کوردستان میدیا: مصطفی هجری مسئول اجرایی حزب دمکرات کوردستان ایران طی سخنانی در شورای خارجی آمریکا، به بررسی وضعیت کوردستان ایران و سیاستهای رژیم جمهوری اسلامی ایران در قبال کوردستان پرداخت.
متن کامل سخنان وی:
به دلیل ویژگی تمرکزگرایی مرکز و نقش تعین کننده ایدئولوژی، رژیم جمهوری اسلامی ایران تلاش کرده است که هویت سیاسی و مبانی فکری خود را علیه هویتهای دیگر، به کار گیرد. قانون اساسی ایران، ساختاری را ایجاد کرده است که به گونهای سیستماتیک تبعیضها را قانونی و نهادینه میسازد. به عنوان مثال تنها کسی که پیرو مذهب شیعه باشد میتواند رئیسجمهور شود. بر این اساس، کوردهای سنی و یارسان سوای این تبعیضها، تحت ستم ملی نیز هستند و به معنای دیگر ستمی مضاعف.
ستم ملی در ایران دو فاکتور اساسی دارد اول، ساختار حکومت و قدرت دوم، روشنفکران حکومتی که حامی آن هستند.
اصطلاح مناطق قومی پس از انقلاب ایران و از سوی به اصطلاح روشنفکران و سیاسیون حکومتی جهت شناساندن مناطقی استعمال شد که محل استقرار ملیتهای غیرفارس بودند. این دیدگاه، بار دیگر ایران را به مرکز و حاشیه تقسیم کرد. این دیدگاه در چارچوب سیاستی قرار میگیرد که به عنوان سیاست رسمی و قومی رژیم ایران شناخته میشود.
یکی از معیارهایی که در مساله ستم مضاعف ملی به آن ارجاع داده میشود، بعد اقتصادی است. نیم نگاهی به روند توسعه و آبادسازی استانهای کوردستان و مقایسه آنها با سایر استانهای ایران، جنبهها و ابعاد اعمال تبعیضها را مشخص میکنند.
کوردستان ایران
کوردستان در کلیت خود، منطقهای امنیتی و ملیتاریزه شده است. شهرها، ظاهری نظامی و پادگانی به خود گرفتهاند که این امر موجب شده هر گونه سرمایهگذاری حتی از سوی خود کوردها نیز با مشکلاتی عظیم روبهرو شود.
در عصر پهلوی اول، دوم و جمهوری اسلامی علاوه بر تلاش مداوم جهت تغییر ساختار جغرافیایی و دموگرافیای کوردستان، شهرها و مناطق کوردستان کمترین سطح توسعه و پیشرفت را داشته است. بیشتر کارگاههای کوچک اقتصادی از سوی مردم غیربومی و کمتر بومی، تاسیس شدهاند. نبود زیر ساختهای جادهای و حمل و نقل موجب شده که این کارگاهها تنها جغرافیای محدودی را پوشش دهند. به جای آنکه به منظور تامین کار برای مردم بیکار کوردستان در کنار منابع طبیعی و معادن این سرزمین اقدام به تاسیس کارخانه کنند، بخش اعظم منابع و مواد استخراج شده و محصولات را به خارج از کوردستان صادر میکنند.
چند مثال
طلای "زر شوران" ( واقع در منطقه هوشار ـ استان ارومیه) که بزرگترین معدن طلای ایران به شمار میآید، به مرکز فرستاده میشود. یا سنگ پیرانشهر و آهن سقز که به همان صورت به مرکز ایران فرستاده میشود درحالی که کوردستان دارای بیشترین آمار فقر و بیکاری است.
آلوده بودن زمینهای کشاورزی ایلام و کرماشان به مین و عدم پاکسازی این زمینها، که هم زیان جانی به دنبال دارد و هم موجب از بین رفتن زمینهای کشاورزی مردم و غیرقابل استفاده بودن آنها میشود.
استان کوردستان با هجده و هشت دهم درصد جمعیت حاشیهنشین، رتبه اول حاشیهنشینی در سطح ایران را داراست. بحرانی بودن این وضعیت تا حدی است که طی سالهای ٢٠٠٤ تا ٢٠١٠، از سوی بانک جهانی برای این استان اعتبار مالی اختصاص داده شده است. این استان با وجود ثروتمند بودن از لحاظ منابع طبیعی و پتانسیلهای بالا در توسعه صنعتی، یکی از مناطق عقب افتاده از لحاظ صنعتی بوده است.
همچنین از لحاظ صنعتی، نبود کارخانه و صنایع مادر در مناطق کوردنشین، نارضایتیهای بسیاری را به دنبال داشتهاست. در اینجا میتوان به دو نمونه واضح طی چند سال اخیر اشاره کنیم، طی چند سال اخیر ساخت کارخانه ذوب آهن در قروه، سوای آنکه بخش عظیمی از مدیران و کارگران از افراد غیربومی بودند، به دلیل ضعف مدیریت و حمایت نشدن از سوی حکومت تعطیل شد. در همان حال نیز ساخت پتروشیمی مهاباد هیچ دستاوردی برای منطقه نداشته، چرا که حتا کارگران ساده این پتروشیمی را از میان نیروهای کاری خارج از کوردستان، استخدام کردهاند.
عدم بهرهگیری از پتانسیلهای موجود در کوردستان با تبعیض در تقسیم فرصتهای و امکاناتی که برای توسعه لازم و ضروریاند، همراه شده است. این دلایل نیز، مهاجرت شهروندان کورد را به دنبال داشته است و نیروی کار و نخبه کورد را مجبور به عزیمت و ترک دیار خود به سوی مرکز ایران و یا خارج از ایران کرده است. برای مثال استان کرماشان پس از خوزستان و لورستان بیشترین میزان مهاجرت در ایران را داراست( سالانه بیش از ٥ هزار نفر). مهاجرات جوانان جهت پیدا کردن فرصتهای شغلی موجب افزایش جمعیت مسن ایلام شده است. اساس طراحی برنامههای توسعه در ایران بیانگر این واقعیت است که روند طراحی و تدوین این برنامهها بنابر اصل اعمال تبعیض سیستماتیک (مرکز و حاشیه قرار دارد)، به گونهای که استانهای کوردنشین به استانهای حاشیهای تبدیل شدهاند. همین موضوع موجب شده که تمام منابع قدرت در مرکز تمرکز یابند و نظارت و کنترل دقیق حکومت مانع شده که جامعه مدنی و بخش خصوصی نتوانند آزادانه به فعالیت اقتصادی، سیاسی و مدنی بپردازند. هر گونه فعالیتی باید به تصویب و نظارت دقیق حکومت مرکزی برسد و بنابر سیاست و دیدگاه مذکور، پروسه سرمایهگذاری با مشکل و موانع جدی روبهرو میشود.
تمرکز قدرت در مرکز و همچنین دیدگاه امنیتی به کوردستان، به عامل در نظر نگرفتن پتانسیلهای این مناطق بدل شده است. استانهای کوردستان با داشتن طبیعت بکر و آبوهوای پاک و روحبخش، توانایی تبدیل شدن به قطب توریستی را دارد اما به جای استفاده از این فرصتها برای توسعه این مناطق، این استانها فقط به عنوان مکانی برای ساخت سدها، مورد توجه قرار میگیرند. سد نه به منظور توسعه کشاورزی و بهبود بخش توریسم، بلکه فقط برای انتقال آب این مناطق به استانهای خشک مرکزی ایران است. بنابراین با ممانعت از توسعه کوردستان مناطق دیگر را آباد میکنند.
به طور خلاصه، نهایتا سیاست تبعیض و ستم مضاعف، کوردستان ایران را در شمار مناطق بسیار فقیر و توسعهنیافته قرار داده است که با تکیه بر آمار رسمی، میتوان تصویری کلی از آن ارائه داد: استان سنندج رتبه سوم بیکاری را داراست. آمار بیکاری در شهرهای کوردستان بیش از ٦٠ درصد است. کوردستان از لحاظ تعداد بیکاران فارغالتحصیل دانشگاهها، رتبه اول را دارد. فقر و بیکاری شیرازه خانوادهها را از هم پاشیده است. در میان ده شهر ایران که بیشترین آمار بیکاران را دارند، ٧ شهر در کوردستان قرار دارند. به طور میانگین ماهانه ٦ کولبر کشته و ١٢ نفر دیگر نیز زخمی میشوند. بیکاری در استان ایلام در حال تبدیل شدن به بحرانی اجتماعی است، ایلام از لحاظ خودسوزی رتبه اول جهان را دارد و از لحاظ خودکشی رتبه اول ایران را به خود اختصاص دادهاست. یک چهارم جمعیت کرماشان بیکارند. کرماشان رتبه اول بیکاری در ایران را داراست.
با وجود این وضعیت تحمل ناپذیر که تحت تاثیر برنامهریزیهای هدفمند شکل گرفته است، سرکوب سیستماتیک و ایجاد فضای رعب و وحشت بسیار شدیدتر از بخشهای دیگر ایران انجام میشود. هرگونه اعتراضی برای تامین شغل، علیه سیاست تبعیض، علیه فضای امنیتی و سرکوبگرانه، حتی خواندن به زمان مادری (که در قانون نیز بر این حق تاکید شده است) با اتهامهایی همچون: تجزیهطلبی، ضدانقلاب بودن، عامل خارجی و... که با حکمهای سنگینی همچون اعدام، تحمل زندانهای دراز مدت، مصادره اموال و... همراه است، روبرو میشود.
علاوه بر سیاستها و رفتارهای ذکر شده، دخالت در امور کشورها و تلاش برای افزایش میزان نفوذ و قدرت منطقهای و صدور انقلاب، عامل اصلی ایجاد و گسترش جنگهای داخلی در منطقه میباشد که طی آن کشته شدن، زخمی شدن و آوارگی میلیونها انسان و نابودی بنیادهای اقتصادی، اجتماعی و تغییر دموگرافی بخشی از این کشورها را در پی داشته است.
سیاست سرکوب و تبعیض در داخل و دخالت در امور داخلی کشورها، بر اساس مبانی فکری و ایدئولوژیکی جمهوری اسلامی پایه ریزی شده است و بخش غیرقابل تفکیکی از حیات سیاسی جمهوری اسلامی ایران است و در آینده نیز ادامه خواهد داشت.
این رفتار و سیاستهای رژیم در گذشته از سوی مراکز قدرت، مجامع بینالمللی و سازمانهای مدافع حقوق بشر بارها محکوم شده است و مجازات های سنگین اقتصادی و سیاسی نیز به دنبال داشته است، به این امید که رژیم سیاستهای خود را تغییر دهد اما اگر تغییری در سیاستهای رژیم روی داده باشد تنها تاکید بیشتر بر رفتار قبلی خود است. چرا که جمهوری اسلامی بر اساس ایدئولوژی خود نه تنها سیاست و رفتارهای خود را اشتباه و غلط تفسیر نمی کند، بلکه خود را متعهد به تغییر یا تضعیف حکومتهای دیگر دنیا و به ویژه کشورهای مسلمان جهان می داند که به مثابه او نمیاندیشند. به همین دلیل در هر مکانی که جریانی ایدئولوژیک یا گروه دینی همفکر و همسو با خود را بیابد به هر شیوه ممکن به تقویت آنها میپردازد و گروه های مذکور را جهت ایجاد آشفتگی و بی ثباتی و جنگ داخلی تشویق میکند که، حزبالله لبنان نمونه بارز آن است.
ما به عنوان حزب دمکرات کوردستان ایران، با تحلیل و شناختی که از این رژیم داریم و نیز تجربیاتی که با این رژیم داشتهایم، از مذاکره تا جنگ مسلحانه، شکی نداریم که راه آزادی تمام ملیتهای ایران و همچنین بازگشت دوباره صلح و ثبات به منطقه، تنها از مسیر نابودی جمهوری اسلامی می گذرد. علاوه بر این، در پیش گرفتن هرگونه برنامه ای به منظور تغییر سیاست رژیم فقط هزینه آسیب ها را برای ملت ایران و کشورهای جهان افزایش میدهد و فرصت بیشتری را برای رژیم فراهم میآورد که حضور و نفوذ خود را در منطقه تعمیق بخشد.
قرارداد برجام که میان ایران و اتحادیه اروپا و گروه ١+٥ در ١٤ ژوئیه ٢٠١٥ امضا شد، به روشنی این واقعیت را نمایان کرد که لغو تحریمهای بینالمللی و عوایدی که جمهوری اسلامی از این قرارداد منتفع گردید، تنها جهت افزایش بیشتر سرکوب و فشارهای اعمال شده توسط جمهوری اسلامی در داخل ایران و گسترش دامنه بیکاری جوانان، گرانتر شدن مایحتاج روزانه مردم و کاهش بی سابقه ارزش پول و در خارج از مرزها نیز در راستای توانمند ساختن گروههای تروریستی طرفدار رژیم، تداوم جنگ و ناآرامی و کشمکشهای حتا پس از شکست داعش و عقب نشینی آن، به کار گرفته شد.
بنابر آنچه که ذکر شد و دیدگاه ما نسبت به جمهوری اسلامی، خروج آمریکا از برجام به منظور تضعیف همه جانبه رژیم اسلامی ایران را، گامی مثبت میدانیم و امیدواریم جامعه بینالملل نیز در این زمینه با آمریکا همکاری نمایند. اما گام دومی را که در این راستا و جهت تکمیل گام اول ضرور میدانیم، حمایت جدی از موج نارضایتیهای مردم ایران است که به ویژه طی یک سال گذشته با افزایش چشمگیری روبرو بوده و مستمرا عمیق تر می شود. غرب، به ویژه آمریکا نباید مردم ایران را در برابر سرکوب رژیم و برنامههای دیگر جهت سرکوب نارضایتیها، تنها و بدون حامی رها کند.
مردم کوردستان ایران و حزب دمکرات کوردستان ایران، به عنوان حزبی با سابقه و دارای پایگاه مردمی و که از تجربه مبارزاتی بیش از هفتاد سال علیه دو رژیم پهلوی و جمهوری اسلامی برخوردار است، در نظر دارد که مبارزه خود را همسو با مبارزه سراسری در ایران علیه جمهوری اسلامی نیرومندتر و وسیعتر نماید. به همین منظور طی یکسال اخیر توانسته ایم برای هدایت مبارزه ای موثرتر علیه جمهوری اسلامی، مرکز همکاری احزاب کوردستان ایران را شکل دهیم تا با هماهنگی بیشتری به مبارزه ادامه دهیم.