
سلیمان تاشان
سال ۲۰۲۵ میلادی از منظر اقتصادی، یکی از تلخترین و بحرانیترین سالهای تاریخ معاصر ایران بود؛ سالی که در شاخصهای کلان اقتصادی و معیشتی، رکوردهای منفی بیسابقهای به ثبت رسید. در این سال، قدرت خرید مردم کاهش یافت، سفره خانوارها کوچکتر شد، تورم افزایش یافت، نرخ بیکاری رشد کرد و ارزش داراییهای مردم بهشدت کاهش یافت.
برای درک بهتر ابعاد این فروپاشی، نگاهی به وضعیت سیاسی و اقتصادی پیش از ورود به ۲۰۲۵ لازم است. پیش از آغاز این سال، مسعود پزشکیان بر کرسی ریاستجمهوری تکیه زده بود و جامعه بینالمللی با توجه به انتخابات آمریکا و تحولات منطقه، چشماندازهای متفاوتی برای ایران متصور بود. بخشی از تحلیلگران، آن را بخشی از یک سناریوی جدید سیاست داخلی و بینالمللی میدانستند و گروهی دیگر، با خوشبینی معتقد بودند که حضور یک رئیسجمهور میانهرو میتواند مسیر اقتصادی کشور را اصلاح کند و فشارهای معیشتی را کاهش دهد.
حتی برخی نهادهای اقتصادی بینالمللی نیز تا حدی تحت تأثیر این خوشبینی قرار گرفتند و انتظار داشتند ایران بتواند در سال ۲۰۲۵ رشد اقتصادی مثبت و ثبات نسبی در تورم را تجربه کند. صندوق بینالمللی پول در آن زمان پیشبینی کرده بود نرخ رشد اقتصادی ایران ۳.۱٪ و نرخ تورم ۲۹.۵٪ باشد. همچنین اعلام شد که ذخایر ارزی کشور حدود ۳۴ میلیارد دلار خواهد بود و تولید ناخالص داخلی ایران با افزایش بیش از ۲۹ میلیارد دلار به ۴۶۳ میلیارد دلار برسد.
بر اساس همان گزارش، تولید نفت ایران به ۳٫۱ میلیون بشکه و ٨٤٤ هزار متر مکعب گاز معادل ۵٫۲ میلیون بشکه در روز میرسید و مجموع تولید انرژی کشور ۸٫۳ میلیون بشکه در روز پیشبینی شد که حدود ۲ میلیون بشکه آن برای صادرات اختصاص یافته بود. حجم تجارت خارجی نیز بالغ بر ۲۴۰ میلیارد دلار برآورد شد و تراز تجاری مثبت، حدود ۱۴ میلیارد دلار ثبت گردید.
اما این پیشبینیها به واقعیت نپیوست. اقتصاد ایران در چنبرە سیاست و ایدئولوژی، بیش از چهار دهه به گروگان گرفته شده بود و حتی تغییر رئیسجمهور نتوانست از روند سقوط جلوگیری کند. یک سال بعد، همان صندوق بینالمللی پول ایران را در فهرست سه کشور جهان با بیشترین فروپاشی پول ملی و سقوط اقتصادی قرار داد و اذعان کرد که یکسوم درآمد مردم بهدلیل سیاستهای چاپ پول بیرویه از بین رفته است.
رشد اقتصادی ایران در سال ۲۰۲۳ معادل ۵٫۳٪ بود که تحت تأثیر بهبود نسبی فروش نفت در دوران جو بایدن افزایش یافته بود، اما در سال ۲۰۲۴ با عقبگردی چشمگیر به ۳٫۷٪ کاهش یافت و در سال ۲۰۲۵، رشد اقتصادی نزدیک به صفر گزارش شد؛ فاصلهای چشمگیر با پیشبینی ۳٫۱ درصدی صندوق بینالمللی پول. بانک جهانی نیز در تازهترین گزارش خود، رشد اقتصادی ایران در ۲۰۲۶ را منفی ۲٫۸٪ پیشبینی کرده است؛ نشانهای از ورود اقتصاد به رکود عمیق، کاهش تولید، افزایش بیکاری و کاهش ارزش پول ملی.
در عرصه سیاست خارجی، بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید فرصتهایی برای ایران فراهم کرده بود تا در پرونده هستهای و سیاستهای منطقهای بازنگری کند، اما این فرصت مغفول ماند. در نتیجه، در ۱۳ ژوئن ۲۰۲۵، ایران با حملات اسرائیل و بمبافکنهای B2 آمریکا مواجه شد و زیرساختهای نظامی و هستهای کشور، که طی چهار دهه ساخته شده بود، عملاً نابود گردید. این حملات، علاوه بر خسارات جانی و اقتصادی، حاکمیت هوایی ایران را نیز مختل کرد.
از منظر بازار ارز، دلار در ابتدای سال ۲۰۲۵ حدود ۷۷ هزار تومان بود، اما در پی جنگ و فعالسازی مکانیسم ماشه، از مرز ۱۳۵ هزار تومان فراتر رفت و در روزهای پایانی سال ٢٠٢٥ رکورد تاریخی ١٤٤ هزار تومان را ثبت کرد. سیاستهای تحریمی شورای امنیت سازمان ملل و فشار حداکثری دولت آمریکا، اقتصاد ایران را به عقب رانده و باعث وخامت اوضاع معیشتی و کاهش قدرت خرید مردم شد.
با پایان سال ۲۰۲۵، بحران و رکود اقتصادی ایران عمیقتر گشته است؛ سالی که نهتنها وعدههای توسعه اقتصادی محقق نشد، بلکه اقتصاد کشور دچار فروپاشی شد و مردم با زیانهای شدید معیشتی و مالی روبهرو گردیدند.