔ ایران و اسرائیل، دونالد ترامپ بیپرده اعلام کرد که ایران باید «خود را با نظم نوین جهانی تطبیق دهد». منظور از این تطبیق، توقف برنامهٔ هستهای یا کاهش فعالیتهای منطقهای نیست، بلکه پذیرش نقش و موقعیت تعریفشده در معماری قدرت به رهبری آمریکا است. در سوی دیگر، علی خامنهای بارها تأکید کرده است که مشکل آمریکا با ایران «هستهای یا موشکی نیست»، بلکه واشنگتن خواستار «تسلیم» ایران است (BBC, 2025). این گفتەها در دو چارچوب متفاوت بیان میشوند، اما در عمق، هر دو به یک حقیقت اشاره میکنند: اختلاف اصلی، بر سر رفتار ایران نیست، بلکه بر سر دنبالهروی و جایگاه ایران است. آمریکا از ایران یک «تغییر جهت ژئوپلیتیک» میخواهد، خامنەای حاضر نیست چنین تغییری را بپذیرد. این ناسازگاری در هدف، سبب شده که حتی گستردهترین توافقها نیز امکان حل تعارض را نداشته باشند.
توافقنامهٔ برجام که در سال ۲۰۱۵ میان ایران و شش قدرت جهانی امضا شد، اگرچه بهصورت موقت تنشها را کاهش داد، ولی نتوانست به اختلافات پایان دهد. برجام در بهترین حالت، تنها یک مدیریت بحران بود. این توافق، تضاد ساختاری ایران و غرب را حل نکرد، بلکه آن را موقتاً در یک چارچوب فنی مهار کرد. به همین دلیل، هر تغییری در معادلات داخلی آمریکا یا ایران، برجام را آسیبپذیر میکرد. زیرا پشت آن، سازوکاری برای حل اختلاف «نقش» وجود نداشت. عدم وجود چنین سازوکاری در نهایت منجر به این شد که دونالد ترامپ در سال ۲۰۱۸ رسماً آمریکا را از توافق هستهای میان ایران و شش قدرت جهانی خارج کند (BBC, 2018).
در واقع، اختلاف اصلی این است که آمریکا نمیتواند بپذیرد ایران در صف متحدان چین و روسیه باقی بماند و جمهوری اسلامی نیز نمیتواند بپذیرد به موقعیت ژئوپلیتیک قبل از انقلاب سال ۱۹۷۹ در منطقه بازگردد. بنابراین، حل این تعارض، فراتر از توان یک توافق فنی است.
چشمانداز تعارض در نظم جهانی در حال تحول
اگر یک سناریوی فرضی بسازیم و فرض کنیم که ایران برنامهٔ هستهای خود را تعطیل میکند، موشکهای دوربرد را کنار میگذارد، حمایت از نیروهای نیابتی را متوقف میکند و دست از تهدید موجودیت اسرائیل برمیدارد. در چنین شرایطی، آیا بحران ایران و آمریکا حل میشود؟
بدون شک پاسخ منفی است. زیرا: ایران همچنان بخشی از محور شرق خواهد بود، یعنی موقعیت ژئوپلیتیک ایران تغییری نمیکند، چین و روسیه همچنان از نقش جمهوری اسلامی بهعنوان یک کانون غربستیزی سود میبرند و در نهایت آمریکا همچنان ایران را «مخل نظم منطقهای» میبیند.
از منظر روابط بینالملل، کشوری با موقعیت مرکزی ایران نمیتواند «خنثی» باقی بماند. ایران یا در محور غرب خواهد بود یا در محور شرق. بدون شک، تا وقتی ایران در محور شرق باشد، اختلاف این کشور با آمریکا ماهیتاً حلنشدنی است.
در جهان در حال گذار، که قدرتهای بزرگ بهدنبال بازتعریف نقشها و حوزههای نفوذ خود هستند، ایران تاکنون یک بازیگر منطقهای است. موقعیت جغرافیایی ایران، روابطش با شرق، و نفوذ منطقهایاش بر گروههای شیعه، سبب میشود که ایران در قلب تعارض شرق و غرب قرار گیرد. بنابراین، اختلافات ایران و آمریکا نه یک بحران منطقهای، بلکه بخشی از رقابت بزرگ میان ابرقدرتها است. از این منظر، ایران برای آمریکا یک «گرهٔ راهبردی» است، نه صرفاً یک تهدید امنیتی. تغییر رفتار ایران بدون تغییر نقش ایران، تأثیر تعیینکنندهای در کاهش تنش و حل اختلافات نخواهد داشت. تا زمانی که ایران در محور شرق یا در محور چین و روسیه تعریف میشود، تمامی توافقها موقتی و شکننده خواهند بود.
نتیجهگیری
اختلاف ایران و غرب ریشه در تعارض نقش ژئوپلیتیک ایران دارد، نه در برنامههای هستهای، موشکی یا حمایت از نیروهای نیابتی. این تعارض، نتیجهٔ طبیعی تغییر موقعیت ایران پس از انقلاب ۱۹۷۹ و قرار گرفتن در مسیر همپوشانی ژئوپلیتیک با رقبای آمریکا است. در نظم جهانی در حال گذار، ایران به یکی از نقاط محوری رقابت قدرتهای جهانی تبدیل شده است، نقطهای که واشنگتن نمیتواند آن را بیاهمیت تلقی کند و تهران نیز حاضر نیست نقش خود را با خواست ایالات متحدهٔ آمریکا بهعنوان ابرقدرت جهانی تطبیق دهد. بر این اساس، چشمانداز حل این تعارض در کوتاهمدت واقعبینانه نیست. حتی عقبنشینی ایران از حساسترین پروندههای امنیتی نیز شکاف اصلی را پر نخواهد کرد. زیرا مسئلهٔ اصلی، نه رفتار ایران، بلکه جایگاه ایران در ساختار قدرت جهانی و نظم نوینی است که در حال شکلگیری است. تا زمانی که این جایگاه دگرگون نشود، بحران ایران و آمریکا تداوم خواهد یافت و احتمالاً در چارچوب رقابت شرق و غرب، صورتهای پیچیدهتر و چندبعدیتری نیز پیدا خواهد کرد.
آمریکا برای حفظ موقعیتش بهعنوان قدرت برتر جهانی —بهویژه در رقابت با چین— بیش از گذشته نسبت به کشورهایی که با نظم جهانی آمریکامحور همسو نیستند، حساس شده است. ایالات متحده در برخورد با کشورهایی که در موقعیت ژئوپلیتیک راهبردی قرار دارند و در عین حال در مدار رقبای واشنگتن حرکت میکنند، از بهکارگیری فشار حداکثری و تحریمهای فلجکننده گرفته تا تغییر رژیم حمایت میکند. در سوریه، رژیم بشار اسد، که در بلوک رقبای آمریکا قرار داشت، نهایتاً برچیده شد و حکومتی همسو با غرب بر سر کار آمد. همچنین تهدیدهای ترامپ علیه ونزوئلا که در مسیر منافع رقبای آمریکا است، نشان میدهد که واشنگتن در شرایطی خاص، گزینههای سختتر —مثل اقدام نظامی— را نیز از روی میز برنمیدارد.
با توجه به این روند، در صورت تشدید رقابت قدرتهای بزرگ و تغییر موازنههای ژئوپلیتیک، بعید نیست سناریوهایی مشابه علیه جمهوری اسلامی اتفاق بیفتد. بهویژه اگر موقعیت ژئوپلیتیک ایران همچنان در نقطهٔ تقاطع رقابت چین، روسیه و آمریکا باقی بماند.
منابع:
Ahmadzada, R. ed., (2025). The Collapse of Iran’s Proxy Strategy Exposes the Limits of Asymmetric Warfare. Available at: https://smallwarsjournal.com/2025/08/14/the-collapse-of-irans-proxy-strategy-exposes-the-limits-of-asymmetric-warfare/, .
BBC (2018). ترامپ خروج آمریکا از برجام را اعلام کرد. Available at: https://www.bbc.com/persian/iran-44046111, .
BBC (2025). خامنهای: توصیه مذاکره مستقیم با آمریکا ظاهربینانه است، مسائل ما حل نشدنی است. Available at: https://www.bbc.com/persian/articles/c9wy250l1dro, .
Byrne, M. (2011). Iran and the United States in the Cold War. Available at: https://www.gilderlehrman.org/history-resources/essays/iran-and-united-states-cold-war, .
Byrne, M. (2014). IRAN-CONTRA: Reagan’s Scandal and the Unchecked abuse of presidential power. University Press of Kansas.
Centre for European Reform. (2025). European security in a time of war: Standing with Ukraine, against Russia and without the US. Available at: https://www.cer.eu/publications/archive/policy-brief/2025/russia-war-ukraine-future-europe-security, .
EtemadOnline (2025). ۸۴ درصد از نفتی که از تنگه هرمز عبور میکند مرتبط با چین و هند است؛ باید به سراغ مذاکره با آمریکا رفت. اعتمادآنلاین. Available at: https://www.etemadonline.com/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%DB%8C-9/732690-%D9%86%D9%81%D8%AA-%D8%AA%D9%86%DA%AF%D9%87-%D9%87%D8%B1%D9%85%D8%B2-%D8%A2%D9%85%D8%B1%DB%8C%DA%A9%D8%A7, .
Goryashko, S. and Lotarova, A. eds., (2025). اسباببازی و اسلحه؛ چگونه ایران و روسیه از طریق سوریه سلاح ارسال میکردند؟. Available at: https://www.bbc.com/persian/articles/clyn7vpenw0o, .
Michnik, W. (2021). Great power rivalry in the Middle East. Available at: https://www.realinstitutoelcano.org/en/commentaries/great-power-rivalry-in-the-middle-east/?utm_source=chatgpt.com, .
Rajput, V. (2010). Iran: The Game Changer in the Geopolitics and Security Algorithm of Middle East. Available at: https://diplomatist.com/2020/04/28/iran-the-game-changer-in-the-geopolitics-and-security-algorithm-of-middle-east/, .
Wang, H. (2019). China’s Approach to the Belt and Road Initiative: Scope, Character and Sustainability. Journal of International Economic Law, 22(1), pp.29–55.