
رسول سلطانی
پرچم نشانه یا نمادی دیداری و تصویری است که از دیرباز، دستهها و گروهها و در سطحی وسیعتر لشکرها و فراتر از آن، ملتها برای اهداف گوناگون از آن استفاده کردهاند. زمانی که دستهای از انسانها توافق کردند پیرامون یک نماد گرد هم آیند یا یک نماد تصویری را بهعنوان نشانه شناسایی خود برگزینند، آن نماد ابتدا بر پوست حیوانات و سپس بر تکهای پارچه نقش بست.
برای نمونه، در جنگها آن نماد به دست یکی از جنگجویان سپرده میشد و او در صف مقدم میایستاد و بهعنوان شناسنامه آن لشکر شناخته میشد. جنگجویان با دیدن آن پرچم، موقعیت جنگی خود را تشخیص میدادند. یا هنگام تسلیم شدن یک لشکر یا چند جنگجو، پرچمی سفید برافراشته و به اهتزاز درمیآمد که این رنگ، توافقی عمومی بر سر صلح و پایان جنگ بوده است.
تحقیقات نشان میدهند که پرچم مادها یکی از کهنترین پرچمهای تاریخ بوده که خورشیدی در میانه آن قرار داشته است. در آیینهای بسیار کهن و باستانی منطقه بینالنهرین، خورشید و روشنایی جایگاهی والا داشتهاند؛ همان خورشیدی که چندین قرن بعد در پرچم خویبون، پرچم جمهوری کوردستان و سپس با تغییراتی در پرچم مصوب پارلمان کوردستان نمایان میشود.
استفاده از پرچم بهعنوان نماد خلق و ملت به اواخر قرن هفدهم در اروپا بازمیگردد، اما نخستین پرچمهای پارچهای که با ابریشم بافته شدهاند، از کشور چین آمدهاند. آنچه غیرقابل انکار است این واقعیت است که پرچم نزد آن دسته، گروه یا ملتهایی که آن را بهعنوان نماد پذیرفتهاند، همواره مورد احترام بوده و بهعنوان بخشی از هویت و حتی بازتاب باورهایشان به کار رفته است.
ملت در بستری تاریخی شکل میگیرد. مجموعهای از انسانها که به زبانی مشترک سخن میگویند، در جغرافیایی مشخص زندگی میکنند و آداب و رسوم و فرهنگی مشترک دارند، هرچند گاه این آداب و فرهنگ با تفاوتهای جزئی همراه میشود. برای این مجموعه انسانی، در گذر زمان، رؤیا و آرزویی بر پایه تجربههای تلخ و شیرین گذشته شکل میگیرد و آنان خود را بهعنوان یک ملت تعریف میکنند. سپس نمادی تصویری به نام پرچم برای خود برمیگزینند و بر سر آن به توافق میرسند؛ پرچمی که بخشی از حافظه تاریخی آن ملت را در خود جای میدهد و به زبان حافظه تاریخی و میهنی ذهنی آنان بدل میشود. حافظه تاریخی عبارت است از زخم و غم و درد، دفاع و مقاومت، هجوم و جنگ و پیروزیها.
پرچم، شخصیت حقوقی یک ملت
وقتی ملتی صاحب دولت میشود، پرچم آن ملت رابطهای کامل با شخصیت حقوقی آن دارد. در سطح بینالمللی، دولتها دارای شخصیت حقوقی هستند و پرچمی که بر فراز سازمان ملل متحد برافراشته میشود، پرچمی که بر میز سفیران و نمایندگان قرار میگیرد و پرچمی که بر هواپیماها و کشتیها نقش میبندد، زبان بیزبانی آن دولتهاست.
پرچم ملتهای بیدولت
ملتهای بیدولت نیز پرچم خود را میآفرینند. اهمیت این پرچم برای ملت بیدولت، خودشناسی و خودحفاظتی است. چنین ملتی اگرچه از سوی اشغالگران سرزمینش انکار میشود، اما با افراشتن پرچمش نماد وجود خود را به نمایش میگذارد. شاید اجازه اهتزاز آزادانه به آن داده نشود؛ در این صورت، پرچم به دست انقلابیون آن ملت، سنگر به سنگر منتقل و محافظت میشود.
کورد، ملت بیدولت و پرچم کورد
پرچم ملتی بیدولت مانند کورد، در سطح بینالمللی، دادگاههای جهانی، کنوانسیونها و پیمانها و قراردادهای بینالمللی، جایگاه حقوقیای را ندارد که پرچم دولتهای مستقل و بهرسمیتشناختهشده دارا هستند. به همین دلیل، ملت بیدولت در سطح بینالمللی دیده میشود، اما شنیده نمیشود و حقوق بینالملل به آن گوش نمیدهد.
آن پرچم، وجود آن ملت را به جهان نشان میدهد و بخشی از فریاد و زبان بیزبانی آن ملت در سطح جهانی است، اما به دلیل بیدولتی، نه پرچم و نه ملت هنوز به «موضوع» و «مخاطب» تبدیل نشدهاند.
ملت بیدولت و بیپرچم، اگر با تلاش برای حذف روبهرو شود و حتی نسلکشی نیز صورت گیرد، وضعیتش بهعنوان مسئلهای داخلی کشوری تلقی میشود که بر آن مسلط است. هیچ دادگاه، مرکز، محفل یا جامعه بینالمللی فریاد آن ملت بیپرچم و بیدولت را نمیشنود. به همین دلیل کشتار «قارنی» و «قلاتان»، انفال جنوب و بمباران شیمیایی حلبچه از سوی بسیاری از محافل و مجامع بهاصطلاح بشردوست نادیده گرفته شدند.
ملت بیدولت در سطح بینالمللی دیده میشود، اما «موضوع» نیست؛ نیرویی نیست که بتوان بهشیوهای قانونی با آن وارد تعامل شد، بلکه اغلب بهعنوان ابزار و فرصتی مورد استفاده قرار میگیرد و چهبسا به معامله گذاشته میشود.
افراد ملت زیردست و بیدولت در کشورهای مختلف، به این دلیل که مهر و پرچم دولت خود را بر گذرنامههایشان ندارند و کشورشان در سازمان ملل پرچمی برافراشته ندارد و به رسمیت شناخته نشده است، ناچارند خود را بهعنوان فردی وابسته به ملت فرادست و اشغالگر معرفی کنند.
پرچم و تأثیرات آن بر وضعیت روانی فرد و ملت
پرچم، حتی اگر پشتوانه یک دولت بهرسمیتشناختهشده را نداشته باشد، حسی مشترک و وحدتبخش در میان افراد آن ملت ایجاد میکند. ممکن است در آن ملت دهها یا صدها دیدگاه، حزب و سازمان گوناگون وجود داشته باشد و هر یک لوگو، پرچم و نماد خاص خود را داشته باشند که بیانگر ایدهها و دیدگاههای سیاسی و سازمانیشان است؛ اما آنچه در نهایت همه آنها را گرد هم میآورد، پرچم ملت است.
پرچم، فشردهسازی تاریخ یک ملت در یک تصویر
پرچمها تصادفی و بیدلیل طراحی نمیشوند، بلکه نمادها و رنگهای آنها با دقت بسیار انتخاب میشود. پرچم کوردستان که از سه رنگ سرخ، سفید و سبز تشکیل شده و خورشیدی در میانه آن قرار دارد، تاریخی را برای ما روایت میکند؛ تاریخی که در آن دریایی از خون دادهایم تا به ساحل صلح و آرامش برسیم، خورشید آزادی طلوع کند، تاریکی اشغالگران از فراز کوردستان زدوده شود و سرزمینمان روشن، سبز و آباد گردد.