کوردستان میدیا

سایت مرکزی حزب دمکرات کوردستان ایران

اتحاد، شکست ناپذیر است!

11:45 - 7 خرداد 1397

سوران شمسی

بار دیگر مردم مبارز و آگاه ایران، علیه رژیم منفور و ستم‌پیشه «ولایت فقیه» با شهامت تمام برخاستند. درحالیکه از رزمندگی و تعهد زنان و مردان شریف کشور فروتنانه می‌آموزیم، حمایت کامل خود را از حرکت‌های مردمی ضد خونخواران مذهبی اعلام نموده در کنار آنان ایستاده‌ایم. اگر ایران سرزمین لکه‌های بدنام بشریت از نوع خمینی، خامنه‌ای، خلخالی، خاتمی، روحانی، رفسنجانی، محمدرضاشاه، شاهرودی و نظایرشان بوده است، اما در عین حال سرزمین قاسملوها، شرفکندی‌ها، اشرف‌ها، جزنی‌ها، اسکویی‌ها، وکیلی‌ها، سلطانپور‌ها، فراهانی‌ها و هزاران مشعل تابان دیگر است که با خون شان عشق به انسانیت و آزادی را در صفحات تاریخ نوشتند. امروز از نیروی خون آنان است که، ملتی برخاسته و رعشه بر اندام دژخیمان و خائنان می‌اندازد.

خیزش امروزی مردم از نوع "جنبش سبز" کروبی و موسوی و دیگر مهره‌های خط و خال‌دار رژیم نیست که با شعار "رای من کجاست؟" در واقع به ادامه استبداد و جنایت مهر تائید می‌کوبید. این جنبش با  آگاهی مردم، عظمتش را با شعارهای "می‌کشم می‌کشم آن که برادرم کشت"، "مرگ بر اصل ولایت فقیه"، "مرگ بر دیکتاتور"، "می‌جنگیم می‌میریم ایران رو پس می‌گیریم" و... ثابت کرد و به همین دلیل نیز، دستگاه ستم‌پیشه را لرزاند و فی‌الفور به سرکوب وحشیانه آن متوسل شد. طی این اعتراضات بیش از بیست تن در خیابان‌ها با شلیک مستقیم نیروهای تروریستی جمهوری اسلامی، به شهادت رسیدند و بنابر اعتراف مقامات رژیم حداقل ۳۷۰۰ تن دستگیر شدند که از جمله بازداشت‌شدگان، سینا قنبری ۲۲ساله و وحید حیدری، تحت ضربات حیوانی در کشتارگاه‌های رژیم جان باختند اما برای لاپوشانی جنایت شان هردو مورد را "خودکشی" اعلام کردند، عفوبین‌الملل اما از کشته‌شدن پنج تن دیگر از بازداشت‌شدگان خبر داد.

ناپلئون زمانی گفته بود که با هر لشکری می‌توان جنگید به جز لشکر گرسنگان، اما در ایران این تنها گرسنگی و فقر و فلاکت و پدیده‌هایی چون "گورخوابی"، "کارتن‌خوابی"، "زباله‌گردی" و عمیق شدن بی‌سابقه فاصله میان فقر و سرمایه نیست که سبب طغیان مردم گشته است، بلکه چکیدن خون از سر و روی رژیم شکنجه‌گر و مستبد است که گرسنگان و غارت‌شدگان را سیاسی ساخته و دیگر نمی‌خواهند به این وضعیت خفقان‌آور تحت سلطه دین‌سالاران جانی و فاسد، تن دهند. مردم ایران نمی‌توانند یاد ایستادگی و مقاومت حماسی هزاران فرزند اصیل شان را که طی چند دهه بدست آخوندهای فاشیست به شهادت رسیدند فراموش کنند و میزان تحمل زحمتکشان نیز لبریز شده است. نیروی خون نجیب فرزاد کمانگرها، سعید سلطانپور‌ها، ستار بهشتی‌ها، ندا‌ آغاسلطان‌ها، مجید ‌کاووسی‌فرها، فرهاد وکیلی‌ها، شاهرخ‌ زمانی‌ها، جعفر پوینده‌ها و هزاران شخصیت سرفراز و شرافتمند دیگر، در خروش بنیاد برانداز خلق‌های ایران جاری شده و قصد دارد که دستگاه خونریز را در امواجش دیر یا زود، غرق کند.

با آنکه این جنبش نیازمند سازماندهی پیشرو انسجام داخلی‌ست اما عظمتش دراین است که بر جناح‌های مختلف رژیم مذهبی، که همه ماهیت یکسان دارند، خط بطلان کشید و آنان نیز عملا در یک صف علیه معترضان ایستاده‌اند، ولو در حرف "اصلاح‌طلبان" می‌کوشند با عوام فریبی، خواست‌های مردم را مشروع بخوانند. ثانیا این طغیان مردمی، به جناح‌های مرتجع اپوزیسیون از نوع سلطنت‌طلبان و غیره نیز وقعی قایل نشده و آنان را به حاشیه رانده است.

مردم ایران باید بدانند که خیزش، بدون رهبری انقلابی به شکست منتهی شده و یا در نیمه‌راه دزدیده خواهد شد. پس بر نیروهای مترقی ایران است که در این شرایط روی شعارهای اصلی متحد شده، در سمت‌دهی آن نقش ایفا کنند و بدین صورت عرصه را برای نیروهای ارتجاعی و جیره‌خوار تنگ سازند. فقط چنین جنبشی می‌تواند بر قله‌ی پیروزی رسیده و برای ستم‌دیدگان امیدبخش و آورنده خوشبختی باشد.

رسم کلیه رژیم‌های مرتجع و ضدمردمی است که برای بدنام سازی جریان‌های توده‌ای، بر اتهامات پست متوسل شده آنرا "دسیسه بیگانگان" و وابسته به این و آن کشور و سازمان‌های خارجی معرفی کنند. رژیم شریر "ولایت فقیه" نیز از همین حربه بهره برده و خشم مردمان به پا خاسته را ناشی از دست‌اندازی امریکا، موساد، عربستان و غیره وانمود ساخت. اما در واقع این حرفها دیگر بین مردم خریداری ندارند. ثانیا مردم ایران به تجربه دریافته اند که رژیم قرون‌وسطایی خمینی با حمایت روی کار آمده و با زدوبندهای پس‌پرده توانست چهاردهه تمام بر شانه‌های زخمی ملت ایران پا برجا بماند بنابراین نمی‌خواهند بار دیگر در دام نیرنگ، اسیر گردند.

زنان ایران که تحت ستم‌های چندلایه رژیم و سرکوب ددمنشانه چماق‌بدستانش بسر می‌برند، نقش پیشاهنگ بازی کردند. زنان ایران که از مدت‌ها قبل با یک ابتکار خودجوش، کمپین چهار شنبه سفید را راه انداختند در واقع آغازگر این موج مردمی بودند و در جریان اعتراضات نیز شهامت الهام بخش شان را به نمایش گذاشتند. رژیم نیز از نیروی خفته در رزم زنان سخت در هراس است.

جوانان و تحصیلکرده‌ها، در واقع نیروی محرکه آن بودند که با وجدان بلند و سینه سپر کردنشان، صدای مردم و زحمتکشان گشتند. نه بر اساس مسایل مذهبی، بلکه دست به دست هم، برای آزادی و دموکراسی و عدالت علیه دشمنان مشترک شان برخاسته، دیکتاتور مذهبی را متوحش و لرزان ساخته اند. جوانان ایران به تجربه دریافته‌اند که با از بین بردن میهن فروش و فاسد، می‌توان یک جنبش واقعا پیشرو و بنیاد برکن راه انداخت. آنان به این حقیقت پی برده‌اند که فکر حاکی از اصلاح خائنان، غلط بودنش را در طول تاریخ به اثبات رسانیده است، بنابراین بدون طرد اینان راه‌اندازی یک حرکت آزادی‌بخش و سراسری ناممکن است.

مردم جان به لب رسیده، به تئوری‌تراشی‌های روشنفکران مرتجع از نوع صادق زیباکلام، اکبر گنجی و... نیز بهایی قایل نشدند که همچون خودفروختگان، سازش با قاتلان و خائنان را تبلیغ می‌کنند. اینان  در برابر هر نهضت توده‌ای در صف دشمنان ملت قرار داشته و باغیرت جان بخش ملت، باید به زباله‌دان پرتاب گردند. 

هرچند موج تظاهرات ایران ظاهرا خاموش شده است، اما تنفر مردم از رژیم قرون ‌وسطایی و جنایت‌پیشه، همچون آتش زیر خاکستر آماده زبانه کشیدن است که جلادان حاکم بر ایران را به زباله‌دان تاریخ پرتاب خواهد کرد. ستار بهشتی که زیر شکنجه‌های وحشیانه دولت ایران به شهادت رسید، زمانی نوشته بود، «من سکوت نمی‌کنم حتی اگر قرار به رسیدن لحظه مرگ من باشد» و امروز این جمله حماسی بدون شک ورد زبان هر مبارز ایرانی است که از بیدادگری آخوندی مالامال از انزجارند.

باید به معترضان رژیم اسلامی درودهای فراوان فرستاده و با حمایت همه جانبه به هر نحوی، پا به پای آن‌ها برای آزادی و دمکراسی تلاش کرد. به امید آزادی تمام ملیت‌های ستمدیده در ایران. 

محتویات این مقالە منعکس کننده دیدگاه و نظرات وب‌سایت کوردستان‌میدیا نمی‌باشد.