کوردستان میدیا: با شلیک مستقیم نیروهای جمهوری اسلامی به سوی مردم محمره، اعتراضات به بحران آب وارد فاز جدیدی شد.
هنگامی که رحیم صفوی، مشاور نظامی علی خامنهای رهبر ایران، در سال ٩٦ نسبت به بروز تنشهای شدید میان ایران و همسایگانش بر سر آب هشدار داده بود، شاید هیچگاه باور نمیکرد که استارت این تنشها از داخل و از درون ایران زده شود. البته پیش از او حمید چیتچیان وزیر اسبق نیرو، در سخنانی هشدار داده بود که: حیات، تمدن و بقای ایران به دلیل شرایط آبی کشور در معرض تهدید است.
مردم محمره -نام اصلی خرمشهر- و آبادان که نسبت به کمبود آب و شوری آن از روز چهارشنبه، دهم تیرماه ١٣٩٧ شمسی، دست به اعتراض زده بودند نه تنها با واکنش مناسبی از سوی دولت برای رفع مشکلشان روبرو نشدند بلکه نیروهای تروریستی جمهوری اسلامی در چهارمین روز این اعتراضات، به سوی معترضین شلیک کردند.
بنابر گزارش شاهدان عینی و نیز ویدئو-کلیپهای منتشر شده در شبکههای اجتماعی، در شامگاه شنبه نهم خردادماه، در حالی که مردم محمره به اعتراضات خود نسب به بحران آب در این منطقه ادامه میدادند، نیروهای جمهوری اسلامی به سوی آنان شلیک مستقیم کردند. تاکنون خبرهای تائید شدهای در رابطه با تعداد کشته وزخمیها منتشر نشده است.
مسئولان جمهوری اسلامی بسیار میکوشند تا بحرانهای زیست محیطی به ویژه بحران آب را به مسائل تغییرات اقلیمی مربوط سازند اما واقعیت آن است که سیاستهای فاشیستی و ضدبشری این رژیم علیه ملیتهای ایران، عامل اصلی ایجاد یا تشدید بحرانهای زیست محیطی میباشد. در همین رابطه عبدالحمید خدری نماینده رژیم در مجلس، طی مصاحبهای با وب سایت اعتمادآنلاین به عدم چارهاندیشی تعمدی جمهوری اسلامی در مقابل بحرانها اعتراف کرده و اظهار داشت: واقعا جای تأسف دارد که کشورهای عربی با اقلیمی بهمراتب خشکتر از ما سالها است که موضوع آب را مدیریت کردهاند و در حالی ایران در یک قدمی فروپاشی قرار گرفته است.
حال که سیاستهای استعمارگرانه و عدم توجه تعمدی حاکمین ایران، چنان پیامدهای فاجعهآمیز و بیبازگشتی به بار آورده، نیروهای جمهوری اسلامی برای کنترل وضعیت پیش آمده دست به هرگونه اقدامی میزنند. باید گفت، کشتار مردم محمره در شامگاه شنبه دهم خرداد، به عنوان سرآغاز جنگ آب در تقویم سیاسی-اجتماعی ایران تعین میشود، جنگی که بیشک طراح و آغاز کننده آن اندیشههای فاشیستی و ضدبشری مرکزگرایان ایرانی میباشد. بنیادهای فکری-عملی که تنها هدف آن ایجاد و فرم بخشی به حاکمیتی مرکزگرا بوده و هست که تمام هم و غماش انتقال تمام منابع زیرزمینی و روزمینی سرزمین ملیتهای ایران میباشد. پروژهای سیاسی که به "ایرانشهر آرمانی" شناخته شده که در آن، استانهای فارس آباد و توسعه یافته هستند و استانهای دیگر ایران به نابودی کامل کشیده شده است.
در پایان برای تائید وجود چنین برنامههایی و نبود هیچ تفاوتی میان جمهوری اسلامی و رژیم پهلوی در سیاستهایشان نسبت به ملیتهای ایران، به سخنان عبدالستار دوشوکی، رئیس مرکز مطالعات بلوچستان در لندن اشاره میکنم که گفته بود: وسعت دامنه فاجعه در سیستان موجب شده که، حدود ۳۰ درصد از سیستانیها از منطقه خارج شده و به زاهدان یا بقیه استانهای کشور مهاجرت کنند.