کوردستان میدیا

ماڵپەڕی ناوەندیی حیزبی دێموکراتی کوردستانی ئێران

"ژینا جان تو نمی‌میری، نامت بە سمبل تبدیل خواهد شد"

21:21 - 4 خەزەڵوەر 2722

سوران علیپور/ترجمە بە فارسی: سروش

اواخر سال ١٩٢٨ میلادی یک روحانی در مناطق حومەی سردشت علیە سیاست شونیستی یکپارچەسازی رضاشاه پهلوی رهبری یک جنبش اعتراضی را بر عهدە داشت. این روحانی ملا خلیل گورەمری بود و دلیل اصلی این جنبش نیز بر اساس منابع تاریخی ممنوعیت لباس کوردی و تحمیل و یکپارچە کردن پوششی بود کە رضاشاه تصور کند با تحمیل یک شیوەی مشخص پوشش یک ملت یکپارچە و قدرتمند را می‌تواند بنیاد بگذارد.

احتمالا لازم بە پرسیدن نباشد کە این سیاست تا چە اندازە موفق بود، مردم ایران هم سیاستهایش و هم خود پادشاهی وی را بە تاریخ سپردند. حراست از لباس کوردی بە عنوان بخشی از فرهنگ و هویت و زیر بار سیاست آسیمیلاسیون و یکپارچەسازی رضاشاه نرفتن، بخشی بود از یک جنبش بزرگتر کە در مراحل و مناطق گوناگون کوردستان ایران سربرآورد.

هدف از این مقدمە کوتاه نشان دادن شباهت ماهیت توتالیتری دولت – ملت رضاشاه با ماهیت ایدئولوژیکی تمامیت خواهانەی جمهوری اسلامی است. در هردو مورد یکپارچەسازی از پوشش و فرهنگ و زبان آغاز شدە و بە سیاست و حکمرانی منتهی شد. نهادهای دولت اعم از اداری یا خدماتی در خدمت یک سیستم نظارتی متمرکز قرار می‌گیرند، در چنین کانتکسی گشت ارشاد می‌تواند ژینا را بە جرم عدم تطابق با فرم از پیش تعیین شدەی آنان، بازداشت کردە و پس از آزار و شکنجە او را بە قتل برساند.

همانگونە کە ممنوعیت پوشش کوردی تنها دلیل قیام ملا خلیل نبود، بە همان شیوە قتل ژینا و مسئلەی حجاب اجباری نیز تنها عامل خیزش اخیر مردم کوردستان و ایران نیستند. جامعەی ایران دیر زمانی است کە در بطن خود در حال جوش و خروش بودە و همچون بمبی آمادەی انفجار است. آن کسی کە بر روی سنگ قبر ژینا نوشت: "ژینا جان تو نمی‌میری، نامت بە سمبلی تبدیل خواهد شد" احتمالا هیچ گاه پیش بینی نمی‌کرد کە نام ژینا مرز سقز و کوردستان ایران را در‌نوردد و نامی شود کە در سطح جهان بە رمزی برای مبارزە و مقاومت و آزادی‌خواهی  و سرآغاز قیامی همەگیری علیە یکی از پلیدترین دیکتاتورهای معاصر تبدیل ‌گردد، اما اگر بە طور اتفاقی هم این جملە را نوشتە باشد، سیر اتفاقات صحت آن را بە اثبات رساند.

نسلی از جوانان و نوجوان پرانرژی، تحصیل کردە و آگاه در صف مقدم این خیزش قرار دارند، نسلی کە علیرغم آنکە در سیستم آموزشی این رژیم پرورش یافتەاند، با اندیشها و معیارهای جمهوری اسلامی فاصلەی بسیار دارند. این نسل نیک می‌داند کە حاکمیت جمهوری اسلامی در چە بحرانی دست و پا می‌زند و در جامعەی بین‌المللی تا چە اندازە منزوی است. آنها اطلاع دارند کە بە تاراج بردن ثروت و سامان کشور و هزینە کردن آن در راستای سیاستهای فرامرزی رژیم، مردم ایران را چگونە درگیر بحران‌‌هایی چون فقر، بیکاری، یک اقتصاد ضعیف و فروریختە کردە است. دختران و زنان ایران کە در دانشگاهها  اکثریت‌اند بە خوبی می‌دانند کە سیاست تبعیض چگونە آنها را از بازار کار و عرصەهای سیاسی، فرهنگی و اقتصادی دور کردە است. همەی این دلایل و همزمان رشد شعور سیاسی در این نسل کە بە سادگی قادر بە تجزیە و تحلیل مسائل است، زنان و جوانان و اقشار و طبقات دیگر جامعە را بە خیابان آوردە است.

یک ماه از آغاز اعتراضات می‌گذرد. این خیزش با دور انداختن حجاب اجباری و با شعار "زن، زندگی، آزادی" از کوردستان آغاز شد و بسیار زود خواستهای رادیکال و اساسی مردم در شعارهای دیگر کە جوهر و سمبل‌های جمهوری اسلامی را هدف قرار می‌داد، تجلی یافت. شعارهای مردم ماهیت و موجودیت این رژیم را نشانە گرفتە و هرسمبلی کە نماد این حکومت باشد مورد هدف قرار می‌گیرد، از مجسمە خمینی گرفتە تا بسیج و دیگر جیرە خواران رژیم.

اگر تداوم و گستردگی تظاهرات و فراگیر بودن آن در سراسر ایران یکی از ویژگی‌های این خیزش باشد، در میدان بودن زنان و دختران بە عنوان موتور محرکە و پیشرو آن، شناسەی دیگر این خیزش است. متفاوت از جنبشهای اعتراضی دو دهەی گذشتە، هیچ جناح رفرم طلب یا شخصیت رفرمیستی نتوانستە است بر این خیزش تأثیربگذارد و بە نظر می‌رسد سناریوی رفرم در چارچوب جمهوری اسلامی پایگاه خود را از دست دادە باشد. عدم وجود یک رهبر مشخص برای این جنبش از سویی جمهوری اسلامی را از کنترل سریع و تضعیف آن درماندە ساختە و از سوی دیگر شیوەی نوینی از جنبش اجتماعی را بە منصە ظهور رساندە است کە بە سلسلە مراتب ستونی نیاز ندارد تا از آن خط و دستور بگیرد، بلکە خواست و شعاری متحد در میان تشکلهای گوناگون وجود دارد کە رهبری خیزش را بە شیوەی افقی در بین همە تقسیم کردەاست.

اتحاد و هم‌صدایی‌ حول شعار "زن، زندگی، آزادی" وجود دارد کە موجب گشتە است ملیتها و تشکلهای گوناگون جامعەی ایران بدون آنکە ترسی از ازدست دادن خواستهای سیاسی یا اجندای سیاسی  خود داشتە باشند، این شعار را از آن خود بدانند. این بدین معنا نیست کە کوردها یا دیگر تشکلهای این جامعە بە خواستهای اتنیکی و سیاسی  خود پشت کنند. این مرحلە بە یک هم‌صدایی و فرم تازەای از سیاست ورزی و تعامل نیاز دارد کە بتواند هم در سطح یک گفتمان گستردە و با همەی تشکلهای سیاسی و اتنیکی گسترش یابد و هم‌ بتواند پرچم خواستهای عادی را هم در اهتزاز نگە دارد.

محض یادآوری نیز مهم است کە بدانیم کوردها دیر زمانی است کە حقوق خود و دستیابی بە آن را بە وجود دموکراسی در مرکز و سراسر ایران گرە زدەاند، بە همین دلیل نمی‌توان همە مسئولیت حفظ این گفتمان مشترک را تنها متوجە ملتی ساخت کە دیری است حسن نیست خود را در این زمینە بە اثبات رساندە و برای آن قربانی نیز دادە است.

بدون آنکە بخواهد آیندەی این خیزش را پیش‌بینی کنیم، می‌توانیم بگوییم کە آنکە تا کنون موفق بودە جبهەی مردم است. جمهوری اسلامی نە استراتژی یک‌دست و مؤثری برای برخورد با تظاهرات دارد و نە از طریق وعدە و وعیدهایش توانستەاست روند رویدادها را بە انحراف بکشاند. این امر مسئولیت بیشتر و سنگین‌تری را متوجەی جبهەی ارگانیزە شدەی اپوزیسیون می‌سازد و سطح انتظارات از داخل و خارج از افزایش خواهد داد.

این مطلب در شمارە ٨٣٣ روزنامە کوردستان منتشر شدە است.